«به قلهها نزدیک شدهایم»؛ نشانه یک امید صادق
جعفرعلیاننژادی
کارشناس مسائل سیاسی
کاربرد استعاره «نزدیکی به قلهها» توسط ولیفقیه، نوعی صورتبندی مفهومی جدید از باور «ما میتوانیم» است که نگارنده قصد دارد در این یادداشت به آن پرداخته، دلیل بهکارگیری آن را گفته و تفاوت آن با مفاهیم «خوشباوری»، «سادهدلی» و «خیالپردازی» را توضیح دهد.
سؤال اول؛ چرا عبارت «به قلهها نزدیک شدهایم»، صورتبندی جدیدی از باور «ما میتوانیم» است؟
واضح است استفاده از عبارت نزدیکی به قله، چیزی فراتر از باور «ما میتوانیم» است. ما برای حرکت به سمت قله نیاز به باور توانستن داریم.
اساساً اگر چنین قدرت و اعتماد به نفسی در خود نمیدیدیم، حرکت نمیکردیم.
حتی میتوان گفت در طول این صعود و در کمرکش و دامنه کوه نیز تداوم این باور منطقی و صحیح است و به یاد آوردن آن منجر به ادامه حرکت و امید به فتح قله میشود. اما با نزدیک شدن به قله کوه، میتوان گفت این باور کمکم به واقعیت توانستن نزدیک میشود.
از اینجا دیگر میتوان گفت، ما موفق شدیم باور «ما میتوانیم» را به فعل «توانستیم» نزدیک و تبدیل کنیم. استعاره به قلهها نزدیک شدهایم، اشاره به همین توانایی بالفعل دارد. چیزی که هم باور داریم، هم ثمرهاش را دیدهایم. بنابراین خودبهخود، خستگی و ناامیدی بیمعنا شده و میل به حرکت سریعتر شدیدتر میشود.
سؤال دوم؛ دلیل به کار بردن استعاره نزدیکی به قله چیست؟
دلیل بهکاربردن این استعاره، همان جمله پایانی بند قبل است. یعنی فهم رهبری از نیاز کشور، مردم و مسئولین به سرعتگیری و حرکت بیشتر. استفاده ایشان از کلیدواژه تحول در گفتار مهم ابتدای سال، نشانه همین درک نزدیکی به قله است، چون با دیدهبانی، نیاز کشور به یک حرکت سریع، کلی، عمومی و جامع را شناسایی کرده است.
این استفاده حداقل دو دلیل عمده دیگر هم دارد؛ اول آنکه صعودکننده ممکن است در گامهای پایانی دچار کندی سرعت و خوشباوری شود، ثانیاً ارتفاع زیاد منجر به خیالبافی و سادهدلی صعودکننده شده و موانع و مسائل پیشرو تا فتح قله، یا بسیار بزرگ و ناممکن و یا بسیار کوچک و بیاهمیت شود. تهدید حالت اول خستگی است، حالت دوم ناامیدی و یأس.
سؤال سوم؛ آیا استعاره نزدیکی به قلهها نوعی خوشباوری، خیالبافی یا سادهدلی است؟
برای پاسخ به این سؤال باید بدانیم این نحوه امیدبخشی رهبری از چه جنسی است. امید ماحصل تبدیل باور توانستن به فعل توانایی است. امید هم باور به توانستن و حرکت را ایجاد میکند و هم واقعیت رسیدن و فتح را ممکن میسازد. امید واقعی یا صادق چیزی از این سنخ است.
بر این اساس میتوان گفت امید صادق چهار ویژگی مهم دارد: الف. امید باید برای چیز یا چیزهای خوب باشد. ب. مقصود یا موضوع امید در آینده است. ج. مقصود یا موضوع امید چیزی پرزحمت و دشوار است. د. این چیز دشوار ممکن الوصول است.
خوشباوری، امید افراطی به چیزی دشوار است که بسیار سهل و آسان فرض شده و انسان را به کسالت و بیتحرکی وادار میکند. خیالبافی، امید به چیزهای ناممکن و غیرواقعی است و ماحصل آن یأس است، چون هیچگاه مقصود ممکن نمیشود. سادهدلی نوعی امیدواری بدون در نظر گرفتن موانع غیرقابل پیشبینی و مسائل غیرمترقبه است، که انسان را ناامید و خسته میکند.
استعاره «به قلهها نزدیک شدهایم» در مقابل نوعی امیدواری صادقانه است، که هم ناظر به تجربه توانستن و پیشرفتهای شگرف قبلی است، هم مسائل، مصایب و سختیهای موجود را میبیند و هم حرکت و سرعت بیشتر راطلب میکند. نزدیکی به قله، با خوشباوری و خیالبافی و سادهدلی ممکن نیست، با امید ممکن است آن هم از نوع صادق.