جا ماندن دستکش 2 سارق عشق فوتبال را لـو داد

گروه حوادث -  مرضیه همایونی/  دو برادر سارق که با پوشیدن لباس دو تیم فوتبال مطرح کشور به سرقت خانه‌های مردم می‌رفتند پس از دستگیری علت پوشیدن این لباس‌ها را عشق به فوتبال عنوان کردند.
به گزارش «ایران»، چندی قبل مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانه‌اش خبر داد و گفت: شب گذشته خانه نبودم، زمانی که برگشتم با سرقت خانه‌ام مواجه شدم. سارقان حدود 5 میلیارد تومان طلا، جواهر و وسایل عتیقه به سرقت برده‌اند.
با شکایت مرد میانسال، کارآگاهان پلیس وارد عمل شده و تحقیقات برای شناسایی سارقان آغاز شد. در بررسی دوربین‌های مداربسته مشخص شد، دو سارق در حالی که هر کدام لباس یکی از تیم‌های فوتبال برتر کشور را به تن دارند و صورتشان را با ماسک و کلاه پوشانده‌اند، وارد خانه شده و نقشه سرقت را اجرا کرده‌اند. سارقان دستکش به دست داشتند و پلاک خودروشان را نیز پوشانده بودند.

سرقت‌هایی بدون سرنخ
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با شکایت‌های مشابه مواجه شدند. سرقت‌هایی که دو پسر جوان در حالی که سر و صورتشان را با ماسک پوشانده بودند، با لباس‌های دو تیم معروف فوتبال اقدام به سرقت می‌کردند.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت، چند روز قبل مهندس جوانی در تماس با پلیس از سرقت شبانه خانه‌اش خبر داد: مسافرت بودم و وقتی به خانه برگشتم، متوجه سرقت شدم، اما چون به خاطر کارم زیاد سفر می‌روم، داخل خانه را به دوربین مخفی مجهز کرده‌ام. دوربین‌ها طوری قرار گرفته‌اند که کسی نمی‌تواند آنها را ببیند. زمانی که سارقان وارد خانه‌ام شدند، بی‌خبر از دوربین‌ها، ماسکشان را برداشته‌اند و حتی دوربین‌ها، تصویر آنها را هنگامی که سراغ یخچال رفته‌ و کلی از خودشان پذیرایی کرده بودند، گرفته است. از طرفی یکی از سارقان، دستکش خود را در خانه‌ام جا گذاشته است.

دستگیری برادران سارق
به دنبال اطلاعاتی که مهندس جوان در اختیار کارآگاهان قرار داد، آنها به بازبینی تصاویر گرفته شده توسط دوربین‌های مخفی خانه پرداختند. تصاویر به دست آمده از متهمان، با تصاویر آلبوم متهمان اداره آگاهی تطبیق داده شد و در ادامه معلوم شد دو سارق جوان، برادرانی هستند که قبل از این دو بار به اتهام سرقت خانه بازداشت شده بودند. اثر به جای مانده از دستکش‌های یافته شده در صحنه سرقت نیز با آثار پیشین یکی از برادرها، مطابقت داشت.
با شناسایی هویت متهمان، پس از هماهنگی‌های قضایی با بازپرس دادسرای ویژه سرقت، مخفیگاه آنها شناسایی و سارقان بازداشت شدند.
دو برادر در برابر مدارک و شواهد پلیسی به سرقت‌های سریالی از خانه‌های پایتخت اعتراف کردند و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با یکی از سارقان
امیر و آرمان، دو برادر 30 و 27 ساله هستند که هر کدامشان عاشق یک تیم فوتبال هستند و مدت‌هاست با هم نقشه سرقت از خانه‌های پایتخت را طراحی و اجرا کرده‌اند. امیر، برادر بزرگ‌تر در رابطه با سرقت‌هایشان گفت: ما عاشق فوتبال هستیم، اما دو تیم متفاوت و رقیب. من و آرمان هیچ مشکلی با هم نداریم، مگر زمانی که این دو تیم با هم بازی می‌کنند و خانه ما به میدان جنگ تبدیل می‌شود. همین عشق و علاقه به ورزش بود که ما را سارق کرد.
فوتبال چه ربطی به سرقت دارد؟
من و آرمان فوتبال را از زمین‌های خاکی شروع کردیم و حتی در باشگاه‌های خیلی پایین هم بازی می‌کردیم. با فوتبال می‌خواستیم معروف و پولدار شویم اما از بخت بد، در یک بازی پای آرمان شکست و بعد از آن دیگر نتوانست فوتبال بازی کند. آرمان که نتوانست بازی کند، من هم فوتبال را کنار گذاشتم. با این حال، هنوز دلمان می‌خواست هم پولدار شویم و هم مشهور. از طرفی وقتی آرمان پایش شکست، دچار افسردگی شد و بیشتر وقتمان را در پاتوق‌ها و قهوه‌خانه‌ها می‌گذراندیم. آدم‌های مختلف به قهوه‌خانه‌ها و پاتوق‌ها می‌آیند و در بین آنها افراد سابقه‌دار و خلافکار هم هستند. یک روز که با برادرم داخل قهوه‌خانه بودیم، پسر جوانی که با دوستانش آمده بود، با آب و تاب از سرقت‌هایش و اینکه کلی پول به دست آورده حرف می‌زد. حتی به شوخی تعریف می‌کرد که سرقت باعث معروفیت او شده و خیلی از خلافکارها روی او حساب می‌کنند. حرف‌های آن شب پسر جوان، وسوسه را به جان ما انداخت و تصمیم گرفتیم با سرقت پولدار شویم. البته این را هم بگویم ما شگردهای زیادی را برای به دست آوردن پول امتحان کرده بودیم، مثلاً یک بار نقشه گنجی را در اینترنت خریدیم و به دنبال گنج رفتیم، اما جز یک مشت خاک چیزی گیرمان نیامد.
با سرقت پولدار شدید؟
اگر بگویم نه، دروغ گفته‌ام اما وقتی دستگیر می‌شوی باید هر چه ‌داری به عنوان رد مال پرداخت کنی. من و آرمان دوبار بازداشت شدیم و رد مال‌ها، شرایط مالی‌مان را بد کرد. به همین دلیل بود که هر وقت از زندان آزاد می‌شدیم، دوباره سرقت‌ها را از سر می‌گرفتیم.
شگرد سرقت‌هایتان چطور بود؟
از طریق بالکن بالا می‌رفتیم و وارد خانه‌ها می‌شدیم. ما سرقت‌هایمان را خیلی تمیز انجام می‌دادیم، در تمامی سرقت‌ها ماسک و کلاه و دستکش داشتیم و به عشق تیم‌های محبوبمان من لباس فوتبال تیم مورد علاقه‌ام را می‌پوشیدم و آرمان لباس تیم مورد علاقه خودش را. اما از شانس بد، در آخرین سرقت نه تنها ماسک‌هایمان را برداشتیم بلکه دستکش‌های پلاستیکی که با آن سرقت می‌کردیم تا اثر انگشتی به جا نگذاریم هم در محل سرقت جا گذاشتیم و گرفتار شدیم.