«ایران» دومین حضور رئیس دولت سیزدهم در نشست مجمع عمومی سازمان ملل را بررسی می کند

تحمیل شکست به غرب با دیپلماسی پیشرو در نیویورک

چگونه رئیس‌جمهور به نمایندگی از حاکمیت ملی کشور حربه جنگ روانی را از براندازان گرفت و به دست برتر در نیویورک تبدیل شد؟ ایران چگونه موقعیت اروپایی‌ها را در روند تحولات مذاکرات هسته‌ای بی‌اعتبار کرد؟ چرا مقام‌های کشورهای عربی و آسیایی از مواضع رئیسی استقبال کردند و چرا «بنیامین نتانیاهو» هنگام سخنرانی در صحن مجمع عمومی با صندلی‌های خالی روبه‌رو شد و معنای ادامه مذاکره در صورت اعتمادسازی بیشتر چه می‌تواند باشد؟
دومین سفر سید ابراهیم رئیسی به نیویورک برای شرکت در اجلاسیه سران سازمان ملل متحد به نقطه عطفی در سیاست خارجی ایران تبدیل شد؛ نه از آن جهت که رویدادی خلق‌الساعه رخ داده باشد بلکه بدان خاطر که رئیسی نقشه راه را به غرب نشان داد. همان نقشه راهی که پیش‌تر در روند تحولات سازنده ایرانی-عربی به اجرا درآمده بود و اتفاقاً بازتاب خوبی هم یافته بود.
رئیسی در نیویورک کوشید سلاح جنگ روانی را از دست خبرسازان بگیرد و با دیپلماسی فعالی که از ساعات نخستین حضورش در سازمان ملل به جریان انداخت، به آنان که پیش‌تر مهم‌ترین سخن او را نشنیده یا نمی‌خواستند بشنوند نشان داد که پیام صلحش چگونه در کمتر از یک سال همه معادلات پیشین خاورمیانه را برهم زده و فصل تازه‌ای از رابطه را میان ایران و کشورهای بزرگ و کوچک منطقه رقم زده است.
هدف مأموریت
مهم‌ترین مأموریت رئیسی در نیویورک نشان دادن کارنامه شکست بازیگران غربی بود که در یک سال اخیر همه ظرفیت خود را برای خدمت به تحقق هدف براندازان و تجزیه‌طلبان در ضدیت با جمهوری اسلامی به کار گرفته بودند. این مأموریت برای این سفر کافی بود. رئیس‌جمهور ایران از موضع ملی سخن گفت و تندروها را، چه کسانی که به «جنگ بی‌پایان» فکر می‌کنند و چه آنان که در رؤیای صلحی تخیلی فرو رفته‌اند، ناکام گذاشت. میان این دو راهبرد، راهبرد سومی وجود دارد که در تداوم راهبرد «عزت، مصلحت و حکمت» استوار خواهد بود. رئیسی می‌دانست چه باید بگوید.
سخنان او اگر نه غیرمنتظره که بن‌بست‌شکن بود، اما قرار نیست همه ‌چیز در نیویورک رقم بخورد. اگر امریکا به نقشه راه ایران توجه کند، رمز عبور از بحران در آن مستتر خواهد بود. بخشی از این «نقشه راه» نیز به خروج امریکا از معادلات منطقه‌ خاورمیانه بازمی‌گردد. ایالات‌متحده به‌عنوان شرکای کشورهای عربی، از یک‌سو لاف حمایت از آنها را زده است و از سوی دیگر نمی‌خواهد حتی هزینه سیاسی جنگ مستقیم یا غیرمستقیم را بپردازد.

حق با او بود
رئیسی هنوز به نیویورک نرسیده بود که بیانیه سه کشور اروپایی؛ انگلیس، آلمان و فرانسه همراه با امریکا علیه برنامه هسته‌ای ایران منتشر شد. در حالی که برخی خود را باخته بودند و فکر می‌کردند این بیانیه می‌تواند بازی را تمام کند، اما رئیس‌جمهور خونسرد بود و اهمیتی برای بیانیه اروپا قائل نبود و دست از دیپلماسی نکشید. حق هم با او بود.
نه تنها دیپلماسی پایان نیافته که تازه شروع شده و بازی به اوج خود رسیده بود؛ 10 دیدار رؤسای دولت‌های جهان با رئیس جمهور ایران در حالی که برخی از آنها برای نخستین‌بار صورت می‌گرفت، همه برای ایران یک پیام داشت: دعوت به گفت‌و‌گو؛ از نخست‌وزیر ژاپن که به استقبال سیاست خارجی ایران رفته بود تا رؤسای‌جمهور کشورهای آسیای میانه که در دامنه رویکرد منطقه‌محور جمهوری اسلامی قرار گرفته و در پی تقویت مناسبات با ایران بودند.
از برآیند دیدارهای هیأت ایرانی در نیویورک و نوع موضعگیری کشورهای غربی پیدا بود که این کشورها به دنبال بازگرداندن رویکرد دیپلماتیک خود در قبال ایران به نقطه‌ای هستند که پیش از تحولات یک سال اخیر قرار داشت؛ چه نتیجه‌ای که هیأت بلندپایه ایرانی در نیویورک از آن رونمایی کرد این بود که صلح را در منطقه گسترانده و قصد جنگ ندارد و از فرصت برای تقویت مناسباتش با کشورهای خارج از منطقه هم استقبال می‌کند.

همنشینی با رسانه‌ها
رئیسی اما با تسلط، همنشین نمایندگان مهم‌ترین رسانه‌های جهان و اندیشمندان سیاست خارجی امریکایی شد. او در این نشست‌های پرسش و پاسخ با استقبال از اجرای تفاهم اخیر میان تهران و واشنگتن و شفاف‌سازی درباره دروغ‌پردازی‌های غرب درباره جنگ اوکراین، یخ فضای حاکم را شکست. آنچه رئیسی در این نشست‌ها انجام داد سیاست خارجی عزتمندانه بود و با تشریح وضعیت کاملاً امن آرام داخلی و عدم اضطراب و خشم از پرسش‌های ادعایی خبرنگاران بدون کاستن از موقعیت شخصی خویش، اندیشه صلح‌طلبانه‌اش را به رخ کشید و از موضع یک رئیس‌جمهور مقتدر سخن گفت. هرچه خبرنگاران پرسیدند رئیسی از موضع محکم جواب داد. همه خواسته‌اش در این نشست‌ها مبتنی بر تلاش برای نشان دادن تصویری واقعی از جمهوری اسلامی بود، نه تصویری که دیگران می‌کشند و بر واقعیات نقاب می‌اندازند. او چند بار تأکید کرد که اگر ایالات‌متحده چنان‌که در روند آزادسازی اموال نشان داد، به اجرای تعهداتش نسبت به ایران پایبند باشد، می‌توان افق‌های تازه‌ای برای کاستن از اختلافات از جمله بر سر تحریم‌های ظالمانه پیش‌بینی کرد. گفت‌وگوهای پرشمار او با رسانه‌های پرمخاطب امریکایی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های جهان داشت؛ گفت‌وگوهایی که در آنها صریح‌ترین مواضع ایران درباره فعالیت‌های هسته‌ای و صلح با همه کشورها مطرح شد و اتفاقاً تأثیر ممکن خود را یافت.

فرصتی برای آغاز راه
رئیسی با اختیارات کامل از صلح و اعتمادسازی سخن گفت و بر خلاف اپوزیسیون ایرانی که در گوش جو بایدن خوانده بودند رئیس دولت سیزدهم سر جدال دارد و برخلاف برخی که در تهران می‌خواستند همین معنا را القا کنند، رئیسی در چهارچوب نقشه راه جمهوری اسلامی سخن می‌گفت؛ اول اعتمادسازی و آن‌گاه مذاکره. رئیسی در شهریور 1402 در نیویورک نماینده همه اقشار، گروه ها و سلایق در ایران بود.
نیویورک فرصتی بود که می‌تواند آغاز راه باشد. اگر مخالفان اندکی از ظرفیتی که رئیسی در صداقت دیپلماتیک از خود نشان داد به حاکمیت ملی، مصلحت ملی و منفعت ملی کشور خویش پایبند باشند، عجله نمی‌کنند و به انتظار تحولات راه‌گشا و امیدبخش می‌نشینند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و هشتاد و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و هشتاد و هفت - ۰۴ مهر ۱۴۰۲