عواقب علم سردخانه‌ای

چرا جهان از آشوب و جنگ آرام نمی‌گیرد؟

علم، تابع معلوم است، معلوم، مثلث است و معلوم اگر مثله شد «علم سردخانه‌ای» نصیب آدم می‌شود و از این علم هیچ کاری ساخته نیست، هیچ فضیلت اخلاقی، هیچ گذشت اخلاقی ساخته نیست؛ اینچنین است که دنیا آرام نمی‌گیرد. در گفتار پیش‌رو، روند سردخانه‌ای شدن علم و تبعات آن در دنیای امروز در بیان آیت الله جوادی آملی تبیین شده است.

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی
فیلسوف و مفسر قرآن

 علم هر چه دارد از «معلوم» دارد؛ اگر دینی است مربوط به معلوم است و اگر غیردینی است مربوط به معلوم است. معلوم یا امر اعتباری است که خود بشر ساخته است یا موجود خارجی است. اگر معلوم، یک موجود خارجی و حقیقی بود، مخلوق خداست.
قیام و قوام هر موجودی به هستی‌بخش اوست، بنابراین اگر چیزی را خدا خلق کرد این شی‌ء مخلوق خداست یعنی متقوم به فیض خداست و قرآن کریم شرح این صحنه را به عهده گرفت و شرح داد که آسمان، زمین، انسان و حیوان چگونه خلق شدند و تبیین کرد که حدوث‌شان و بقاءشان به ارتباط با آفریدگار آنهاست و همان‌طوری که در اصل حدوث، نیازمند به مبدأ هستند، در بقاء هم نیازمند به مبدأ هستند.
 
علم چگونه دینی می‌شود؟
 علم، دینی نخواهد شد مگر با فراگیری معلوم دینی؛ اگر معلوم، دینی بود، علم دینی می‌شود. معلوم چه زمانی دینی است؟ معلوم که موجود خارجی است، دینی بودن آن به این است که آن کسی که این پدیده را آفرید آن را معرفی کند.
وقتی فرعون به موسی(ع) گفت که این رب‌‌العالمینی که شما از طرف او آمدید کیست، گفت: «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی»؛ خدای من کسی است که هر چه را آفرید مثلث آفرید و اضلاع سه‌گانه، هویت او را تشکیل می‌دهند. ضلع اول مبدأ فاعلی و نظام فاعلی است که خدا آفرید، ضلع دوم مبدأ داخلی و نظام داخلی است، یعنی آنچه لازمه ساختار خلقت او بود را به او عطا کرده است و ضلع سوم مبدأ غایی است، یعنی او را برای مقصد خاص و نظام مخصوص آفرید. این شناسنامه هر شیء است چه آسمانی چه زمینی.
بنابراین هر موجودی مثلث است: نظام فاعلی دارد که خداست؛ نظام داخلی دارد که نظم دقیق علمی است که علوم دانشگاهی در پی کشف راز و رمز همین نظم درون اشیا است. سوم اینکه برای مقصد خاص آفریده شده است. هیچ موجودی برای جنگ جهانی اول و دوم خلق نشد، هیچ موجودی برای جنگ‌های نیابتی خلق نشد، هیچ موجودی برای اختلاس خلق نشد، هیچ موجودی برای من و ما و کبریاورزی خلق نشد؛ «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی».
شخصی از امام حسن(ع) سؤال کرد فاصله بین زمین و آسمان چقدر است، امام(ع) فرمود: اگر منظورتان آسمان ظاهری است «مدّ البصر» یعنی تا آنجا که چشم می‌بیند و اگر آسمان واقعی است «دعوة المظلوم»؛ فاصله بین این آسمان و زمین، آه مظلوم است یعنی کسی بخواهد حقی را از کسی بگیرد ظلمی را بر کسی تحمیل کند، این بر خلاف خلقت این کار را کرده است و آه این شخص به آن هدف نهایی می‌رسد و این ظالم را خدا سرکوب می‌کند و از بین می‌برد. بنابراین هیچ موجودی را نمی‌شود صرف بیراهه کرد، صرف ظلم کرد. بنابراین معلوم، مثلث است و علم صددرصد تابع معلوم است.
 
علم چگونه اسلامی می‌شود؟
وقتی علم، اسلامی است که معلوم مثلث را بشناسد، آن وقت هر چیزی فیض خداست. علم مُثله، علم سردخانه‌ای است که دیگر نمی‌تواند اسلامی باشد. ما اگر خواستیم ببینیم که یک علم، اسلامی است یا نه، باید علم را با این معلوم که «فیض خداست» و «فعل خداست» مطابق کنیم، یعنی هر چیزی را که فرد می‌شناسند آفریدگار آن را معتقد باشد و بشناسد، هدف آن را معتقد باشد و بشناسد و نظام داخلی آن را کاملاً یاد بگیرد تا بشود «عالم». حالا این فرد می‌خواهد زمین‌شناس باشد یا زمان‌شناس، انسان‌شناس باشد یا گیاه‌شناس، فرقی نمی‌کند.
 
عواقب علم سردخانه‌ای
آنچه از غرب آمده و دیگران هم در غیر غرب به آن دامن زده‌اند این است که این مثلث را مثله کردند، یعنی هر چه را خواستند بشناسند ضلع چه کسی خلق کرد را کنار گذاشتند، ضلع برای چه چیزی خلق کرد را کنار گذاشتند، یعنی ضلع مبدأ و معاد را، ضلع نظام فاعلی و نظام غایی را کنار گذاشتند و فقط ضلع داخلی را که مثله‌شده است در دانشگاه‌ها مطرح کردند که شما معلوم‌تان این است، این را بشناسید. معلوم مثله‌شده علم سردخانه‌ای تحویل می‌دهد. این شخص می‌داند زمین چیست، زمان چیست، اتم چیست، چگونه می‌شود اتم را بکار برد، اما اینکه این موجودات خارجی، هدفمند هستند و خالقی دارند را کنار گذاشتند. نظام فاعلی را که ضلع اول است کنار گذاشتند، نظام غایی و هدفمند بودن را که ضلع سوم است کنار گذاشتند، این ضلع داخلی را که مثله‌ و بریده بریده شده است را محور درس قرار دادند.
علم سردخانه‌ای نه مجامع علمی را گرم می‌کند و نه جامعه را، علم سردخانه‌ای روابط بین‌الملل را گرم نمی‌کند، علم سردخانه‌ای سازمان ملل را گرم نمی‌کند، همه‌شان سردخانه‌ای‌اند و علم سرد، حرف سرد دارد، نوشته سرد دارد و نوشته سرد و حرف سرد، جنگ گرم را به همراه دارد. این است که جهان، آرام نمی‌گیرد.
 
حقیقت انسان
خود انسان حقیقتی است که هیچگاه نباید خودش را فراموش کند. اگر دیگران از اسلام فاصله گرفتند، هیچ حوزوی یا دانشگاهی مجاز نیست که بگوید من هم فاصله بگیرم. چه حوزوی چه دانشگاهی چه سایرین، همه ما در شبانه‌روز لحظاتی باید به این فکر باشیم که «من هستم که هستم که هستم» و چون موجود ابدی هستم کالای ابدی می‌خواهم، آن کالای ابدی «توحید» است، پذیرش وحی و نبوت است، پذیرش امامت و ولایت است، پذیرش قرآن کریم است، پذیرش کلمات عترت طاهرین(ص) است.
 
پی‌نوشت:
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از پیام آیت‌الله جوادی‌آملی در مراسم افتتاحیه هشتمین دوره «طرح گفتمان نخبگان علوم‌انسانی» است که با موضوع «چیستی علم دینی و ویژگی‌های علوم انسانی اسلامی» در محل دانشگاه تربیت مدرس ارائه شده است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و شصت
 - شماره هشت هزار و دویست و شصت - ۲۹ مرداد ۱۴۰۲