موفقیتهای زنان در مسائل اجتماعی
دکتر فهیمه نظری
مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی
جنسیت را میتوان به منزله یکی از عناصر تعیینکننده فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفت که بر گرایشهای افراد به نوع کار و شغل اثرگذار است. بسیاری از زنان در ایران تمایل به حِرَف و مشاغلی از نوع مردانه نظیر کشتیرانی، خلبانی، رانندگی با ماشینهای سنگین، آتشنشانی، بنایی و... دارند. این تمایلات و گرایشها را میتوان بر اساس رویکردهای مثبت یا منفی و با دلالتهای آن مورد بحث و بررسی قرار داد. فارغ از هرگونه سوگیری و در یک نگاه واقعگرا باید پذیرفت زنان به عنوان نیمی از جمعیت دنیا حق دارند تا خود را با مقتضیات دنیای جدید هماهنگ کنند. عمر این هماهنگی در تاریخ ایران به زمان قاجار برمیگردد. در حال حاضر، جامعه ما با دختران و زنان تحصیلکرده و آگاهی روبهرو است که خواهان تغییر نوع نگاه به توانمندیهای آنان و رفع تبعیضاند. نابرابری جنسیتی در تمام دنیا و بنابر شرایط و موقعیت مکانی، زمانی و حسب فرهنگ حاکم از یک جامعه به جامعه دیگر فرق میکند. خانواده را میتوان به عنوان اولین نهادی در نظر گرفت که بر حسب همین مؤلفههای مکانی، زمانی و فرهنگی-اجتماعی عمل و فرزند دختر یا پسر خود را با این روال، تربیت میکند؛ تعیین میکند در چه رشتهای درس بخواند و چه شغلی را انتخاب کند. همه این انتخابها به فرهنگ حاکم بر جامعه بستگی پیدا میکند.
با جامعهای روبهرو هستیم که تا حدود بسیار زیادی با تغییرات رویکردی در رفتارهای وابسته به جنسیت مواجه شده است. جامعه میپذیرد که زنان دیگر مصرفکننده رفاه نیستند، زنان به معنای واقعی در موقعیتهای اجتماعی جدید ورود کردهاند و قوانین حمایتی نیز وجود دارد که باید از زنان حمایت کنند.
حضور زنان و تمایل آنان به برخی از مشاغل سخت و مردانه را میتوان به عللی مرتبط دانست از جمله علل روانشناختی؛ که استقبال از هیجانات طبیعی، احساس توانمندی، تابوشکنی و شهرت در عرصههای شغلی در این دسته از علل جای میگیرند.
علل فرهنگی نیز در این زمینه دخیل است. مواردی چون گفتمانها و رویکردهای جدید حاکم بر دنیا و جامعه، در نظر گرفتن علاقه و پرورش استعدادهای فردی، رفع تبعیض میان مردان و زنان موجب این گرایشات شده است.
علل اقتصادی هم به مواردی چون روحیه کسب درآمد، انگیزه پیشرفت در کار و شغل و احساس مسئولیت در اقتصاد خانواده اشاره دارد. در زمینه علل اجتماعی نیز مواردی چون نیازها و ضرورتهای اجتماعی به حضور زنان در کنار مردان در برخی از مشاغل مثل پزشکی، علاقه داشتن به اتیکت زدن و پرستیژ و منزلت اجتماعی حاصل از برخی از مشاغل مردانه به خود، که به نوعی موجب مطالبهگری زنان در این عرصهها شده است را میتوان نام برد.
همانطور که اشاره شد، تمایل و گرایش زنان به مشاغل سخت میتواند بنابر علل خاصی باشد. صرفنظر از آن میتوان گفت زنان با حضور خود در جامعه و انتخاب نوع خاصی از مشاغل نشان دادهاند که میتوانند در کنار مردان، به تلاش، کار و خدمت بپردازند. جامعه هم از حضور آنان استقبال میکند و نشان داده که به حضور زنان در برخی از این مشاغل نیاز دارد. یادمان باشد اگر جامعه امروز ما به معلم زن، پزشک زن، افسر زن، راننده سرویس زن (برای دختران)، گوینده زن، خبرنگار زن، خدمه زن و دهها مشاغل دیگر نیاز دارد، به مشاغل سختی چون آتشنشان زن، کشتیران زن، خلبان زن، مکانیک زن و... هم نیاز دارد. در این بین نقش دو متولی در معرفی این مشاغل مهم ارزیابی میشود. نخست، رسانه و دوم، قانونگذاران، برنامهریزان و سیاستگذاران اجتماعی که به منظور رفع تبعیضها و کلیشههای جنسیتی باید هوشمندانه عمل کنند. درواقع هوشمندی آنان موجب میشود تا فضای امن برای حضور زنان توانمند مهیا شود، چون تنها از این طریق است که فاصلهای میان دنیای زنانه و مردانه نمیافتد، فرسایش جسمانی و روانی صورت نمیگیرد و فرصتهای پیش روی آنان تبدیل به تهدید نمیشود.
پذیرش این نکته که زنان در تلاشند تا قلههای آرزویی را فتح کنند که دستنیافتنی به نظر میرسید، چندان سخت نیست.