امریکای بایدن همان امریکای ترامپ!
رابرت مالی در یک فایل صوتی افشا شده عنوان میکند که برجام از ابتدا برای واشنگتن موضوعیت نداشت
پس از عزل غیر رسمی رابرت مالی از نمایندگی ویژه دولت امریکا در امور ایران، طی روزهای اخیر «تهران تایمز» یک فایل صوتی از مالی منتشر کرده است که وی در این فایل تأکید میکند که هدف دولت بایدن برای بازگشت به برجام، در واقع رسیدن به یک نقطه شروع برای دستیابی به یک توافق طولانیتر، قویتر و گستردهتر با ایران است و اساساً خود برجام برای دولت امریکا موضوعیتی ندارد.
این نکته اساساً موضوع جدیدی نیست اما نمایانگر تزویر امریکا در طرح مسائلی چون «مذاکره» و «دیپلماسی» است؛ تزویری که البته نه برای تیم فعلی مذاکرهکننده هستهای بلکه برای افرادی چون «جواد ظریف»، «عباس عراقچی» و «علیاکبر صالحی» درخور توجه است.
جزئیات فایل صوتی
عضو ارشد تیم مذاکرهکننده امریکا در این فایل صوتی میگوید: «ما حتی اگر به توافق بازگردیم، خود این بازگشت، اولین هدف ماست؛ همانطور که رئیس جمهور هم گفت ما دنبال یک توافق بلندمدتتر، قویتر و گستردهتر هستیم.»
مالی در ادامه خاطرنشان میکند: «میتوانیم از روی برجام بپریم؛ از طرفی ایرانیها هم توافق گستردهتر را نمیپذیرند؛ بنابراین آنها برنامه هستهای و اقدامات منطقهای خود را در منطقه برای تحت فشار قرار دادن ما تسریع میکنند.»
نماینده معزول دولت امریکا در امور ایران همچنین مدعی میشود که زمانی که به برجام بازگشتیم، قصد داریم از ابزارهای مختلف برای حفظ فشار بر ایران استفاده کنیم.وی همچنین با اشاره به آنچه «حمایت از گروههای نیابتی، برنامه موشکهای بالستیک، حملات سایبری، مداخله در انتخابات و نقض حقوق بشر» عنوان میکند، تصریح مینماید که امریکا توانایی خود را برای اعمال فشار، تحریم و موارد دیگر علیه ایران حفظ خواهد کرد.
وضع وخیم امریکا در منطقه
اگرچه زمان ایراد این سخنان از سوی مالی مشخص نیست اما بنابر اعترافات عدیده مقامات، رسانهها و اندیشکدههای غربی، امریکا قافیه را در غرب آسیا باخته است. چه آنکه نتایج حضور نظامی آنها در سوریه، عراق، افغانستان و هزینه نافرجام میلیاردها دلار در منطقه دست آخر «راه خروج» از خاورمیانه را نشان امریکاییها داد.
همچنین چالشهای جدیدی نیز بر امریکا و همپیمان او یعنی اسرائیل وارد شده است. تشکیل ائتلافهای اقتصادی-امنیتی-نظامی در غرب آسیا آن هم با حضور رقبای امریکا یعنی چین و روسیه نشان میدهد که ایران بازی «خاورمیانه جدید» را برده است. چه آنکه دولت سیزدهم با طرح سیاست دیپلماسی همسایگی از فرصت خروج امریکا به بهترین نحو بهره برده است.
ناکامی مذاکراتی پس از ناکامی میدانی
از طرفی با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و «رفع دیپلماسی التماسی»، صحنه مذاکرات نیز برخلاف آنچه امریکاییها تصور داشتند، تغییر کرد. بنابه اظهارات رابرت مالی، دولت بایدن میکوشید تا با یک نقشه متفاوت اما مطابق با راهبرد ترامپ، ایران را مجبور به مذاکره بر سر سایر حقوق خود کند. شگردی که در دوره اوباما با مسأله هستهای شروع شد اما گسترش آن بر سر موضوعاتی چون توانمندی دفاعی و منطقهای ناکام ماند؛ مسألهای که تحت برجامهای «دو» و «سه» مطرح میشد.
میز مذاکره در عین خنثیسازی تحریمها
دولت سیزدهم با فهم دقیق از کلانپروژه غرب، همچنانکه که مجبور به ادای تعهد دولت قبل در قبال برجام است، اما سیاست خارجی خود را معطل اراده امریکا و سه کشور اروپایی نکرد؛ از همین رو، افزایش کمی و کیفی تعداد شرکای خارجی را همچون «باطلالسحر» سیاست خارجی برجامی در دستور کار قرار داد؛ مسألهای که زیر ذرهبین منتقدان دولت بایدن قرار گرفته و اخیراً نیز رسانههای مشهور امریکایی با انتقاد از دولت دموکرات حاکم بر امریکا، خنثی شدن «تحریمهای نفتی و بانکی» را از جمله شکستهای این دولت در قبال ایران عنوان کردند. «طرح مراودات پولی با ارزهای ملی» و «عدم خرید نفت مسروقه ایران» از جمله محورهای این انتقاد رسانهای به دولت بایدن بود.
حالا با روشنتر شدن صحنه اراده غرب در قبال ایران، جای تأسف بیشتر دارد که چهرههای ارشد جریان برجامی در داخل کشور در هفتههای اخیر مدعی شدند که «ایران میبایست مذاکرات همهجانبه با امریکا را آغاز کند»؛ ادعاهایی که حکایت از فریز شدن فهم عدهای از سیاست خارجی در دهه گذشته دارد.