مرگ دختر جوان بعد از دعوای همسایه ها

گروه حوادث / سه مرد که متهم هستند به علت درگیری شدید میان آنها دختر ۱۹ ساله همسایه دچار ایست قلبی شده و جان باخته است با شکایت پدر این دختر پای میز محاکمه ایستادند.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از آذر سال 1397به دنبال مرگ مشکوک دختر 19 ساله‌ای به نام شقایق در بیمارستانی در غرب تهران آغاز شد.
با وجود اینکه پزشکان علت مرگ را آریتمی قلبی اعلام کرده بودند اما پدر شقایق بر این باور بود که درگیری میان پدر و پسر همسایه با دامادشان سبب ایست قلبی دخترش شده و از آنها شکایت کرد و در توضیح ماجرا گفت: دخترم به بیماری قلبی مبتلا بود اما روز حادثه مشکلی نداشت تا اینکه دو مرد به نام‌های قاسم و شاهرخ که ظاهراً پدر و برادرزن یکی از همسایه‌های ما بودند با قمه و چاقو به ساختمان‌مان آمدند و شروع به دعوا کردند. دخترم با دیدن این صحنه و صدای داد و فریاد آن دو نفر بشدت ترسید و از حال رفت که ما او را به سرعت به بیمارستان رساندیم اما دقایقی بعد جان باخت.
در بررسی مأموران مشخص شد قاسم به تازگی دخترش فوت کرده و او دامادش بهروز را مسبب مرگ تازه‌عروس می‌دانسته به همین خاطر شب حادثه به همراه پسرش شاهرخ به خانه بهروز رفتند تا از او انتقام بگیرند، اما دعوای آنها باعث مرگ دختر همسایه شد.
پس از فوت شقایق، جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند 90 درصد علت فوت شقایق به خاطر بیماری قلبی او بوده و 10 درصد هم به خاطر ترس و وحشت شب حادثه بوده است.
در ادامه برای قاسم، شاهرخ و بهروز کیفرخواست صادر و پرونده آنها برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه وکیل اولیای‌دم به جایگاه رفت و گفت: بر اساس مدارک موجود در پرونده، روز قبل از مرگ شقایق، یک تازه‌عروس از پنجره خانه‌اش سقوط و فوت کرده بود. پدر و برادر او نیز مدعی بودند شوهرش بهروز او را از پنجره پایین انداخته است. با این ادعا، پدر و پسر به قصد برخورد با دامادشان راهی خانه آنها شدند و با ایجاد رعب و وحشت مرگ دختر جوان را رقم زدند. طبق نظر کارشناسان پزشکی قانونی از طرف موکلم درخواست اشد مجازات برای متهمان دارم.
سپس بهروز به جایگاه رفت و با رد اتهامش عنوان کرد: من اصلاً در زمان حضور پدر و برادرزنم در خانه نبودم و به خاطر مرگ همسرم در بازداشتگاه پلیس آگاهی بودم و گزارش آن هم وجود دارد، به همین خاطر اتهامم را قبول ندارم.
بعد از آن شاهرخ به جایگاه رفت و گفت: آن روز ما نه قمه‌ای داشتیم و نه چاقویی. وقتی رسیدیم نیز متوجه شدیم بهروز در خانه نیست.
قاضی پرسید: بر اساس شهادت شهود، شما و پدرتان پس از داد و فریاد شیشه‌های ورودی ساختمان را شکسته‌اید و با این کار رعب و وحشت در دل همسایه‌ها انداخته‌اید. چه توضیحی برای این کارتان دارید؟
متهم جواب داد: شیشه ترک داشت و باد شیشه را شکست.
قاضی پرسید: شما که می‌دانستید بهروز در پلیس آگاهی بازداشت است چرا به خانه پدری او رفتید و آنها را تهدید کردید؟
شاهرخ گفت: بعد از مرگ خواهرم ما از همسایه‌ها پرس‌وجو کردیم و متوجه شدیم خواهرم بعد از اینکه از پنجره به پایین سقوط کرده، سه ساعت در باران شدید روی زمین مانده است. وقتی این موضوع را شنیدیم آنقدر عصبانی شدیم که به دنبال جواب این سؤال به ناچار به خانه پدر دامادمان رفتیم.
سپس قاسم به جایگاه رفت و گفت: اگر ما باعث مرگ دختر همسایه شدیم چرا آنها بعد از 9 ماه از ما شکایت کردند و فردای فوت او به دنبال احقاق حق‌شان نرفتند؟
بعد از آن وکیل پدر و پسر به جایگاه رفت و گفت: بر اساس ادعای شاهدان، درباره درگیری موکلانم با داماد خانواده برای آنها کیفرخواست صادر شده است، در حالی که موکلانم ساعت هفت عصر به آن خانه رفته بودند، اما شقایق ساعت 10 شب فوت شده است که بازهم نشان می‌دهد موکلانم مرتکب جرمی نشده‌اند.
پس از آن وکیل اولیای‌دم در توضیح بیشتر ماجرا بار دیگر به جایگاه رفت و گفت: اولیای‌دم همان شب علیه متهمان شکایت کردند اما مدتی طول کشید تا کارشناسان پزشکی قانونی درباره علت مرگ اظهارنظر کنند و همین موضوع سبب شد پرونده بعد از 9 ماه رسیدگی شود.
با پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و نود و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و نود و هفت - ۱۷ مهر ۱۴۰۲