مرد زندانی درخواست اعسار داد

۱۱ سال زندان مجازات سارق سگ و گردنبند طلا

گروه حوادث - کامران علمدهی/  سارقی که به جرم سرقت یک سگ گران‌قیمت و گردنبند چند صد میلیون تومانی محکوم شده بود با درخواست اعسار به دادگاه از قضات خواست او را آزاد کنند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، آبان سال 99 بود که مرد جوانی در تماس با پلیس از سرقت سگش در خیابان خبر داد و گفت: همراه سگم کنار خیابان رسالت ایستاده بودم تا تاکسی بگیرم. در همین موقع یک پراید نقره‌ای مقابل پایم توقف کرد. فکر کردم خودرو مسافرکش است. اما همان موقع دو پسر جوان که قمه‌ای در دست داشتند از خودرو پیاده شدند و با تهدید سگم را که از‌ نژاد اصیلی بود به زور از من گرفتند و سوار خودرو شده و فرار کردند. من فقط توانستم شماره پلاک خودرو را به خاطر بسپارم.
پلیس با اطلاعاتی که از مرد جوان گرفته بود به استعلام پلاک خودرو پرداخت و صاحب آن را شناسایی کرد.
در ادامه تحقیقات، پلیس با شکایت دیگری روبه‌رو شد که همان شب و از طرف سرنشینان همان خودروی پراید طرح شده بود. شاکی گفت: در خیابانی در محدوده پونک راه می‌رفتم که ناگهان دو سرنشین یک خودروی پراید نقره‌ای به من حمله کردند و گردنبند طلایم را که حدود 100 گرم وزن داشت با تهدید قمه دزدیدند و فرار کردند. با افشای این ماجرا صاحب پراید نقره‌ای که پسر 23 ساله‌ای به نام سعید بود ردیابی و بازداشت شد. سعید گفت: باور کنید من در سرقت‌ها نقشی نداشتم. آن شب دو نفر از دوستانم به نام‌های حامد و وحید را در خیابان دیدم و سوارشان کردم بعد به من گفتند برویم تا در خیابان‌ها دوری بزنیم اما وقتی به سمت شرق تهران رفتیم در بزرگراه رسالت یکدفعه دوستم گفت نگه دار الان برمی‌گردیم بعد پیاده شدند و لحظاتی بعد با یک سگ برگشتند. وقتی پرسیدم این سگ را از کجا آوردید آنها با خنده گفتند سگ را خریده‌اند. سپس از من خواستند تا به سمت پونک برویم. وی ادامه داد: من اصلاً متوجه نشده بودم آنها سگ را دزدیده‌اند. ما وقتی به سمت غرب تهران رفتیم در یکی از خیابان‌ها دوباره از من خواستند توقف کنم هر دو آنها برای چند ثانیه‌ای از ماشینم پیاده شدند و وقتی برگشتند فهمیدم گردنبند یک رهگذر را سرقت کرده‌اند. من هم از ترسم به سرعت از محل فرار کردم. سعید در بازجویی‌های بعدی گفت: وقتی متوجه شدم دوستانم سرقت کرده‌اند از حامد خواستم تا سهم من را هم از سرقت‌ها بدهد. او قول داد تا بعد از فروش سگ و گردنبند سهمم را پرداخت کند اما قبل از اینکه پولی به من بدهند دستگیر شدم. با اطلاعاتی که صاحب خودرو به مأموران داده بود ردیابی و دستگیری حامد و وحید نیز در دستور کار قرار گرفت و مأموران توانستند حامد را دستگیر کنند.
وی در بازجویی‌ها به هر دو سرقت اعتراف کرد. اما تلاش برای دستگیری وحید بی‌نتیجه ماند و پلیس ردی از او به دست نیاورد. به این ترتیب دو متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع و ابراز پشیمانی کردند و مدعی شدند برای نخستین بار بود که دست به سرقت زده بودند.
 
حکم دادگاه
در پایان جلسه قضات دادگاه حامد را به 11 سال زندان و 74 ضربه شلاق و سعید را به سه سال زندان و 31 ضربه شلاق محکوم کردند. همچنین قرار شد تا اموال مالباختگان را برگردانند اما چون متهمان مدعی بودند وحید سگ و گردنبند را برداشته و فرار کرده است مقرر شد تا خسارت اموال با تقسیم بین سه متهم پرداخت شود. این در حالی بود که صاحب سگ همچنان بر پیدا کردن و بازگرداندن سگ گران‌قیمتش اصرار داشت.
وقتی این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد حامد با درخواست اعسار به دادگاه مدعی شد توان پرداخت یک سوم از مال سرقتی را ندارد. به این ترتیب بار دیگر متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در این جلسه حامد گفت: باور کنید اولین باری بود که دست به سرقت می‌زدم. پس از سرقت‌ها وحید که متواری شده و هیچ نشانی از او ندارم، سگ و گردنبند گران‌قیمت را هم با خودش برد و هیچ پولی به من و سعید نداد.
من خانواده فقیری دارم و به سختی زندگی می‌کنیم حتی در مدتی که زندان بوده ام نتوانستند یک ریال برایم بفرستند. من توان پرداخت غرامت گردنبند صد گرمی را ندارم و با این حساب باید تا آخر عمرم در زندان بمانم. به همین خاطر از قضات دادگاه کمک می‌خواهم. من اشتباه کردم و در مدتی که در زندان بودم تنبیه شده‌ام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم تا درخواست اعسارم را بپذیرند. اگر مرا آزاد کنند کار می‌کنم و غرامت سگ و گردنبند را می‌پردازم. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و شصت و دو
 - شماره هشت هزار و دویست و شصت و دو - ۳۱ مرداد ۱۴۰۲