مسعود زارعیان در گفتوگو با «ایران» از تجربه ساخت مستند اربعینیاش گفته است
نیکان 8ساله، راوی اتفاقات اربعین
هر ساله همراه با زائران کربلا دوربینهای زیادی به مسیرهای آیین پیادهروی اربعین میآید و در قالب آثار مستند زوایای مختلف این آیین ثبت و ضبط میشود. مسعود زارعیان یکی از مستندسازانی است که اثر تازهاش را در این مسیر خلق کرده است. او در پژوهشهای مختصری که داشته به جای خالی روایت کودکانه از حضور در این مسیر رسیده است و در میان مزارع و باغات کوفه تا کربلا با پسربچه 8 سالهای به نام نیکان همراه شده که تصمیم دارد تصاویری از این راهپیمایی را برای پسرعمهاش در کالیفرنیا ارسال کند.
چالشهای روایت جهان کودک در سفر اربعین
این مستندساز درباره انتخاب این سوژه به «ایران» میگوید: «هدف من ثبت روایتی صادقانه است. تلاش کردم جهان یک کودک را به حرکت عظیم مردم و بذل و بخشش بیحد و حصر مردم عراق نزدیک کنم. مردمی که به معنای واقعی از همه وجودشان در بعد مادی و معنوی هزینه میکنند تا کم نگذارند و در پیشگاه اربابشان شرمنده نباشند. اگر با ساخت این مستند در حد یک کلمه، یک خط یا جمله هم چیزی به این ماجرا اضافه کرده باشم، کارم را کردهام.» او درباره شخصیت نیکان و بده بستانی که برای ساخت مستند شکل گرفته میگوید: «نیکان به مسیری که در آن قرار گرفته خیلی فکر کرده و تمام اتفاقات پیرامون این مسیر و شخصیتها را خوب میشناسد. این شناخت به تقویت خط روایی و قصه کمک کرد. امیدوارم دوربین من هم در جای مناسب و به اندازه کافی برای ثبت و ضبط آن روشن بوده باشد.» زارعیان همچنین درباره چالشهای روایت جهان کودک و چگونگی نزدیک شدن به شخصیت و دنیای کودکانه نیکان میگوید: «سعی کردم از زاویه نگاه کودکانه وارد سفر اربعین شوم. این نگاه برای من ارزشمند بود چون تا به حال آن را تجربه نکرده بودم و تنها در فیلم «پروانگی» به کودکان و مبتلایان بیماری پروانهای پرداخته بودم. قرار بود با کودکی همراه شوم که دست من را میگیرد و وارد مسیر مشایه و اربعین میشود. اینکه بتوانم دوربینم را در زاویه نگاه او بگذارم، جایگاه دوربینم هایانگل (از بالا) نباشد و اتفاقات را از زاویه پایینتر ببینم، اینکه احساسات خودم را مدیریت کنم و عوامل را کنترل و... کار سختی بود. خیلی چیزها برای او جذاب بود که برای من جذابیتی نداشت، تلاش کردم موانع را بردارم و فضایی برای شخصیت بسازم تا سیال باشد و جریان داشته باشد. تک تک قدمهایی که با او برداشتم برایم حرفی تازه داشت و پر از تجربیات نو بود. در طول ساخت مستند تلاش کردم من دنبال او باشم به جای اینکه او دنبال دوربین ما باشد. سعی کردم چیزهایی را ثبت کنم که از ناخودآگاه او سرچشمه میگیرد و معمولاً ثبت نمیشود.»به گفته این مستندساز، حضور و همراهی پدر نیکان که یک نویسنده است کمک کرده تا بخشی از ابعاد شخصیتی او با نوشتهها و صحبتهای پدرش تکمیل شود. این مستند به سفارش مرکز «سیمرغ» صداوسیما تولید شده و پس از نگارش گفتار متن به مرحله تدوین میرسد اما آن طور که زارعیان میگوید بعید است به جشنواره سینما حقیقت امسال برسد.
منصف باشیم
هر ساله با برگزاری آیین راهپیمایی اربعین دوربینهای زیادی به این مسیر روانه میشود و از زوایای مختلف به آن پرداخته میشود. اما آیا میتوان ادعا کرد با توجه به کثرت روایتهای ثبت شده حرف ناگفته و واقعیات تازهای باقی نمانده است؟ زارعیان در پاسخ به این سؤال میگوید: «همانطور که قیام حضرت سیدالشهدا (ع) پر از رمز و راز و مفاهیم متعدد است هر موضوعی که به حضرت سیدالشهدا ربط پیدا میکند چند لایه و پر از ظرایف و جزئیاتی است که به سادگی نمیتوانیم پی به محتوای آن ببریم. شبیه عمق مفاهیم نهفته در دل آیات قرآن است که تلاش مفسران هم به کنه آن نرسیده است. راهپیمایی اربعین هم پر از رمز و راز، داستانها و خرده پیرنگهایی است که هنوز بررسی نشده است. قصههای عجیب و غریبی در دل این آیین نهفته است. با تمام تلاش فیلمسازان و راویان هنوز نیمی از این دریا به ذائقه مخاطب چشانده نشده است. لازم است دوربینها از زوایای مختلف و با نگاه خلاقانه به وجوه مختلف تصویری و روایی این ماجرا دست پیدا کنند و آن را به مخاطب منتقل کنند.»
با وجود این به نظر میرسد در پرداختن به موضوعات آیینی و دینی چه در فیلم داستانی و چه در مستند به میزانی از تکرار رسیدهایم که تبدیل به کلیشه و قالب ذهنی مشترک برای مخاطب شده است. زارعیان بر اهمیت مطالعه، پژوهش و شناخت به عنوان راهکار برون رفت از نگاههای مرسوم و متداول تأکید دارد و میگوید: «مطالعه درباره این گردهمایی و اتفاق عجیب و غریب در کشور عراق به فیلمساز کمک میکند که به شخصیتهای تازه، موضوعات جدید و روایتهای عمیق دست پیدا کند و بتواند زاویه نگاهش را طوری تنظیم کند که از الگوهای ثابت و تکراری فاصله بگیرد. با خوب دیدن، خوب شنیدن و زیست در بین مردم این جغرافیا باید به مسیرهای تازه دست پیدا کنیم.»
او در ادامه میافزاید: «خیلی وقت ها مردم عادی در سیر خودشان در این آیین به اتفاقات ویژهتری دست پیدا میکنند که به واقع بدیع و نو است و با همین دوربین موبایل آن را ثبت میکنند. من حدود 10 سال است که پیوسته به این سفر میآیم و هر روزش برایم تجربهای تازه است. امسال با کودکی به نام اوس آشنا شدم که از خانواده متمولی در بغداد بود و به منظور کمک به خالهاش برای پذیرایی اربعین آمده بود. انضباط خاصی داشت و آنقدر شمرده شمرده صحبت میکرد که انگار مجری تلویزیون شبکه المنار است. او حاضر شده بود زیست متفاوت بچههای روستای منطقهای بین نجف و کربلا را بپذیرد و در چیدن انجیر و خرما و چینش آن در سینی و پذیرایی از زائران بین جادهها با آنها همراهی کند. همزمانی دو تجربه متفاوت «زیست بچههای روستا» و از سوی دیگر «پذیرایی از زائران سیدالشهدا» و به تبع آن تحولات شخصیتی او برایم خیلی جذاب بود و به لحاظ رویکرد زمینه محور هم با فضایی که من در این مستند دنبال میکردم، اشتراک داشت.»
اغلب روایتهای ثبت شده از آیین راهپیمایی اربعین در قالب الگوهای دینی و مذهبی است، زارعیان که فعال اجتماعی هم هست درباره جای خالی نگاه اجتماعی به این آیین میگوید: «یک سال قصه جمعی از طلبهها را در مسیر اربعین دنبال کردم که با حفظ همه حرمتها، خط و مرزها و... کنش محیط زیستی داشتند. علاقهمند بودم حداقل گزارش سالمی از فعالیت آنها در فضای اربعین ارائه کنم. طبیعتاً میتوانیم کنشهای اجتماعی شکل گرفته در این مسیر را پیگیری کنیم اما باید مراقب باشیم که به انحراف کشیده نشود. محیط زیست نه تنها اولویت جهان بلکه اولویت متون دینی ماست و پیامبر زمین را به منزله مادر تشبیه میکنند. اما اینکه نسبت به محیط زیست کنشی نداشته باشیم و صرفاً اربعین بهانهای شود تا به زبالههای تولید شده بپردازم دور از انصاف است. عظمت این آیین قابل قیاس با هیچ آیین ملی و دینی ای نیست. نباید نگاه و زاویه دوربین ما غرض ورزانه و دور از واقعیت باشد. اگر قرار است کنش اجتماعی را در این آیین به تصویر بکشیم باید منصف باشیم.»
بــــرش
امسال با کودکی به نام اوس آشنا شدم که از خانواده متمولی در بغداد بود و به منظور کمک به خالهاش برای پذیرایی اربعین آمده بود. انضباط خاصی داشت و آنقدر شمرده شمرده صحبت میکرد که انگار مجری تلویزیون شبکه المنار است. او حاضر شده بود زیست متفاوت بچههای روستای منطقهای بین نجف و کربلا را بپذیرد و در چیدن انجیر و خرما و چینش آن در سینی و پذیرایی از زائران بین جادهها با آنها همراهی کند. همزمانی دو تجربه متفاوت «زیست بچههای روستا» و از سوی دیگر «پذیرایی از زائران سیدالشهدا» و به تبع آن تحولات شخصیتی او برایم خیلی جذاب بود و به لحاظ رویکرد زمینه محور هم با فضایی که من در این مستند دنبال میکردم، اشتراک داشت