بهروز وجدانی پژوهشگر موسیقی در گفتوگو با«ایران» مطرح کرد
ثبت آثار موسیقی در فهرست بینالمللی شروع یک فعالیت تازه است
با نگاه به تاریخ موسیقی ایران، خواهید دید موسيقی مذهبی از گذشته در موسیقی ایران رواج داشته است.موسیقی که از دوران باستان در حجاریها، نقوش برجسته، آثار گلي نمایان است و گواه قدمت و تاریخ این موسیقی هستند . اما این موسیقی با اجرای تعزیه خوانی، روضه خوانی، نوحه خوانی و ... نمود بیشتری پیدا کرد و ماندگار شد و همچنان شنیده می شود موسیقی آیینی و مذهبی پایه و اساس موسیقی ردیف دستگاهی ایران است. بهروز وجدانی پژوهشگر موسیقی ایران میگوید: «ما داعیهدار فرهنگ و تمدن هستیم. کشوری که 7 هزار سال قدمت و تمدن فرهنگی و تاریخی دارد، طبیعی است که میبایست تمامی عناصر فرهنگی آن کشور قوی، غنی، دیرینه، دلنشین، زیبا و در زندگی مردم جایگاه ویژه داشته باشد.»
موسیقی هر ناحیه از ایران برگی از هویت آن قوم و ملت ایران است
این مدرس موسیقی سنتی و نواحی در ادامه صحبتهای خود بیان داشت: «موسیقی ایران همچون موسیقی تمامی کشورها، به سه دسته تقسیم میشود. نخست موسیقی دستگاهی یا موسیقی سنتی که عمدتاً در شهرها شنیده و اجرا و در دانشگاهها و مراکز دولتی بهصورت رسمی تدریس میشود. این موسیقی از دوران قاجار به بعد، به هفت دستگاه و پنج آواز و تعداد بیشماری نغمههای کوچکتر به نام گوشه، تقسیم شده است. اما در تمامی این بخشها که تشکیلدهنده موسیقی ایرانی هستند، موسیقی نواحی ایران نهفته است. در واقع با قراردادن نام گوشههای این موسیقی در کنار یکدیگر، متوجه تعداد بسیاری اسامی خواهید شد که مربوط به ایلات، عشایر و مناطق مختلف جغرافیای کشورمان بوده و بیانگر شادیها، غمها و آداب و رسوم و... مردمان این مناطق است.
نوع دیگر، موسیقی نواحی نام دارد. این سبک از موسیقی، معرف موسیقی خاصی از نواحی مختلف کشورمان بوده که در مناطق دیگر متداول نیست. درواقع باید گفت موسیقی هر ناحیه از ایران، برگی از هویت آن قوم و ملت ایران است و کسانی که آشنا به نغمههای سازی و آوازی مناطق مختلف ایران هستند، با شنیدن این موسیقیها با زبان موسیقایی آن منطقه ارتباط برقرار میکنند.
نوع دیگر موسیقی پاپ است که آن را موسیقی عامهپسند یا عامهگرا مینامند.»
شنونده صدای تعداد افرادی هستیم که نمیدانم عنوان موسیقی به آن اطلاق میشود یا خیر
عضو هیأت علمی پژوهشی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی درخصوص نقش و اثرگذاری موسیقی اقوام ایران در اشاعه و ترویج موسیقی مذهبی و آیینی اظهار داشت: «در طول تاریخ افرادی بودند آشنا به نغمات موسیقی ردیف دستگاهی و همچنین موسیقی قومی و ادبیات مناطق مختلف ایران که در کار خود بسیار موفق بودند چه در بخش موسیقیهای آیینی و مذهبی و چه در بخش موسیقیهای بزمی و شادیانهها و... اما اخیراً این تعادل به هم خورده است و شنونده صدای تعداد افرادی هستیم که به مناسبتهای مختلف نغمه آنها از رادیو یا تلویزیون پخش میشود و پیداست که این دوستان با دو گنجینه مهم ادبیات فارسی و موسیقی اصیلی که به گوش مردم آشناست و هویت ایرانی دارد، چندان آشنایی ندارند. این دوستان موسیقی اجرا میکنند که نمیدانم عنوان موسیقی به آن اطلاق میشود یا خیر، چرا که به لحاظ کلمه، بار مفهومی و معنایی ندارد و ترانههای سخیف در آن به کار برده شده است. به لحاظ موسیقایی هم چون این اشعار چندان قوی و غنی نیستند، لاجرم موسیقی که با آن اجرا میشود، از غنایی برخوردار نبوده. بنابراین در مجموع با تعدادی بسیار از موسیقیهای آیینی و مذهبی و تعزیه مواجه هستیم که از این رسانه پخش میشود اما چندان دلچسب نبوده و نیست و کسانی که آشنا به موسیقیهای اصیل و ارزشمند هستند و با ادبیات ارتباط خوبی دارند، این سبک کاری در سلیقه آنها نبوده است.»
وجدانی در ادامه افزود: «در گذشته از اشعار بهترین شاعران همچون حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی و... که افتخار کشورمان بوده و هستند، در تعزیهخوانی، مداحی، روضهخوانی، سحرخوانی و ... به کار گرفته میشد و در کنار آن، موسیقی هم با اشعار این بزرگان آمیخته بود. موسیقیهایی برگرفته از موسیقی هویتساز و هویتبخش ایرانی که مهمترین آن ردیف دستگاهی است. اما امروز نه این اشعار و نه این موسیقیها به گوش میرسد و این موضوع، عللی بر موفق نبودن این آثار در جذب مخاطب و شنونده مؤمن و آشنا با مضامین عاشورایی است و جای تأسف است که بگویم این موضوع موجب ایجاد فاصله بین مردم شده است. موسیقیهایی که طی شبانه روز از صدا و سیما و خیابان شنیده میشود.»
او در ادامه صحبتهایش در پاسخ به این سؤال که آیا موسیقی آیینی همچنان در موسیقی اقوام ایران زنده است و اجرا و شنیده میشود، گفت: «کشور ما درمجموع در حال گذار از فرهنگ سنتی به نیمه سنتی و مدرن است؛ اما پایبند به اصالت بوده و هست و با نگاه به جوامع کوچکتر مانند ایلات و عشایر و مناطق روستایی خواهید دید ادبیات و موسیقی رسمی این مناطق همچنان پررنگ است اما با رجوع به شهرهای بزرگتر که در آماج حملات تکنولوژی و رسانهای قرار دارند، این فرهنگ و هنر کمرنگ و کمرنگتر میشود. بنابراین موسیقیهای آیینی و مذهبی همچنان در این مناطق وجود دارد و شنیده میشود.»
بهروز وجدانی از کارشناسان باتجربه سازمان میراث فرهنگی در بخش ثبت میراث ملموس و ناملموس است و طی این سالها برای حفظ و اشاعه و ثبت آثار ارزشمند و ملی کشورمان در عرصه بینالمللی تلاش بسیاری داشته است. او در پاسخ به این سؤال که آیا موسیقیهای آیینی و عاشورایی به ثبت ملی رسیده است یا خیر، تصریح کرد: «من از کارشناسان قدیمی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هستم و از روز نخست در این سازمان حضور و فعالیت داشتم. بنابراین میتوانم بگویم، موسیقی نواحی ایران هم در بخش موسیقیهای شادیانه و بزمی و مجلسی و هم در بخش موسیقیهای آیینی در فهرست ملی ما به ثبت رسیده است. اما در بخش فهرست بینالمللی(یونسکو) که مربوط به حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس است تا به امروز 21 پرونده از ایران، به ثبت جهانی رسیده است که از این تعداد، 5 پرونده مربوط به موسیقی است. اولین پرونده ملی مربوط به ردیفهای موسیقی ایران است که در سال 2009 به ثبت رسید. در سال 2010 نیز پرونده موسیقی بخشهای خراسان که مربوط به شمال خراسان است ثبت شد و در سال 2016 ساز کمانچه با اشتراک جمهوری آذربایجان و در سال 2019 مهارتهای سنتی ساختن و نواختن دوتار به ثبت رسید و در سال 2022 ساز عود با همکاری جمهوری سوریه به ثبت رسید. در تمامی این پروندهها، انواع موسیقیهای ایرانی چه شادیانهها و چه آیینی و... وجود داشته است. اما پرونده دیگری که بهطور ویژه در سال 2010، ثبت یونسکو شد، مراسم تعزیه در ایران بود. تا آنجا که مطلع هستم این پرونده معرف 18 نقطه از ایران است که مراسم تعزیه در آن برپا بوده و اجرا میشود. در این پرونده نام و نشان و تصویر آنها تحت عنوان تعزیهخوانی تشریح شده است. اما نکته حائز اهمیت این است که ثبت اثری در فهرست ملی یا بینالمللی، پایان کار نیست بلکه شروع یک فعالیت تازه است و میبایست براساس مفاد آن کنوانسیون و بنابر آنچه در پروندهها درج شده مسئولان متعهد هستند برای صیانت از آن اثر تاریخی، به مردم آموزش بدهند و در این زمینه دستگاههای ذیربط نیز موظفند امکاناتی برای دولت و ملت فراهم کنند. ما وظیفه داریم به اعتبار این ثبت تاریخی، قدمهای محکمتری برداریم اما متأسفانه در این زمینه کمکاریهایی دیده میشود. در کنار آن مراکز آموزشی ما نیز مانند دانشگاهها موظفند همان گونه که ردیفهای موسیقی ایرانی را آموزش میدهند، واحدهای درسی را به تدریس موسیقی تعزیه و ارتباط نغمات موسیقی تعزیهخوانی با موسیقی ردیف دستگاهی اختصاص و با حضور افراد متخصص آموزش بدهند.»
بــــرش
در ثبت آثار ارزشمند فرهنگی و هنریمان
همچنان باید تلاش کنیم
«وقتی میگوییم کشوری هستیم با 7 هزار سال قدمت و تمدن فرهنگی و تاریخی، طبیعی است که تمام عناصر فرهنگی آن کشور قوی، غنی، دیرینه، دلنشین، زیبا و در زندگی مردم جایگاه داشته باشد. اگر این اصل را قبول داشته باشیم آن زمان میتوانیم بگوییم همچنان در ثبت ملی یا بینالمللی به نمره 100 نرسیدهایم. با توجه به تجربه کاریام بر این نظرم کار چه در ابعاد ملی یا بینالمللی در حوزه میراث فرهنگی تمام نشدنی است چرا که فرهنگ پویا است و پایانی ندارد.»
«متأسفانه اصلیتی در برخی از تعزیهخوانها و مداحان دیده نمیشود اما جای نگرانی نیست، اساس مردم هستند که دارنده این فرهنگند. ما داعیهدار فرهنگ و تمدن هستیم و باید زمان و امکانات بیشتری صرف کنیم و به جای شعار دادن عمل کنیم.»