نگاهی به نمایشگاه نقاشی مرتضی اسدی که اخیراً برگزار شد

عـــالم تضادها و تقارن‌ها

ناصر سیفی / دیدن آثار مرتضی اسدی در آخرین نمایشگاهش، نگاه مخاطب را هم به وجد می­‌آورد و هم به جهانی می‌­برد که در عین شفافیت ظاهری، آکنده از لایه­‌‌های دلشوره‌آور و تأمل‌برانگیز هستند. سخن گفتن از این مجموعه به مثابه خود آثار، امری سهل و ممتنع است. یعنی ظاهراً می­‌توان از کمیت و کیفیت آنها سخن گفت و این­که چه افق­‌هایی را در نظر داشته­‌اند و نقاش با چه میزان از تسلط و مهارت ناشی از تجربه و تفکر به دیدار این پرده‌ها رسیده و آنها را در نمایشگاهی پدیدار ساخته است.
می‌­توان با طرح بحث فردی و سلیقه‌ای، قدرت و احیاناً کاستی‌­های این آثار را برشمرد و باز می­‌شود با طرح بحث کلی، فلسفه مستتر در پرده‌­های این نمایشگاه را واکاوی کرد. اما آنچه سزاوارتر است، طرح بحث جمعی است، یعنی در آغاز سخن از این پدیدارها مشخص شود از چه زاویه‌­ای می­‌خواهیم در این مجموعه بنگریم؛ از منظر فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، تاریخی، از زاویه جامعه‌شناسی، روان­شناسی، از منظر تکنیک یا محتوا یا هردو؟ باید ببینیم در کجا باید بایستیم و کارها را مشاهده کنیم و نظر خود را ارائه بدهیم.
به هرحال چه بخواهیم تحسین کنیم و چه بخواهیم وارد تردید و چالش‌­های نظری شویم، بهتر است وضع خود را بدانیم تا از موضع مرتضی اسدی در آثارش گفت‌و‌گو کنیم.
موضع مرتضی یعنی جهان مرتضی اسدی، عالمی است که با مجموعه قابلیت­‌ها و توانایی‌ها و تجربه‌­ها و اندیشه­‌هایش با مخاطبان خاص و عام خود به‌صورت تصویری و به زبان نقاشی ارتباط برقرار می‌‌کند. عالم مرتضی، عالمی است پر از تضادها و تقارن‌‌ها که امری واضح است. مگر عالمی را که در آن تضاد و تقارن نباشد می‌­توان مثال زد؟ حال در بسیاری از افراد و بویژه طیف هنرمند این امر نسبی است، یعنی کم نیستند افرادی که به تضادها و تقارن‌­ها اهمیت بسزایی نمی­‌دهند. حرف از تضاد و تقارن یک بحث است و درک و تجربه عملی و فکری و ممارست در شناخت مبانی و مبادی تضاد و تقارن بحثی دیگر. اسدی طبیعت را به ماهو طبیعت نمی‌­نگرد. هم با تجربه شرق در این زمینه آشنایی دارد و هم غرب و توانسته جای خود را در این انجماد سیال پیدا کند و نه دچار شرق‌زدگی شود و نه در تطور شتابناک غرب غوطه‌­ور گردد. نقاشی­‌های مرتضی اسدی تعریف و تحلیل مستقل خود اوست از عصری که در آن به سر می­‌برد بدون آنکه گرفتار ایستایی و توقف­‌های تنبل‌کننده گردد. نمی­‌خواهم از حرف‌هایم، استثنا بودن اسدی استنباط شود که البته در نوع و روالی که دارد می‌‌توان اینگونه هم استنباط کرد.
بحث مستثنی بودن و بی‌­نظیر و کم‌نظیر بودن عناوینی نیست که به درد مرتضی بخورد و برای مخاطب هم چنگی به دل نخواهد زد و در اصل، هنرمندی که در دام درجه و استدراج و عناوین و شهرت بیفتد دخل خود را آورده و خود را خرج اوهام و ارقام کرده و انصافاً مرتضی فارغ از این دلبستگی­‌های ظاهری است، هرچند به نوع ارائه کارش و ترکیب­‌بندی‌‌ها و رنگ‌­آمیزی­‌هایش و هماهنگی هر پرده که دشوارترین قسمت بلوغ هر اثر است، اهمیت می‌­دهد اما این اهمیت به اندازه‌‌ای نیست که زبان اسدی را دچار لکنت و اعوجاج کند. صورت و معنا در وجه غالب آثارش و بویژه نمایشگاه اخیر، معرف و مکمل هم هستند، نه صورت، معنا را تحت­‌الشعاع خود قرارداده و نه معنا باعث شده که صورت آثارش مخدوش و آسیب ببیند.
توفیق و توانمندی‌ای که کمتر به اندازه و قاعده مطلوب به دست می­‌آید مانند هماهنگ کردن قسمت­‌های لطیف و نرم با تکه‌­های خشن و پرتنش که واقعاً کار دشواری است. اینکه هنرمند طرحی در بیندازد و از عهده تصویر و نقاشی طرح خود آن هم به زبان هنر و آمیخته با ابهام و ایهام و ایجاز برآید، کاری است کارستان. مخاطب چه عالم مرتضی را بپسندد یا نه، چه با آن همذات­‌پنداری کند یا نکند اما قدرت و دقت و ظرافت هنرمندانه و هوشمندانه ارائه این عالم را نمی­‌تواند کتمان کند.
فارغ از چند قطع کار کوچک اسدی در این نمایشگاه که -البته آنها هم از ریل و مسیر پویایی خارج نشده­‌اند- مجموعه آثار این نمایشگاه در مسیر فعالیت این هنرمند خلاق و پرتلاش جهشی مشهود و قابل تأمل یافته است. جلوی هر پرده که قرار بگیری با منظری مواجه می‌­شوی از ارزش‌‌هایی که جریان‌­های طبیعی و غیرطبیعی درصدد انداختن آنها هستند اما انحنا و خم ­شدن آنها، مخاطب را به جای سقوط به موضع ایستادگی و پایداری دعوت می­‌کند.
آمیختن عناصر و پرسوناژهای زنده و اشیا پیرامونی و تصویر فضای مشترک و ملتهب، نگاه را از یک تابلوی به ظاهر ثابت به نمایشی پویا از جهان­‌های موازی و تضادها و تقارن­‌هایی که پیرامون ما در حال حرکت و تأثیرگذاری هستند، می­‌کشاند.  چند لایه بودن هر اثر در حالی که نقاش توانسته به اندازه و قاعده‌­ای که خود وضع کرده، این لایه­‌ها و منظرها را به شایستگی و قدرت، هماهنگ کند، تحسین و تعظیم‌برانگیز هستند. غربت مثالی تک درخت­‌هایی در نشیب و فراز روزگار در زمینه­‌ای شاعرانه و آسمانی که از اسطوره­‌های پنهان بارور هستند و ابرهایی که بغض مرثیه دارند، تلفیق ظریف و ماهرانه زمین و آسمان بدون مخدوش کردن هر کدام، شکوفه‌­هایی که با خونابه باز و پرپر می‌­شوند، ماه که به مثابه پیکره‌ای تکه­‌تکه، پیرامون زخم­‌های ازلی آدمی را می‌­پوشاند، جنگلی که در سکوت و شبانگاه خود التهاب و منقلب بودن قلب هستی را پنهان کرده است، اشباحی که ترسناک نیستند اما از سایه‌­های دردناک ما حکایت می­‌کنند شاخه‌هایی که می‌­بالند، برگ‌­هایی که می­‌ریزند، گلبرگ‌های یاس در سوگ الماس‌­های زخمی، پای روایت شمع کوچک ضریح درد و اندوه مستمر نشسته‌­اند و همه این ها به زبان هنر به زبان نقاشی‌هایی که از دیروز به امروز آمده­‌اند و راهی فردای انسان هستند، درعین بهره بردن و لذت مشاهده نقش­‌ها و تصاویر زیبا، گریبان چشم دل و روح ما را رها نمی­‌کنند. نقاشی­‌های مرتضی اسدی در نمایشگاه اخیر مانند نجواهای تصویری، بارها نگاه ما را فرا می­‌گیرند و بسته به نوع نگاه ما به عالم و آدم در ما می­‌مانند و زندگی می­‌کنند.

 

بــــرش

فارغ از چند قطع کار کوچک اسدی در این نمایشگاه که -البته آنها هم از ریل و مسیر پویایی خارج نشده­‌اند- مجموعه آثار این نمایشگاه در مسیر فعالیت این هنرمند خلاق و پرتلاش جهشی مشهود و قابل تأمل یافته است. جلوی هر پرده که قرار بگیری  با  منظری مواجه می‌­شوی از ارزش­‌هایی که جریان‌­های طبیعی و غیرطبیعی درصدد انداختن آنها هستند اما انحنا و خم ­شدن آنها، مخاطب را به جای سقوط به موضع ایستادگی و پایداری دعوت می­‌کند.
آمیختن عناصر و پرسوناژهای زنده و اشیا پیرامونی و تصویر فضای مشترک و ملتهب، نگاه را از یک تابلوی به ظاهر ثابت به نمایشی پویا از جهان­‌های موازی و تضادها و تقارن­‌هایی که پیرامون ما در حال حرکت و تأثیرگذاری هستند، می­‌کشاند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هشت
 - شماره هشت هزار و سیصد و هشت - ۳۰ مهر ۱۴۰۲