بخش بین الملل چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، جایی برای مقایسه دغدغه های فیلمسازان
معضل فقدان جهانیاندیشی در آثار کوتاه فیلمسازان ایرانی
فاطمه ترکاشوند
خبرنگار
تجربه ادوار مختلف جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران نشان داده است معمولاً سالن نمایش آثار بینالملل خلوتتر از آثار داخلی است. حداقلش این است که امکان پیدا کردن صندلی خالی برای نشستن، بیشتر از سالنهای آثار داخلی است که گاهی حتی جا برای ایستادن دم در و تماشای یکهشتم پرده از دور و از لابهلای سرها و شانههای بقیه هم وجود ندارد. با این همه، آنهایی که کنجکاو هستند بدانند در مغز، مهارت و تکنیکهای سینمای کوتاه سایر کشورها چه میگذرد، معمولاً سر از این سالنها درمیآورند و غالباً هم دست خالی از آنجا بیرون نمیروند چراکه اغلب دوز «جهانیاندیشی» در میان آثار سایر کشورهای جهان، بیش از آثار ایرانی است. نگاهی که فیلمساز را فارغ از ملیت او با مخاطبانش از جای جای جهان پیوند میزند و مسائلی را مورد توجهش قرار میدهد که احتمالاً او هم به اندازه سایر مردم جهان، از لابهلای اخبار هر روزه به آنها اندیشیده است.
سالن 9 پردیس سینمایی ملت این روزها میزبان آثار جهانی جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران است. امسال در چهلمین دوره جشنواره، ۷۲۱۶ اثر از ۱۳۱ کشور به دبیرخانه رسیده که از میان آنها 58 اثر در بخش مسابقه بینالملل پذیرفته شدهاند. فیلمسازانی از امریکا، اسپانیا، یونان، فرانسه، هلند، کلمبیا، چین، ژاپن، آلمان، تونس، ایسلند، کرهجنوبی، لیتوانی، ایتالیا، ترکیه، کانادا، روسیه، پرتغال، آرژانتین، گرجستان، مکزیک، لهستان، جمهوریچک، رومانی و برخی کشورهای دیگر، این روزها آثارشان را روی پرده سینما برای مخاطبان ایرانی نمایش میدهند و این فرصت بسیار مغتنمی است تا تهیهکنندگان، فیلمنامهنویسان و کارگردانان با تماشای این فیلمها با جهانهای دیگر آشنا شوند.
هر چند آثار سایر کشورها نیز دغدغههای مشابهی در حوزههای ملی، قومی و درونمرزی را بروز میدهند اما برخی هم مسائل مبتلا به مردم جهان مانند امپریالیسم، استعمار، چپاول ملتها، جنگ، صلح، بردگی و مسائلی از این دست را مورد توجه قرار دادهاند.
فیلم «برلین کوچک» ساخته کیت مکمولن از فرانسه یکی از این آثار است که با سوژهای جذاب و کمتر دیده شده و با لحنی طنز به موضوع جدایی آلمانشرقی و غربی پس از جنگ جهانی دوم و پیوستن دوباره آنها میپردازد. داستان مربوط به یک گاو است که با جدایی دو بخش شرقی و غربی آلمان از خانوادهاش جدا میافتد و در بخش شرقی زندانی و به مرور تبدیل به نماد آزادیخواهی و صلح بین دو آلمان میشود. هر چند فیلم مانند غالب آثار غربی، به بخش شرقی به خاطر اتصال به بلوک شرق تحت تسلط شوروی نگاهی منتقدانه دارد و پیوستن بخش شرقی را به بخش غربی، به ارمغان آوردن آزادی برای آلمان تلقی میکند، اما همین پرداختن به مسائلی که هنوز هم موضوع اندیشه مردم جهان هستند، رویکردی جذاب به شمار میآید.
فیلم دیگر، «تکثیر» به کارگردانی آدرین لومدیو از فرانسه هم سوژهای تخیلی اما جهاناندیشانه دارد. مردی که به تازگی به استخدام یک اداره درمیآید، به صورت اتفاقی متوجه میشود در اتاق تکثیر اداره، اگر چیزی از فاصله کمی روی زمین بیفتد، کپی میشود. این توانایی خارقالعاده اتاق، او را جذب میکند و به کپی کردن همه چیزهای گرانقیمت ادامه میدهد. این در حالی است که با هر بار استفاده او از این توانایی اتاق، یک فاجعه تکاندهنده جهان را درگیر میکند. مرد تا آنجا پیش میرود که از تکثیر همه چیز خسته شده و تنها ایده جذابی که باقی مانده، تکثیر خودش است. بنابراین از روی یک صندلی روی زمین میپرد و تکثیر خودش منجر به برخورد شهابسنگ و انفجار کل زمین میشود. ایدهای که میتوان آن را در پیوند با طمع و زیادهخواهی انسان در ارتباط با از بین بردن منابع جهان تماشا و تفسیر کرد.
نگریستن به جهان به شکلی توسعهیافته و بهعنوان یک کل یکپارچه، رویکردی است که فیلمسازان را در دیالوگ با مخاطبان همه کشورهای جهان موفقتر میکند. مسائلی که همه مردم به نوعی با آنها درگیر هستند و شاید به غرایز انسانی، طبیعت یا به جنگ نیروهای خیر و شر مرتبط باشند.
اما فقدان یا کمبود رویکرد اندیشیدن به مسائل جهانی در میان فیلمسازان ایرانی موضوعی نیست که نیازی به تحقیق و اثبات داشته باشد. سینمای بلند ایران خالی از این رویکرد است و سینمای کوتاه نیز تا حد زیادی به علت تأثیرپذیری از سینمای بلند داخلی، کمتر به چنین افقی میاندیشد. این در حالی است که اتفاقاً فیلم کوتاه بهعنوان قالبی مستقل و قائم به خود، هویتی کاملاً مرتبط با جهان اندیشه دارد که در ادبیات، لحن و تکنیکهای آن بروز و ظهور پیدا کرده و موفقیت بسیاری از آثار کوتاه بهیادماندنی در جهان، مرهون استخدام همین رویکرد است.
شاید مسائلی نظیر حوزه زبان فارسی که تا اندازهای فعالان فرهنگی منجمله فیلمسازان ایرانی را از فضای بینالملل دور کرده یکی از علل عدم توجه فیلمسازان کشور به جهانی اندیشیدن باشد، اما بدون تردید مسائل دیگری نظیر فقدان اعتمادبهنفس در اتخاذ موضعی روشن نسبت به مسائل جهان هم در تشدید این بیرغبتی یا بیتوجهی نقش داشتهاند. بنابراین دستگاههای فرهنگی متولی در این حوزهها میتوانند با استفاده از ابزارهای ترغیبی و تشویقی، در افزایش میل فیلمسازان برای حرکت به سمت پرداختن به مسائل جهانی نقش پررنگتری ایفا کنند.