کشاورزی و گونه‌های غیربومی و مهاجم

بهزاد انگورج
کارشناس منابع طبیعی

فعالیت زراعی و باغی از حیث استفاده و کاشت گونه‌های گیاهی اغلب بر خلاف فعالیت جنگلداری مرتعداری به جریان می‌افتد. به‌عنوان مثال می‌توان به داستان‌سرایی آوردن بذر چای اشاره کرد که گفته می‌شود کاشف‌السلطنه بذر چای را که تقریباً شبیه به فندوق است ولی پوست آن نازک‌تر، شکننده‌تر و سیاه‌تر از فندوق است با جاسازی و پنهان ‌کردن آن در جوف عصای خویش به ایران آورد و به کشت آن پرداخت.
اما در جنگلداری ورود گونه‌های گیاهی برای غنی‌سازی جنگل‌ها، ابتدا با کشت در باغات تحقیقاتی و پس از حصول نتایج سازگاری در کشور متداول بوده است. نادرست بودن اقدام اجرایی در کاشت گونه‌های غیربومی نیز در موارد عبور از مفهوم غنی‌سازی معنی و کاربرد دارد. عملیات غنی‌سازی در جنگلداری با کاشت گونه غیربومی، عملاً تراکم چندانی در توده طبیعی ندارد، به نحوی که جنگل‌شناس با این تراکم اندک، نمی‌تواند گونه گیاهی غیربومی را در تیپ جنگل معرفی کند.
عجیب نیست بدانیم کسی که اجرای استراحت جنگل را برای اولین‌بار در کشور پیشنهاد داد، کشت گونه غیربومی عرعر در جنگل‌های دست‌کاشت مرزن‌آباد چالوس را حتی در سطوح مورد بازسازی ناشی از حادثه حریق سال ۸۳ توصیه و تأکید کرد یا یک استاد گیاه‌شناسی منتقد به کاشت گونه‌های غیربومی می‌نویسد: من به شوق باغ صدها نهال کاشتم. سفرهای زیادی برای جمع‌آوری بذر و نهال به جاهای مختلف ایران انجام دادم و از کشورهای مختلف گیاه و بذر آوردم.
به طور اجمال می‌توان گفت اراضی زراعی و باغی کشور دارای مالک شخصی هستند. آنها صرفه اقتصادی و افزایش تولید را دنبال می‌کنند و دولت‌ها نیز در راستای امنیت غذایی، خودکفایی و تنوع تولید و عرضه محصولات رنگارنگ را هدفگذاری می‌کنند. این رفتارهای متداول در کشاورزی و اقدام دولت‌ها، مبین تنوع استفاده از گونه‌های گیاهی برای افزایش تولید در اقلیم‌های مختلف به طور کل متفاوت با مفاهیم و برد اجرایی تنوع زیستی است.
معمولاً در فعالیت زراعی و باغی استفاده از قارچ‌کش‌ها، استفاده از سموم دفع حلزون، آبدزدک و ملخ و سایر برگ‌خوارها متداول است، یعنی ذات این فعالیت، چنین جاندارانی را آفات و دفع آفات را جزو بدیهیات می‌داند و در این فعالیت کشت‌های تلفیقی اساساً محدود و انتخابی است، ولی رفتارها نسبت به گونه‌های گیاهی غیرمنتخب «از هر گونه گیاهی» علف هرز محسوب می‌شود و برای آن عملیات وجین یا دفع علف هرز پیش‌بینی می‌کنند. عبارت‌های «تنوع زیستی» و «گونه‌های مهاجم»، مختص گونه‌های گیاهی منابع و محیط طبیعی است و در فعالیت‌های کشاورزی مغایر با تنوع زیستی عمل می‌شود و به گونه‌های جانوری تعمیم نمی‌یابد. کشاورزی پایدار نیز مبتنی بر حفظ منابع پایه و عوامل تولید است و ارتباطی به نوع گونه و بومی یا غیربومی بودن و منشأ گونه و نظایر آن ندارد. به هر حال فعالیت زراعی و باغی در بحث کنترل آفات و امراض در آسیب‌شناسی بر شناخت پایه‌ها و گونه‌ها، با عنوان «گونه میزبان» متمرکز است و کنترل آفات و امراض را با چند نوع عملیات انجام می‌دهد و گونه‌های گیاهی وارد شده یا «خودرو» در مزارع و باغات را علف هرز می‌نامد و برای مبارزه با علف هرز نیز چند نوع عملیات را به‌کار می‌بندد.
به کار بردن واژه‌های سودجو، ناآگاه و فرصت‌طلب در خصوص ورود و تکثیر گونه‌های گیاهی و جانوری، نسبت ناروایی است، زیرا صرفه اقتصادی و سودجویی جزو لاینفک فعالیت زراعی و باغی و همچنین تولید نهال در نهالستان‌های خصوصی است و کشاورزان همچنان که بر اساس قانون مدنی و حفظ کاربری اراضی مکلف به حفظ کاربری زمین هستند، مجاز و مخیر به انجام فعالیت کشاورزی دارای صرفه اقتصادی هستند.
در زراعت و باغداری کاربرد واژگان «تنوع زیستی و گونه مهاجم» دارای ابهام قانونی-‌فنی تخصصی است و در مورد واژگان «غیر بومی» باید گفت استفاده از گونه‌های گیاهی یک ناحیه رویشی، در دیگر نواحی رویشی، گونه غیربومی محسوب می‌شود. ایران کشوری با ۵ ناحیه رویشی، هیچ مدیریت بهینه و کنترلی روی کشت غیربومی ندارد، زیرا مراجع مسئول کاشت مختلف هستند و ساختار تشکیلات آنها بالادستی و نظارت سازمان منابع طبیعی در این خصوص به سبب مداخلات موازی فاقد اثر‌بخشی است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و نود و شش
 - شماره هشت هزار و دویست و نود و شش - ۱۶ مهر ۱۴۰۲