در حافظه موقت ذخیره شد...
مرد نامهربان با زن همسایه رابطه پنهانی داشت
خیانت شوم به زن فداکار
حال و روز همسر
فریبا زن ۴۰سالهای که صورتش بیشتراز سنش نشان میداد در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود، مقابل میز مددکاری نشست. او که پی به خیانت همسرش برده بود، گفت: کاش تمام این ماجراها خواب باشد هنوز باورم نمیشود که همسرم به من خیانت کرده است. من باهرسختی که بود در کنار همسرم بودم چه روزها وشبهایی را که به خاطر بیپولی و رفتارهای بد صاحبخانه که اجارهاش عقب افتاده بود تحمل کرده بودم. بیشتر اوقات با بافتن لیف و اسکاج سعی میکردم نیازهای فرزندانم را تأمین کنم چون آینده آنها از هرچیزی در دنیا برایم مهمتر بود حتی نمیتوانستم برای خودم چیزی بخرم. درآمد شوهرم بسیار کم بود وبعد ازمدتی هم که بیکار شد دیگر فشار زیادی برمن وارد شد؛ مجبور بودم حتی، شبها هم بیدار باشم تا بافتنیها را آماده کنم. سفارش میگرفتم و در ازای آن به من پول میدادند. در این روزها و شبها که من به سختی مایحتاج زندگی را تهیه میکردم، شوهرم شروع به مصرف مواد کرد. این وضع برایم بسیار غیرقابل تحمل شده بود برای همین مدام باهم مشاجره داشتیم بعضی اوقات شوهرم ناپدید میشد و میگفت رفته است پیش دوستانش اما احساس زنانهام به من میگفت که او وارد یک رابطه شده که پس ازمدتی پیامهای زن همسایه را درگوشی شوهرم دیدم. ناهید چند سالی بود که همسایه ما بود، میگفت به خاطر مشکلاتی که با شوهرش داشت از او جدا شده است. بعضی وقتها به خانه ما میآمد و پسر کوچکش با پسرم بازی میکرد. هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم زنی که همسرم با او رابطه دارد همین ناهید باشد. وقتی ماجرا را فهمیدم انگار تمام بدنم در شوک فرو رفت، نمیتوانستم درک کنم که چرا شوهرم به من خیانت کرده است. من با تمام سختیها به زندگی چسبیدم و درحال تلاش برای امرار معاش هستم. این زن انگشتانش را که به دلیل بافتن با قلاب و میل بافتنی تاول زده بود به مددکار نشان داد و گفت: آیا این انگشتان مستحق خیانت بود؟ من هرگز نمیتوانم این نامردی بزرگ را که شوهرم درحقم کرده است، ببخشم. او در حال اشک ریختن، عکسهای روزهای جوانیاش رانشان داد و گفت: من به خاطر فشارهای زندگی به این حال و روز درآمدهام. هیچ وقت فرصت نکردم به خودم برسم چون زندگی فرزندانم و تأمین نیازهای آنها برایم در اولویت بود...
نگاه کارشناسی
فارجی کارشناس ارشد روانشناسی
در این خیانت،مرد به علت روابط سرد و خشک، عدم صمیمیت زناشویی، ناتوانی در برخورد با تغییرات، تعارضهای ارتباطی مزمن، عدم ارضای روابط عاطفی و عدم برخورداری از روابط جنسی مطلوب و رضایتبخش روی به برقراری روابط فرازناشویی و خیانت آورده است و به خاطر دارا بودن شخصیت وابسته و اعتیاد به مواد و ارضای نیازهای عاطفی و جنسی از طرف همسرخود، به رابطه جدید شدیداً وابسته شده و به علت عدم آگاهی به مهارتهای زندگی از جمله تصمیمگیری و مدیریت بحران در زندگی و ضعف در اعتماد به نفس، قادر به تصمیمگیری صحیح نیست. این عمل آنها غیرقانونی و غیرشرعی قلمداد میشود و طرف مقابل میتواند از آنها طرح شکایت کند. در این پرونده مرد با نادیده گرفتن فداکاریهایی که همسرش در زندگی داشته به دنبال افکار احساسی ودر ادامه مصرف مواد مخدر، وارد رابطه پنهانی شده است. آنچه که در اینجا بسیار حائز اهمیت است رفع مشکل بین زوجین است؛ اگر مرد یا زنی احساس کند که همسرش قادر نیست او را تأمین کند باید برای رفع این مشکل تلاش کند. یکی ازاین راهها گرفتن مشاوره از افراد متخصص دراین حوزه است. دراین پرونده اگر زن میدانست که شوهرش هم به محبت او نیاز دارد قطعاً بیشتر به او بها میداد. بیشتر این ناملایمات ناشی از عدم آگاهی است بنابراین لازم است که آموزش مهارتهای زندگی چه برای زنان و چه برای مردان مورد توجه قرار گیرد. چه خوب است این مهارتها قبل از ازدواج به جوانان آموزش داده شود تا در زندگی زناشویی از همان ابتدا استفاده کنند که دچار چنین چالشهایی نشوند.