«ایران» به بهانه حمله تروریستی اخیر به حرم شاهچراغ (ع) گزارش می‌دهد

صحنه گردانی واشنگتن در تحرکات تازه داعش

حمله تروریستی اخیر به زائران بی‌گناه شهر شیراز اهمیت درک مخاطرات و مواجهه تمام‌عیار جمهوری اسلامی با شاخه‌های نیابتی گروه تروریستی داعش را وارد مرحله جدیدی می‌کند. حمله خونین تروریستی 22 مردادماه به صحن شاهچراغ(ع)  در حالی انجام شد که به نظر می‌رسید کانون تروریستی داعش در منطقه، همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرصتی برای تهدیدات امنیتی جدید و شکل دادن به جبهه تازه خود در جغرافیای مرکزی آسیا ایجاد کند. آشکار شدن تبار تکفیری حمله‌کننده به حرم شاهچراغ که او را تبعه تاجیکستان نشان می‌داد، ثابت می‌کند شاخه نوظهور گروه تروریستی داعش موسوم به «داعش خراسان»، ایران را در تیررس اهداف تازه خود قرار داده است.
این گروه فراملیتی با اعضایی از آسیای‌مرکزی، آسیای‌جنوبی و خاورمیانه برای نخستین‌بار از دل افغانستان و درست زمانی که داعش در سال 2015 فعالیت‌های تروریستی خود را در کشورهایی همچون سوریه و عراق کلید زد، پا به عرصه گذاشت و اقدامات خود را در افغانستان و برخی از کشورهای آسیای‌میانه به اجرا درآورد. از آنجایی که اعضای این گروه تسلط بر قلمرو خراسان تاریخی از جمله افغانستان و بخش‌هایی از کشورهای آسیای‌مرکزی و ایران را دنبال می‌کردند، نام «داعش خراسان» را بر خود گذاشتند و سطح جدیدی از تهدیدات منطقه‌ای را که مرزهای آن ورای افغانستان کشیده می‌شد، گشودند. در این میان برای بازیگران منطقه‌ای همچون ایران، ترکیه، روسیه و چین که در حاشیه و همجوار با آسیای‌مرکزی شامل (ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان) قرار داشتند، علاوه‌ بر اهداف اقتصادی و توسعه نفوذ سیاسی در منطقه، برخی نگرانی‌های امنیتی نیز به وجود آمد.

ارتباط با افغانستان
به موازات عمیق‌تر شدن شکاف میان طالبان و آن دسته از اعضای «داعش خراسان» که داخل مرزهای افغانستان سکونت یافته بودند، اعضای این گروه با هدف دستیابی به چشم‌اندازی که برای خود در گسترش فعالیت‌هایشان به سایر کشورهای منطقه ترسیم کرده بودند، به تدریج از شرق افغانستان خارج شده و در ولایات شمالی و غربی افغانستان نفوذ کردند. «داعش خراسان» در این مناطق اقدام به جذب شبه‌نظامیان تاجیک و ازبک داخل افغانستان می‌کند و همین شبه‌نظامیان قومی امکان نفوذ فراتر از مرزهای افغانستان و در کشورهای آسیای‌مرکزی را برای «داعش خراسان» ایجاد می‌کنند.
به موازات گسترش فعالیت این جریان، طالبان در یک سال گذشته بر سرکوب آنها بویژه در افغانستان، پاکستان و هند متمرکز شده و توانسته است ضربات سنگینی هم بر پیکره این گروه در افغانستان وارد کند، با این حال این حملات هنوز به پاکسازی کامل این گروه در افغانستان منجر نشده و داعش برای بازسازی خود ذیل حمایت‌های دریافتی از بازیگران ذی‌نفوذ، این فرصت را در اختیار شاخه «خراسان» در افغانستان گذاشته است تا در روندی سریع‌تر خود را بازیابد.

ملاحظات ایران
چنین بود که گزارش اخیر سازمان ملل متحد که از وجود حدود سه هزار تروریست داعشی در افغانستان خبر داد، ثابت کرد داعش در افغانستان همچنان زنده است و می‌کوشد فرصت سربازگیری از نقطه به نقطه جغرافیای منطقه را برای خود فراهم کند؛ امری که با توجه به ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی در قبال وضعیت جاری افغانستان پس از قدرت‌گیری طالبان، مخاطرات امنیتی پیدا و پنهانی را برای کشورمان به تصویر می‌کشد.
 هر چند تبدیل شدن «داعش خراسان» به یک چالش امنیتی برای طالبان در افغانستان، این فرصت و بهانه را به طالبان داده تا خود را در منطقه‌ای که خاستگاه جنبش‌‌های مسلح تروریستی است، گروهی معتدل‌‌تر و معقول‌‌تر نسبت به داعش معرفی کند، اما این به آن معنی نیست که خیال ایران بابت بروز تنش‌های احتمالی و خارج از کنترل دیگر شاخه‌های داعش از مرزهای مشترک با افغانستان آسوده
باشد.
این در حالی است که پس از قدرت‌یابی دوباره طالبان در افغانستان، مسئولان این گروه بارها تأکید کرده‌اند که تهدید «داعش خراسان» در افغانستان همچون گذشته نیست و حتی برخی ادعای ریشه‌کن شدن این گروه را بر زبان آورده‌اند، اما علاوه بر آمار سازمان ملل، گزارش‌های محرمانه‌ای که نهادهای اطلاعاتی امریکا منتشر کرده‌اند، نشان از بقای این جریان خشن و فعالیت‌های مخفیانه آنها در افغانستان دارد.

زمین بازی امریکا
در ملاحظاتی که نسبت به تحرکات تروریستی داعش در منطقه وجود دارد، می‌توان رد پای بازیگری ایالات‌متحده را مشاهد کرد؛ بازیگری که نمی‌توان انکار کرد که عملکرد این کشور در عراق و افغانستان، زمینه‌‌ساز ایجاد و تقویت داعش شده است.
امریکایی‌ها در پی خارج کردن نیروهای خود از افغانستان، زمینه را برای فعال کردن دوباره داعش در منطقه تدارک می‌بینند. بی‌تردید سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب از نفوذ زیادی در حلقه‌های تروریستی از نوع داعش و طالبان برخوردارند و از این گروه‌ها به‌ گونه گسترده‌ای در جنگ‌های نیابتی بهره می‌برند، از این‌رو می‌توان گسترش فعالیت داعش در آسیای‌میانه و تشدید تحرکات علیه کشورهایی همچون ایران را بخشی از برنامه امریکا مبنی بر‌ انتقال جنگ علیه ایران از افغانستان به آسیای‌میانه دانست که سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب با همکاری شماری از نهادهای مرتبط در کشورهای منطقه می‌کوشند آن را اجرایی کنند. از این منظر، گروه اصلی داعش و زیرشاخه‌های آن، بازیگر غرب در ظرف بزرگ‌تری هستند و کشورهای آسیای‌میانه در وسط این بازی قرار گرفته و نشان داده‌اند که ظرفیت گسترش این بازی را به قلمروهای تازه دارند.

ضرورت رویکرد هوشمندانه ایران
دو حمله تروریستی مشابه در ایران که گروه «داعش خراسان» مسئولیت آن را برعهده گرفته است، نشان می‌دهد رشد و قدرت‌گیری گروه‌های تکفیری آسیای‌مرکزی که اکنون در بستر تحولات شمال افغانستان تا مرز گروه‌های پیچیده پیش رفته‌اند، به تحرکات خود شتاب داده و عملکردشان را ساماندهی کرده‌اند، بویژه که اعضای این گروه می‌کوشند از متزلزل شدن وضعیت حکومت در کابل پس از روی کار آمدن طالبان، نهایت بهره را برده و اکنون به دنبال فرصتی دیگر هستند تا سناریوی داعش در عراق و سوریه را
تکرار کنند.
 در این میان اقوام تاجیک و تاجیک‌تبار افغانستان به پشتوانه حمایت‌های معنوی داعش، تهدیداتی جدی برای مناطق همجوار از جمله ایران به شمار می‌آید اما این در حالی است که تصمیمات مقابله‌جویانه با این تهدیدات نباید تحت‌تأثیر رویکردهای شتابزده قرار گیرد و به تحریک و دشمنی علیه همه مردم کشور افغانستان که جزو پرشمارترین اقشار مهاجر به ایران هستند بینجامد و خود رقم‌زننده تهدید جدیدی شود.
سیاست جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد بازدارندگی و کاهش سطح تهدیدات این گروه‌ها باید فرصت‌محور و مبتنی بر ابتکار عمل در صحنه میدان و دیپلماسی باشد، چه آنکه عدم وقوف به واقعیات و اطلاعات پشت پرده سبب می‌شود بروز هر حادثه‌ای به اقدامات عجولانه و متأثر از تبلیغات محرک جریان‌های مشکوک منجر شود و فرصت‌های موجود را به تهدید تبدیل کند. در این راستا ایران با وجود عدم به رسمیت شناختن مشروعیت طالبان، روند تصمیم‌گیری محاسبه‌شده‌ای در پیش گرفته و در عین حال می‌کوشد با تعریف وجوه مشترک میان خود و طالبان در دفع تهدیداتی همچون خطر تروریسم داعش و حتی ایالات‌متحده، این موارد را در اولویت قرار دهد و سپس دیگر موضوعات مهم چالش‌برانگیز در مسیر تحقق منافع ملی را در روند پرفراز و فرود جاری با همسایه خود مورد توجه قرار دهد.

 

برش

به موازات عمیق‌تر شدن شکاف میان طالبان و آن دسته از اعضای «داعش خراسان» که داخل مرزهای افغانستان سکونت یافته بودند، اعضای این گروه با هدف دستیابی به چشم‌اندازی که برای خود در گسترش فعالیت‌هایشان به سایر کشورهای منطقه ترسیم کرده بودند، به تدریج از شرق افغانستان خارج شده و در ولایات شمالی و غربی افغانستان نفوذ کردند. «داعش خراسان» در این مناطق اقدام به جذب شبه‌نظامیان تاجیک و ازبک داخل افغانستان می‌کند و همین شبه‌نظامیان قومی امکان نفوذ فراتر از مرزهای افغانستان و در کشورهای آسیای‌مرکزی را برای «داعش خراسان» ایجاد می‌کنند.
با گسترش فعالیت این جریان، طالبان در یک سال گذشته بر سرکوب آنها بویژه در افغانستان، پاکستان و هند متمرکز شده و توانسته است ضربات سنگینی هم بر پیکره این گروه در افغانستان وارد کند، با این حال این حملات هنوز به پاکسازی کامل این گروه در افغانستان منجر نشده و داعش برای بازسازی خود ذیل حمایت‌های دریافتی از بازیگران ذی‌نفوذ، این فرصت را در اختیار شاخه «خراسان» در افغانستان گذاشته است تا در روندی سریع‌تر خود را بازیابد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و شصت
 - شماره هشت هزار و دویست و شصت - ۲۹ مرداد ۱۴۰۲