فرزندآوری؛ موضوعی مغفول مانده در سینما و تلویزیون
بیش از ۱۰سال میشود که کشور، سیاست افزایش جمعیت را در پیش گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی از سال ۱۳۹۰ تا امروز بیش از ۴۰ بار نسبت به «مسأله جمعیت و فرزندآوری» تأکید داشتند و در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ با توجه به اهمیت موضوع، سیاستهای کلی جمعیت توسط ایشان ابلاغ شد. قانون حمایت از جوانی جمعیت هم در مهر سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شد و خلاصه آنکه در حال حاضر، تمرکز نظام بر سیاستهای افزایش جمعیت است.صاحبنظران دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را عامل تغییرات در میزان باروری میدانند. در این میان آگاهی، مهمترین موضوعی است که نقش تعیینکنندهای در این زمینه ایفا میکند، اینکه افراد چه نگاهی به فرزندآوری دارند و در مقابل این مسأله چه انتخابهایی میکنند. از سوی دیگر کارشناسان برای حل معضل فرزندآوری، بر ضرورت «فرهنگسازی» تأکید میکنند که در این میان نمیتوان نقش مهم، تأثیرگذار و پر نفوذ رسانهها بویژه صداوسیما را بر خانوادهها منکر شد.بر اساس قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده، صدا و سیما مکلف است ۱۰ درصد برنامههای خود را به موضوع فرزندآوری اختصاص دهد. این در حالی است که مجموع برنامههایی که از گذشته تا به حال سراغ این موضوع رفتهاند از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکند.
اکنون مطالبه دغدغهمندان حوزه فرهنگ این است که مدیران شبکههای مختلف صدا و سیما باید نسبت به قانون حمایت از جوانی جمعیت پاسخگو باشند.
صدا و سیما باید مهمترین نقش را در فرهنگسازی سیاستهای جمعیتی داشته باشد. اما به نظر میرسد در اجرای سیاستهای جمعیتی گاهی با استانداردی دوگانه عمل میکند.
در بخشهای خبری و برنامههای کارشناسی معمولاً کم مخاطب در مورد فرزندآوری و بحران جمعیت میشنویم و کارشناسان از مضرات تک فرزندی یا دوفرزندی میگویند اما در سایر برنامههایی که اتفاقاً پر مخاطبتر هم هستند به صورت مستقیم و غیر مستقیم سیاستهای جمعیتی نقض میشود. مثلاً در حالی که فیلمها و سریالهای صدا و سیما باید نقطه قوت برای تحقق سیاستهای جمعیتی کشور باشد، اما تقریباً در تمام سریالهای تولیدی، خانوادههایی به مخاطب نشان داده میشود که کم جمعیت هستند. درواقع بیشتر سریالهای ما ترویج سبک زندگی تک فرزندی یا درنهایت دو فرزندی است. به ندرت فیلم یا سریالی در رسانه ملی پخش میشود که خانوادهای در آن سه فرزند یا بیشتر فرزند داشته باشد.
البته این نقد فقط متوجه سریالها نیست و انتقادات شامل میان برنامههای تبلیغاتی هم میشود. میان برنامههای تبلیغاتی در حال پخش در رسانه ملی کاملاً بر خلاف سیاستهای جمعیتی تهیه میشود. مثلاً برای تبلیغ یک کالا معمولاً خانوادههایی کم جمعیت با زندگی لاکچری به مخاطب نشان داده میشود. وقتی کشور در سالهای دهه هفتاد، سیاستهای ضدجمعیتی را آغاز کرد، همه نهادهای فرهنگی و سازمانها از جمله صدا و سیما تمام قد در خدمت این سیاست بودند، نمونهاش سریال آقای گرفتار که به نماد سیاست ضدجمعیتی تبدیل شده بود. نتیجه این تعامل چند جانبه، تحقق سیاست ضدجمعیتی در آن برهه و به دنبال آن هم کاهش محسوس جمعیت بود. اما سؤال اینجاست حالا که کشور از نظر شاخصهای جمعیتی به مرحله هشدار نزدیک شده است و قانون و رهبری و همه ارکان نظام از صدر تا ذیل هشدارهایی را نسبت به شاخصهای جمعیتی میدهند وقانون تصویب کردهاند و دهها طرح تشویقی دیگر، آیا رسانههای ما مثل سالهای دهه هفتاد تمام قد در خدمت تحقق این سیاست گام بر میدارند؟ سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی ایرانی چه در تلویزیون چه در شبکه نمایش خانگی و چه در سینما با نشاندادن خانوادههای متمول و زندگی تجملاتی، این ذهنیت را در جامعه القا میکنند که اگر میخواهید زندگی متمولی داشته باشید نباید فرزند بیشتری داشته باشید. کمرنگشدن بعد خانواده و فرزندآوری در بیشتر برنامههای نمایشی جامعه میتواند ذهن مخاطبان را از فرزندآوری دور کند، اغلب سریالها و فیلمها خانوادههایی را به تصویر میکشند که یا فرزندی ندارند، یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند.
در چندسال اخیر رسانه ملی این وظیفه را بیشتر با ساختن برنامههای ترکیبی، مستند و مسابقه ادا کرده است؛ برنامههایی چون «کودک شو»، «اعجوبهها»، «مامانها»، «دردانهها»، «به وقت مادری» و... نمونههای انگشت شماری هستند که سعی داشتهاند با نمایش پررنگ شیرینیهای کودک، زن و شوهرها را به فرزندآوری تشویق نمایند.میتوان گفت این قبیل برنامهها به شیوه مستقیم و آشکار این هدف را دنبال میکنند. اما رسانه با قدرت شگفت خود بر اذهان مخاطبان میتواند تأثیر عمیقتری در انتقال پیام به صورت غیرمستقیم و تلویحی داشته باشد. از این حیث کارنامه کاری هم تلویزیون و هم سینما به عنوان رسانههای عمومی و فراگیر جامعه بسیار ضعیف و ناامید کننده است.
در یک دهه گذشته برنامههایی مثل کلبه عموپورنگ و پیشتر از آن «بچه محل» بحث فرزندآوری را دنبال میکرد و سریالهایی مثل «وضعیت سفید»، «نونخ»، «پایتخت»، «دودکش» و سریال اپیزودیک« تازه وارد» نیز به خانواده، ازدواج و فرزندآوری اعتقاد ویژه داشتهاند. در سینما هم شاید تنها بتوان دو نمونه را برشمرد؛ فیلم«همبازی» و «خجالت نکش».
اما از آن سو فیلمهای بسیاری ساخته شدهاند که تلویحی یا آشکارا برخلاف سیاست جمعیتی کشور عمل کرده و فرزندآوری را به شدت تقبیح میکنند؛ مانند فیلم «به دنیا آمدن»، «فرشتهها باهم میآیند»، « شکاف»، «مادری»، «تابستان داغ»، «نمور»، «بی مادر» و حتی در جشنواره فجر امسال مخاطب در فیلمهای «وابل» و «چرا گریه نمیکنی؟» شاهد نمایش تصویری سیاه و ناامید کننده از این موضوع بوده است.یکی از اهداف اصلی رسانهها برای نفوذ و تأثیرگذاری، خانوادهها هستند که عمیقاً تحت تأثیر رسانهها قرار میگیرند. برخی دیگر از آثار به شرح ذیل هستند؛
سریال تلویزیونی تازه وارد
سریال تلویزیونی تازه وارد، سریالی اپیزودیک است که هر قسمت آن داستان جداگانهای دارد اما محور اصلی این مجموعه موضوع فرزندآوری است. همچنین شیوه تولید این مجموعه کمی از دیگر سریالها متمایز است و 8 کارگردان قسمتهای مختلف آن را کارگردانی کردهاند. این سریال یازده قسمتی به مسأله فرزندآوری و معضلات خانوادههایی که در سودای بچهدار شدن هستند، میپردازد. مجموعه تلویزیونی تازه وارد از تاریخ 27 خرداد تا 8 تیر ماه 1401 روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
تیزر فرهنگی کفشدزدک
فیلم داستانی «کفش دزدک»، قصه علیرضا، کودک بازیگوش شش ساله است. خیلی از ما خاطرات شیرینی از کودکیهایمان در جمع خانوادگی اقوام و دوستان داریم که دلمان نمیخواست آن گرمی و دورهمیها تمام شود. کفشدزدک قصه یکی از همان جمعهاست.
فیلم بلند سینمایی بی مادر
فیلم بی مادر به نویسندگی و کارگردانی سید مرتضی فاطمی محصول سال ۱۴۰۱ کشور ایران است. بی مادر داستان یک زوج پزشک به نامهای امیرعلی و مرجان (با بازی امیر آقایی و میترا حجار) را روایت میکند که زندگی آرام و خوبی دارند. اما فقدان بچه باعث شده که آنها در زندگی خود کمبود شدیدی را احساس کنند. به همین خاطر مرجان سراغ زن فقیری به نام مهروز (با بازی پردیس پورعابدینی) میرود و با او قرارداد میبندد تا بچه آنها را به دنیا بیاورد. مهروز فرزند دیگری دارد که در آستانه پیوند کلیه است. مرجان به مهروز قول میدهد در صورت سالم به دنیا آوردن بچه مقدمات پیوند کلیه دیگر فرزند مهروز را مهیا میکند. اما اتفاقات آنطور که مرجان برنامهریزی کرده است پیش نمیرود و دست سرنوشت حوادث دیگری را برای این زوج رقم میزند.
در حالی که نهادهای متولی فرهنگ تلاش میکنند با استفاده از ظرفیتهای تبلیغاتی مختلف به شکلی غیرهنری به مسأله اهمیت فرزندآوری بپردازند، میتوان بخشی از این هزینهکرد را به مسأله تولید آثار نمایشی اختصاص داد که قاعدتاً تأثیر عمیقتر و ماندگاری بیشتری در اذهان مخاطبان دارد.