قرار بود 3 دوست قتل را گردن بگیرند
شکستن پیمان رفاقت در دادگاه یک جنایت
مرد جوان در دادگاهی پیمان رفاقت را شکست و انگشت اتهام قتل را به سوی دوستش نشانه رفت.
به گزارش «ایران»، دعوای مستانه در آلاچیق پارکی در شهریار جنایت تلخی را رقم زد.
وی میگوید قرار بود ما سه نفر با هم قتل را گردن بگیریم ولی حالا که دوستانم به عهدشان وفا نکردهاند من هم حقیقت را میگویم.
جدال مستانه در آلاچیق پارک
رسیدگی به این پرونده از اسفند ماه سال 99 به دنبال وقوع درگیری خونین در آلاچیق پارکی در منطقه شهریار آغاز شد.در آن درگیری که میان چند پسر مست رخ داده بود پسر 33سالهای به نام داوود چاقو خورد و به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.
با کشته شدن داوود مأموران پلیس به تحقیق پرداختند و چند شرکتکننده در درگیری را بازداشت کردند. بررسیها نشان داد عاملان درگیری 3 دوست به نامهای بهزاد، طاهر و محسن بودهاند که به محل نامعلومی گریختهاند.
بازداشت متهمان فراری در باغ متروکه
تلاش برای ردیابی عاملان جنایت ادامه داشت تا اینکه ۱۲ روز بعد آنها که در باغی متروک در شهریار مخفی شده بودند تسلیم پلیس شدند و به درگیری خونین با قربانی اعتراف کردند.
بهزاد گفت: من همراه طاهر و محسن به پارک رفته بودیم. ما مست بودیم و حالت طبیعی نداشتیم که داوود را در پارک دیدیم. او هم در آلاچیق در پارک نشسته بود و مشروب میخورد. او که حال طبیعی نداشت به محض دیدن ما شروع به فحاشی کرد و همین موضوع باعث درگیری شد. ما هم با چاقو و قمه به او حمله کردیم و من او را کشتم.
بهزاد به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش به اتهام قتل و برای 2 دوستش به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه 7دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
نخستین دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. وقتی برادر داوود روبه روی قضات ایستاد، گفت: برادرم و طاهر از قبل با هم درگیر بودند. من شک ندارم طاهر برادرم را کشته است و بهزاد و محسن هم در آن درگیری شرکت داشتهاند؛ اما حالا بهزاد قتل را گردن گرفته است.
وی ادامه داد: طاهر از اراذل و اوباش منطقه است.او از قبل با برادرم درگیر بوده و مدتی قبل از این ماجرا، برادرم او را کتک زده بود. به همین خاطر طاهر کینه برادرم را به دل داشت و در پارک او را با ضربههای قمه کشت. ما به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستیم و قصاص میخواهیم.
عهدشکنی در دادگاه
سپس بهزاد در جایگاه ویژه ایستاد و قتل را گردن نگرفت. وی که قبلاً به قتل اعتراف کرده و به بازسازی صحنه جنایت پرداخته بود در دادگاه انگشت اتهام را به سمت دوستش نشانه رفت و گفت:من قبلاً تحت فشار روانی به قتل اعتراف کرده بودم.اما حالا میگویم ضربه کشندهای به مقتول نزدم. من چند ضربه چاقو به کمر او زدم اما داوود به خاطر اصابت ضربه قمه طاهر به گردنش کشته شد.
سپس طاهر به دفاع پرداخت و گفت: دوستم دروغ میگوید و میخواهد قتل را گردن من بیندازد. من در آن دعوا شرکت کردم اما ضربهای به مقتول نزدم و بهزاد در حال مستی او را کشت.
محسن نیز شرکت در درگیری را گردن گرفت اما مدعی شد ضربهای به قربانی نزده است.وی گفت: قبول دارم در دعوا حضور داشتم اما ضربهای به مقتول نزدم و بیگناه هستم.
در حالی که متهمان قصد داشتند جنایت را گردن یکدیگر بیندازند، قضات دادگاه پرونده را به دادسرا برگرداندند تا تحقیقات در این زمینه تکمیل شود.
با تکمیل تحقیقات و پرس و جو از شاهدان 3 متهم بار دیگر در دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
دومین دادگاه
در این جلسه بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند هر کدام از سه متهم که داوود را کشته باید قصاص شود.
سپس بهزاد روبه روی قضات ایستاد و گفت: قبول دارم آن شب در آلاچیق پارک مشروب خورده و مست بودم و با داوود درگیر شدم. من با قسمت پهن قمهای که در دست داشتم ضربهای به سر داوود زدم اما ضربه کشنده نبود و پزشکی قانونی نیز تأیید کرده داوود به خاطر اصابت چاقو به گردنش کشته شده است.
وی ادامه داد: وقتی من و دو دوستم بازداشت شدیم قرار شد هر کدام اعتراف کنیم چند ضربه به مقتول زدهایم و با هم قتل را گردن بگیریم. من هم به خاطر عهدی که با دوستانم بسته بودم اعتراف کردم با قمه ضربهای به داوود زدم. اما بعد متوجه شدم طاهر به عهدش وفا نکرده و به دروغ گفته ضربهای به مقتول نزده است. او ضربه کاری را به گردن داوود زد، اما حالا با دروغگویی میخواهد قتل را گردن من بیندازد.من حالا حقیقت را میگویم، طاهر قاتل است.
وقتی طاهر در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: من چند ضربه چاقو به مقتول زدم اما ضربهای با گردن او برخورد نکرد. قبول دارم از قبل با داوود درگیر بودم ولی هرگز قصد کشتن او را نداشتم. او خودش وقتی ما را دید شروع به فحاشی کرد و دعوا راه انداخت.
محسن نیز گفت: من در دعوا چاقو داشتم اما ضربهای به مقتول نزدم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.