مشاور خانواده و مدرس دانشگاه فرهنگیان در گفتوگو با «ایران»:
آموزش معلمان جدید از همان ابتدای فعالیت ضروری است
غزل رضاییثانی
خبرنگار
طبق آخرین خبری که از تزریق معلم به آموزش و پرورش اعلام شد، بناست ۲۵ هزار معلم جدید از اول آبان وارد کلاسهای درس شوند و مسأله کمبود معلم از این طریق برطرف خواهد شد. هرچند حالا یک ماه از سال تحصیلی گذشته و برای جبران این مدت، این معلمها باید دروس را با سرعت بیشتری تدریس کنند.
رفع مشکل کمبود معلم یک ضرورت است اما تزریق نیرو به آموزش و پرورش، یک اقدام ساده نیست. هر معلمی که قرار است وارد آموزش و پرورش بویژه مقطع ابتدایی شود، باید آنقدر مهارت داشته باشد که دانشآموزان را در سالهای ابتدای تحصیل، به مدرسه و آموزش علاقهمند و ریشه یادگیری در آنها را مستحکم کند. معلم بیتجربه که آموزش کافی هم ندیده است، با مسائلی نه فقط در زمینه نحوه تدریس و آموزش بلکه در ارتباط با نحوه رفتار با دانشآموزان نیز روبه رو میشود و همین مسأله باعث ضعف پایهای در دانشآموزان خواهد شد. بر این اساس، وزارت آموزش و پرورش تأکید کرده است که معلمان جدید، حین خدمت آموزشهای لازم را خواهند دید.
نادر قلمبر کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور خانواده و مدرس دانشگاه فرهنگیان، درباره ضرورت آموزش کاربردی این معلمان به «ایران» گفت: «یکی از اساسیترین ارگانهای هر کشوری نظام آموزشی یا آموزش و پرورش آن کشور است. وزارت آموزش و پرورش یکی از پر اهمیتترین ارگانهاست زیرا با افراد ۶ تا ۱۸ سال سر و کار دارد. معلمان برای تربیت موفقیتآمیز این دسته از افراد باید نسبت به آنها شناخت کافی داشته باشند و نوع رفتار با آنها را بدانند. معلم علاوه بر آموزش باید توانایی برقراری ارتباط خوب با دانشآموزان را داشته باشد و روی آنها تأثیر مثبت بگذارد.»
قلمبر با اشاره به اینکه یکی از ویژگیهای مهم همه معلمان یادگیری روشهای تدریس و داشتن مهارت تدریس است، گفت: «یک قسمت کار یادگیری روشهای تدریس است. مثلاً کسی که میخواهد ریاضی یا فیزیک تدریس کند و اتفاقاً لیسانس آن رشته را دارد اما در زمینه شناخت کودک و نوجوانان توانا نیست و شیوه تدریس را نمیداند، قطعاً با مشکل مواجه خواهد شد. این افراد وقتی آموزش ندیده باشند نمیتوانند ارتباط لازم را با دانشآموزان برقرار کنند. وقتی معلم نتواند ارتباط لازم را با بچهها برقرار کند آنها از مدرسه دلزده میشوند، زیرا بعد از سن شش سالگی معلم و دبیر روی کودکان و نوجوانان نقش بسیار مهمی دارند.»
وی در این باره که در حال حاضر برخی معلمان قدیمی هم در این زمینه ضعف دارند و برای مثال همه معلمان ابتدایی، لیسانس مرتبط با آموزش در دوره ابتدایی و آشنایی با مباحث روانشناسی کودک را ندارند، خاطرنشان کرد: «برخی افراد شیوه کلاسداری بلد نیستند. معلم قبل از هر چیزی باید راه و روش کلاسداری و شیوههای اصلاح رفتار را بلد باشد و بداند چطور باید با یک کلاس اولی رفتار کند. زیر این بچهها تازه به مدرسه آمدهاند و بازیگوش هستند، به همین خاطر برخیها به بچههای بازیگوش برچسب بیش فعالی و عدم تمرکز میچسبانند در صورتی که کودک هیچ مشکلی ندارد. این نوع اظهارنظرها به کودکان آسیب وارد میکند. حتی اگر شخص، معلم خوبی هم باشد اما فنون کلاسداری را نداند، مسلماً موجب دلزدگی کودک از مدرسه خواهد شد.»
این مدرس دانشگاه فرهنگیان در پاسخ به این سؤال که از نظر شما ۱۵ هزار نیرویی که آموزش و پرورش از تزریق آن به مدارس خبر داده است، چقدر زبده و حرفهای هستند و برای ارتقای سطح مهارت آنان چه باید کرد، گفت: «آموزش معلمانی که در حال حاضر قول تزریق آنها به مدارس داده شده، ضروری است. افرادی که از طریق جایی بجز دانشگاه فرهنگیان جذب میشوند باید دوره روش تدریس بگذرانند، ارزیابی شوند و آموزش ببینند و ارتباط کودک و نوجوان را به خوبی بلد باشند. اما برخی افرادی که در حال حاضر جذب میشوند تناسبی با این موضوعات ندارند مثلاً معاون مدرسه که لیسانس تربیت معلم دارد، در مدرسه ادبیات درس میدهد. ما باید از همین الان به فکر باشیم. اکنون که این افراد در حال جذب هستند باید حداقل یک ماه دوره ببینند و از آنها مصاحبه گرفته شود تا بدانیم معلم در آن درسی که تدریس میکند چقدر مهارت دارد.»
وی افزود: «یکی از فاکتورهایی که برای کار در آموزش و پرورش وجود دارد انگیزه است. معلمی شغلی است که حوصله، صبر و عشق میخواهد، اما اگر فرد این ویژگیها را نداشته باشد نمیتواند به دانشآموزان درس بدهد. بنابراین مسأله ارتباط و روش تدریس بسیار مهم است. اما از آنجا که بیکاری در میان تحصیلکردهها زیاد شده برخی افراد صرفاً به خاطر اینکه شغل داشته باشند به آموزش و پرورش میآیند در حالی که نه انگیزه و نه علاقهای به شغل معلمی ندارند. یک زمانی دانشگاه فرهنگیان فارغ التحصیلان در مقطع کاردانی را به عنوان معلم به مدارس اعزام میکرد و اکنون این مقطع به کارشناسی و کارشناسی ارشد رسیده است. درست است که مسأله علم و آگاهی مطرح است اما همین موجب خلأ حضور معلم در مدرسهها شده و این خلأ به راحتی پر نمیشود.»
قلمبر تأکید کرد: «معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش، بعد از انقلاب اغلب دارای مدرک فوق دیپلم تربیت معلم بودند. وقتی که افراد در مقطع کاردانی فارغ التحصیل میشدند و به آموزش و پرورش راه مییافتند، بهتر کار میکردند، چون علاقه به این شغل و انگیزه داشتند. ما میتوانیم بهترین تخصص را به معلمان یاد بدهیم اما اگر معلم علاقه یا انگیزه نداشته باشد، چندان استفادهای نمیتوان از این آموزشها برد. زمانی فرد میتواند دنبال علم آموزی برود که حس خوب داشته باشد و بداند از لحاظ مالی تأمین است. این مشکل برای معلمان مرد بیشتر است زیرا آنها وظیفه سنگینتری به عهده دارند. باید به منظور ایجاد انگیزه برای معلمان تلاش بیشتری صورت گیرد.»