طوفانالاقصی و احتمالات مرتبط با آن
اسرائیل؛ نگونبختتر از همیشه
جو بایدن، رئیسجمهور امریکا امیدوار بود با آرامتر ساختن اوضاع خاورمیانه حواسها را به سمت چین ببرد و غربیها را در مبارزهای متحدانه علیه دولت پکن بشوراند اما وقوع «طوفانالاقصی» که طی آن سازمان حماس و جنبش جهاد اسلامی، اسرائیل را از زمین، هوا و دریا به توپ بستند و مقامات سیاسی و نظامی آن را مستأصل ساختند، نقشههای او را بر باد داد. بایدن قول داده کمکهای نظامی لازم را به تلآویو برساند اما احتمالات پرشمار و ابعاد متعددی بر این رویداد بزرگ تازه مترتب است که توضیحات ذیل را میطلبد.
مترجم: وصال روحانی
این ماجرا تا کجا پیش خواهد رفت؟
رویارویی تازه رزمندههای فلسطین و نظامیان اسرائیل که از تمام موارد قبلی وسیعتر است، این ظرفیت را دارد که از این هم عظیمتر شود و به این سبب امریکا باید محاسبه کند که اضافه بر نیروهای پرتعداد مستقر شدهاش در منطقه چه تعداد لشکرهای تازه را باید به حوزه درگیری کنونی گسیل دارد. این درحالی است که حماس در منطقه هواداران فراوانی دارد و برای تجهیز این سازمان اشتیاق فراوانی نزد ملل عرب مشاهده میشود. این یک احتمال قوی است که دایره شمول مبارزه به نوار غزه منحصر نشود و بیش از پیش به کرانه غربی بسط یابد. البته هستند حکومتهایی در منطقه که از ترس واکنش منفی غربیها از کمکرسانی آشکار به ملت فلسطین پرهیز میکنند و چون این جنگ میتواند برنده مشخصی نداشته باشد، شماری از دولتهای محتاط خاورمیانه ترجیح میدهند به آن ورود نکنند. بایدن روز یکشنبه به هر نیروی مخالف اسرائیل هشدار داد،از ورود به عرصه جنگ تازه اجتناب کند و مدعی شد کاخ سفید در 72 ساعتی که از شروع طوفانالاقصی میگذرد، با بیشتر کشورهای منطقه ارتباط برقرار کرده و پیامرسانیهای لازم را انجام داده است اما به نظر میرسد این لافی بیش نباشد.
آیا روند عادیسازی روابط سعودی-اسرائیل پایان مییابد؟
شکی نیست که طوفانالاقصی با هر نتیجهای که پایان یابد، ضربهای سنگین به پروسه عادیسازی روابط عربستان با رژیمصهیونیستی وارد کرده و ماشین اجرایی آن را مختل ساخته است. به محض شروع حملات حماس به سرزمینهای اشغالی و ریختن موشکها و خمپارهها روی سر صهیونیستها، هم دولت سعودی و هم اکثر حاکمان کشورهای عربی منطقه پیامهایی را در حمایت از فلسطین منتشر کردند و قدرمسلم اینکه حواس کاخ سفید از پروژه برقراری صلح بین ریاض و تلآویو پرت و به سوی آرامسازی منطقه معطوف شد که پروسهای بس زمانبر است. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان که بالقوه حاکم اصلی سیاسی این کشور است، پیش از وقوع طوفانالاقصی نیز کمترین توجه را به موضوع فلسطین بروز میداد ولی رژیمصهیونیستی که در یکسالواندی اخیر روند عادیسازی روابطش با بحرین، امارات و مراکش را با توفیقهایی کم و بیش به پیش رانده بود، حالا باید ابتدا به نجات خود از مهلکه بزرگی بیندیشد که طوفانالاقصی برایش به ارمغان آورده و هیچگاه در دل یک جنگ بزرگ زمان و مکان مناسبی برای طراحی صلح با سایر کشورها وجود ندارد. کاخ سفید نیز از توسعه فزاینده نفوذ چینیها در خاورمیانه خشمگین شده و اینک حل توأمان همه این رویکردهای منفی را برای خود بسیار دشوار مییابد. پیش از تهاجم تاریخی روز شنبه حماس به سرزمینهای اشغالی، امریکا چنان با اطمینان از جلب رضایت سعودیها برای عادیسازی روابطشان با صهیونیستها سخن میگفت که انگار اسناد آن را امضا کرده و در کاخ سفید دارد اما اینک کاخ آن آرزوهای سست کاملاً فروریخته است. یک مقام کاخ سفید که ترجیح داد نامش افشا نشود روز دوشنبه گفت:«سعودیها و چند کشور دیگر منطقه هنوز مایلاند جزئی از روند عادیسازی روابط خود با تلآویو باشند و ما دیر یا زود این هدف را تحقق خواهیم بخشید.» با این حال این مقام هیچ اشارهای به نحوه موضعگیری فلسطینیها در این خصوص نکرد، حال آنکه جریانسازان اصلی اتفاقات سه روز گذشته خاورمیانه رزمندگان شجاع حماس و جنبش جهاد اسلامی هستند که هر یک از فرایندهای روند عادیسازی روابط را واژگون و ویران کردهاند.
نقش چین در این میانه چیست؟
چین پیشتر تصریح کرده بود بدش نمیآید در روند عادیسازی روابط ریاض و تلآویو نقشی کم و بیش داشته باشد اما پس از تهاجم سترگ و کارساز رزمندگان فلسطین به صهیونیستها در 72 ساعت گذشته، در آن طرز نگرش تفاوتهایی حاصل شده است و به نظر میرسد دولت پکن از هر گونه مشارکتی در این پروژه ابا دارد. وزارت خارجه چین روز گذشته کوشید در بیانیه منتشر شدهاش پیرامون طوفانالاقصی هم به طور آشکار طرف هیچکس را نگیرد و صرفاً از آنها خواست نهایت خویشتنداری را به قصد رسیدن به آرامش در منطقه بروز دهند و فقط به تنشزدایی بیندیشند. در این بیانیه تأکید شده حفظ جان شهروندان و افراد غیرمسلح باید در اولویت امور قرار گیرد و بهتر است دو سوی ماجرا در این راه تعاملات لازم را داشته باشند. برای اسرائیل این نوع موضعگیری از جانب چین دردآور است زیرا گمان میکرد این غول شرق آسیایی برای ترمیم خسرانهای وارد شده به تلآویو که در 50 سال اخیر بیسابقه بوده است، قدمهای بلندتری بردارد. حالا اسرائیل از اینجا رانده و از آنجا مانده مجبور است بر میزان حملات کور خود در نوار غزه بیفزاید تا بلکه حماس عقبنشینی کند اما این هم یک آرزوی خام است. در واقع چین با پا پس کشیدن خود از هر گونه مداخله آشکار در روند طوفانالاقصی، تنها ماندن اسرائیل نگونبخت را در این مناقشه بزرگ بیش از پیش به رخ آنها کشید.
چگونه اسرائیل و امریکا این حمله بزرگ را پیشبینی نکردند؟
اسرائیل و امریکا آنقدر ادعاهای بزرگ در زمینه قوت سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی خود داشتند که پس از جاری شدن طوفان جانانه الاقصی و درهم کوبیده شدن بساط صهیونیستها، اولین سؤالی که به ذهن هر ناظر منصفی رسید این پرسش بود که «چرا آنها این تهاجم گسترده از زمین، هوا و دریا را از قبل ندیده و تدابیری بازدارنده برای آن نیندیشیده بودند؟» جاناتان اسکانزر، مقام ارشد بنیاد موسوم به «دفاع از دموکراسیها» روز دوشنبه گفت:«قصور امنیتی اسرائیل و لغزش اطلاعاتی امریکا در تشخیص آنچه در راه است، قطعاً نیاز به بررسی اساسی دارد. شاید دولت تلآویو بگوید همیشه از حماس کارهای بزرگ سر زده اما اینبار اقدام این سازمان چنان تأثیرگذار بود که کل پایههای صهیونیسم لرزید و نشانههای فروپاشی آن رؤیت شد. بنابراین نهادهای امنیتی در واشنگتن و تلآویو هیچ توجیهی برای قصور بزرگی که در این زمینه مرتکب شدهاند، ندارند.» اسرائیل در سال 2021 هم یک رویارویی عمده 11 روزه با حماس داشت که دهها کشته برایش بهجا گذاشت و موجب شهادت دستکم 260 فلسطینی هم شد. معلوم نبود در صورت طولانیتر شدن آن جنگ ضایعات صهیونیستها تا کجا پیش میرفت اما اینک در چهارمین روز طوفانالاقصی مشخص است که در هر یک از سه روز گذشته لطمات وارده به اسرائیلیها بسیار بیشتر از جنگ دو سال پیش آنها بوده است. در آن زمان، هم اسرائیل مایل بود جنگش با حماس زودتر تمام شود و هم کاخ سفید آنها را به چنان جانبی سوق میداد اما امروز مشخص نیست که اگر تلآویو هم رسماً خواهان آتشبس شود تا چه حد میتواند به این مقصود برسد. آنچه در مورد آن شکی وجود ندارد، موضع بسیار بالاتر حماس در این رویارویی در قیاس با رودررویی سال 2021 است و ابتکارعمل به حدی در دست فلسطینیهاست که امکان ندارد بدون رسیدن به اهداف استراتژیکشان روند پرشتاب فعلی را متوقف کنند.
آیا این رویداد بر اوکراین هم اثر میگذارد؟
امریکا دیروز (دوشنبه 17مهر) سیل نیروهای کمکی و تسلیحاتی نظامی خود را به سوی اردوگاه اسرائیل روانه ساخت و این مسأله اولین سؤالی را که به ذهن متبادر میکند این است که آیا این رویداد لاجرم از حجم کمکهای واشنگتن به اوکراین که درگیر جنگ 21 ماهه و کمثمر با روسیه است، خواهد کاست؟ خیلیها در امریکا بر این عقیدهاند که پنتاگون نباید بیش از 40 میلیارد دلار را صرف تجهیز تسلیحاتی اوکراین میکرد. این انتقاد از مدتها قبل از تحقق طوفانالاقصی شنیده و در همه جا مطرح میشد و اکنون بدیهی است که حجم اعتراض به این مخارج عظیم و کماثر فزونی گرفته باشد. دیروز یک مقام پنتاگون تأثیرگذاری سریع و آشکار جنگ تازه خاورمیانه بر روند کمکرسانی به اوکراین را تکذیب کرد اما واقعیت امر این است که کاخ سفید اینک بیش از آن زیر ذرهبینهای نظارتی است که بتواند همان دست و دلبازیهای گذشته را در حق اوکراینیها داشته باشد.