صفحات
شماره هشت هزار و دویست و پنجاه - ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و پنجاه - ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۷

لزوم ارتقای آموزش شهروندی برای کاهش حوادث در شهر

خطر در انتظار شهروندان بی‌تفاوت

حمیده امینی‌فرد
خبرنگار

ریزش چند ساختمان در حال تخریب غیرمجاز در محله خلازیر و شهرک احمدیه که با مرگ و مفقود شدن چند نفر همراه شد، در کنار حادثه گیر کردن دو انگشت دختر و پسر نوجوان در پله برقی‌های جنوب تهران در چند روز اخیر، بار دیگر پرونده پیچیده «ایمنی در شهر» را پیش روی مدیران شهری گشود. خیلی‌ها پیش از این دو حادثه، نسبت به تردد در شهر چندان سختگیر نبودند، اما حالا اتفاقاتی که پشت سر هم در تیتر صفحات حوادث رسانه‌ها جا خوش کرده، نشان می‌دهد که ما حتی برای عبور و مرورمان در شهرها هم نباید از تابلوهای هشداردهنده، نکات ایمنی و توصیه‌های ساده غفلت کنیم. مسئولان در حال حاضر علت این دو حادثه را به بررسی ابعاد مختلف پرونده موکول کرده و فعلاً عذر تقصیر را گردن «مسئولیت شهروندی» انداخته‌اند که نسبت به هشدارها بی‌توجه بوده‌اند. اما اتفاقاتی که در این مدت پشت سرهم رخ داده، نشان می‌دهد که نمی‌توان از کنار «ایمنی در شهرها» به‌راحتی گذشت. صدور اعلامیه و ابلاغیه و پای کار بودن مدیران شهری البته خوب است، اما زمانی که حادثه‌ای رخ می‌دهد، مقصر باید مشخص شود.
به گزارش «ایران»، اگرچه همچنان واکنش‌ها به این دو حادثه ادامه دارد و اعضای شورای شهر تهران هم طی جلسات و نشست‌هایی پیگیر ماجرای این دو پرونده هستند، اما پندی که باید از این دو اتفاق گرفت، در نهایت به این سؤال ختم می‌شود که «آیا ایمنی در کلانشهرهای ما در حد بالایی است؟» پاسخ به این سؤال چندان ساده نیست، چرا که رفتارهای شهروندی ما هم نشان می‌دهد که ما نیز نسبت به رعایت برخی مقررات و توصیه‌های ایمنی در شهرها چندان حساس نیستیم. انداختن توپ نا ایمنی به حیاط مدیران شهری زمانی می‌تواند گره‌گشا باشد که ما هم به عنوان یک شهروند، مسئولیت رفتارهای پرخطر خود را بپذیریم، به‌ویژه وقتی که زنگ خطر هشدارها به صدا در آمده و مسئولان با بخشنامه‌هایی از ما می‌خواهند که نسبت به تردد در شهر هوشیار باشیم. طوفان چند ماه اخیر تهران را که به یاد آورید، به‌خوبی می‌توانید رد پای خطای رفتاری شهروندان را ببینید؛ شهروندان سهل‌انگاری که با وجود اخطارهای هواشناسی باز هم در کنار رودخانه‌ها بساط پهن کردند و یا وقتی طوفان شدت گرفت، بی‌محابا زیر داربست‌های سنگین ساختمان‌های نیمه‌کاره پناه گرفتند. این تنها یک نوع رفتار شهروندی است که در زمان حادثه خطرزاست. یا می‌توانید شهروندانی را به خاطر آورید که در زمان تصادف خودروها و یا تخریب ساختمان‌ها بی‌توجه به حادثه، به‌راحتی در تردد هستند! مرور این رفتارها البته قرار نیست بار سنگین مسئولیت مدیران را کم کند، اما به ما هم به عنوان «یک شهروند» یادآوری می‌کند که در این زمینه مسئولیت داریم و نمی‌توانیم به هوای اینکه دیگران برایمان فکری کرده‌اند، از کنار نقاط حادثه‌خیز، بی‌توجه عبور کنیم. با وجود این، باز هم باید این سؤال را تکرار کرد، تهران برای تردد شهروندان در شهر تا چه اندازه ایمن است؟

اخطارها و خطاها
مهدی عباسی، عضو شورای شهر تهران در گفت‌و‌گو با «ایران» از زاویه دیگری به حوادث اخیر در تهران پرداخته و به این سؤال پاسخ می‌دهد. او هم دقیقاً دست روی نکته‌ای می‌گذارد که متأسفانه نسبت به آن سهل‌انگاری شده است. «آموزش شهروندان در شهر» موضوعی است که عباسی با تأکید بر آن می‌گوید:«تهران شهر نسبتاً ایمنی است، اما رفتارهای ما نا ایمن است؛ این هم ما شهروندان و هم مدیران را شامل می‌شود. اتفاقاً در جلسه اخیر شورا بحثی داشتیم که اگر حادثه پله ‌برقی‌ها ناشی از کوتاهی و عذر مدیر بود باید با مدیر متخلف برخورد قاطع شود، اما اگر مشخص شد شهروند در این حوزه مسئولیت داشته باید گفت یک حادثه رخ داده است و با رویکرد دیگری به آن پرداخت.»
عباسی با بیان اینکه ما در حوزه آموزش‌های شهروندی دچار ضعف هستیم و چندان جدی کار نکرده‌ایم، ادامه می‌دهد: «یک زمانی می‌بینید حادثه‌ای رخ داده و شهروندی غفلت کرده و بی‌توجه بوده است که این به عدم آموزش صحیح برمی‌گردد. یعنی باید جای دیگری دنبال رفع نواقص گشت و آموزش شهروندی را ارتقا داد، وگرنه ممکن است تیم اجرایی از پیمانکار گرفته تا مدیر و کارکنان مربوطه هم در بروز یک حادثه بی‌تقصیر باشند و شهروند ناآگاهانه دچار حادثه شود.»
با این توصیف باید دید که شهروندان ما تا چه اندازه نسبت به ایمنی در شهر آگاهند و می‌دانند که مثلاً وقتی قرار است با فرزندانشان از روی پله برقی عبور کنند، نباید اجازه دهند فرزندشان روی پله‌های برقی بدود.
از آن طرف ماجرا باید به بحث ایمنی اشاره کرد که مدیران در ایجاد آن مسئولیت دارند. همان‌طور که مهدی چمران، رئیس شورای شهر هم در نشست خبری دیروز خود درباره حادثه خلازیر گفته است، نه تنها ساختمان درز انقطاع نداشته که شرایط نشان می‌دهد، ایمنی نیز نداشته است. او می‌گوید: «ما ناپایداری را به چشم در برخی ساختمان‌ها می‌بینیم؛ اولاً باید چهار طبقه ساختمان ساخته شود که چنین نبوده است. چهار طبقه ساخته شده مشخص است اما چهار طبقه دیگر نیز اسکلت فلزی زده‌اند و منتظرند در شرایط بحرانی شروع به ساخت کنند و در همین فضا که تخریب شده مردم در شبیه چنین خانه‌های زندگی می‌کنند.»
قصه تخریب هم البته مفصل است. کارشناسان تأکید می‌کنند که برای تخریب ساختمان هم باید به اندازه ساخت، تجهیزات و امکانات داشت و اینطور نیست که چون قضیه تخریب است، ماجرا به‌هم دوخته شود. اما در این حادثه می‌بینیم که به علت کمبود تجهیزات، تخریب به پیمانکار سپرده می‌شود. یا آنطور که رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران اشاره کرده، روند برخورد با ساخت‌وسازهای غیرمجاز مناسب نیست و اساساً این سؤال مطرح است که چرا شهرداری‌ها باید ملک غیرقانونی را تخریب کنند، چرا قوه قضائیه به طور جدی وارد نمی‌شود؟
آقامیری می‌گوید:«باید روند قانونی به گونه‌ای باشد که شهرداری‌ها مالک متخلف را به قوه قضائیه معرفی کنند و قوه قضائیه با برخورد قانونی کاری کند که خود مالک که اقدام به ساخت‌وساز غیرمجاز کرده نسبت به تخریب ملکش اقدام کند و زمین خالی را تحویل شهرداری‌ها دهد نه اینکه یک نفر ملکی را به صورت غیرقانونی بسازد و بعد شهرداری‌ها ملک را تخریب کنند و کسی با مالک کاری نداشته باشد.»
به این بهانه باید به مبحث مهم HSE (سیستم مدیریت ایمنی، بهداشت، محیط زیست) در شهرها اشاره کرد که با شعار «حوادث بزرگ دلایل کوچک دارد» شکل گرفته است. استقرار واحد HSE در شهرداری‌ها در واقع قرار است به پیشگیری از بروز حوادث پرداخته و نقص‌ها و کمبودها را گوشزد کرده تا اصلاح یافته و شرایط نا ایمن، ایمن شود. با وجود این، صدایی که در این چند روز از شهر تهران شنیده شده، نشان می‌دهد که ما در هر ضلع این ایمنی یعنی شهروندان و مدیران شهری و رسانه‌ها دچار غفلت شده‌ایم!

جستجو
آرشیو تاریخی