به بهانه قهرمانی تیم والیبال جوانان در جهان

چرا پای تیم ملی به سکو نمی‌رسد؟

مهری رنجبر تیم والیبال جوانان ایران با شکست ایتالیا برای دومین بار متوالی قهرمان جهان شد. لابد شما هم مثل ما می‌پرسید چه اتفاقی می‌افتد که همین نسل وقتی به تیم ملی می‌رسد هیچ وقت در رقابت‌های بین‌المللی نه‌تنها قهرمان نمی‌شود که اصلاً پایش به سکو که هیچ، حتی بهتر از چهارمی هم در لیگ ملت‌ها نمی‌گیرد. این اختلاف سطح در کمتر از 4-5 سال دلایل روشنی دارد که در این گزارش به آن‌ها می‌پردازیم.

1

والیبال ما در بحث سرمایه‌گذاری نسبت به رقبا خیلی عقب است. البته این مورد تنها رسیدگی به تیم نیست. امکانات تیم ملی خیلی اهمیت دارد. به عنوان مثال ساده، زحماتی را که برای تیم‌های ملی کشیده می‌شود تنها با القابی مثل پرچم و وطن نمی‌سنجند، بلکه زحمتی را که بازیکنان می‌کشند با پاداش‌های فدراسیون جهانی جواب می‌دهند و البته پاداش‌هایی که دولت و فدراسیون می‌دهد. اسلوبودان کواچ بعد از قهرمانی با تیم ملی والیبال صربستان در المپیک 2000 سیدنی، ماهانه 3 هزار دلار حقوق مادام‌العمر می‌گیرد. اما در ورزش ایران قانون مقطعی وجود دارد و کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش تنها چند ماه مانده به بازی‌های آسیایی و المپیک به بازیکنان و مربیان حقوق ماهانه می‌دهند. در حالی که ورزشکاران 6-7 ماه در تیم زحمت می‌کشند و حقشان است حقوق بگیرند. همه مربیان ایرانی تیم‌های ملی کمتر از یک کارگر معمولی حقوق می‌گیرند. در واقع آنها مثل کارگر روزمزد، روزهایی که در اردو هستند حقوق می‌گیرند که نهایت 3-4 میلیون تومان می‌شود که پول بنزین هم در نمی‌آید. در واقع رسیدگی‌ای که کشورهای دیگر به ملی‌پوشان‌شان دارند، فراتر از کاری است که در ایران می‌شود.

 

2

بخش دیگر به امکانات در اختیار تیم‌ها برمی‌گردد. کمبود امکانات در تیم بزرگسالان بیداد می‌کند. کمپ تیم‌های ملی برزیل، یکی از کمپ‌های مجهز دنیاست؛ کمپی که سه سالن به‌هم چسبیده دارد و رزنده سرمربی سابق تیم به‌راحتی از بالا روی تمرین سه دسته بازیکنش نظارت می‌کرد، بدون اینکه بخواهد به سالن‌ها سرکشی کند. سالن بدنسازی که از هر دستگاه 5-6  تا دارد. سالن فیزیوتراپی با 30 تخت که کنار هر تخت دستگاه‌های مجهز فیزیوتراپی داشت، نه مثل تیم ملی ما که اتاق فیزیوتراپی دارد. حتی امکانات دانشگاه‌های امریکا خیلی بیشتر از فدراسیون ماست. در واقع امکانات تیم ملی ما در مقابل بقیه کشورها صفر در مقابل هزار است. سالن بدنسازی تیم ملی ما اصلاً شایسته تیم ملی نیست. دستگاه سرویس‌زن تیم ملی ما برای 10 سال پیش است. در واقع ما از تکنولوژی روز دنیا استفاده نمی‌کنیم. حالا به‌راحتی با استفاده ازتکنولوژی روز دنیا می‌شود با آنالیز تعداد پرش، قدرت و... بازیکن را مشخص کرد اما در تیم ملی ما استفاده نمی‌شود.

 

3

لیگ برای ساخت بازیکنان اهمیت زیادی دارد. امیرحسین اسفندیار را با لاویای مقایسه کنید. او در تیمی بازی می‌کند که قهرمان باشگاه‌های اروپا می‌شود و بازیکنانی که در سطح جهان شاخص هستند. اما بازیکنان ما در سطح آنها نیستند، چرا که در لیگی پرورش پیدا می‌کنند که برنامه‌ریزی ندارد. اما جیانلی وقتی وارد لیگ ایتالیا شد برنامه‌ریزی کرد. او همیشه بازیکنان خوب زیر دستش بود و به همین خاطر ایتالیا بعد از 5-6 سال بابت پاسور نگرانی ندارد. برنامه‌ریزی برای بازیکنان نوجوان باعث رشد و پرورش آنها می‌شود و به همین دلیل لیگ ایتالیا سطح بالایی دارد. از طرف دیگر بازیکنان خارجی دوره تکامل سریع‌تری از ایرانی‌ها دارند، در حالی که آنها در سن 19-20 تکامل پیدا می‌کنند اما بازیکنان ما در سن 28-29 سالگی به تکامل می‌رسند. نمونه‌اش نیکولوف بلغاری است که سن 19 سالگی در تیم ملی بلغارستان مثل یک بازیکن کامل تمام‌عیار بازی می‌کرد. او در تیم لوبه بازی می‌کند و جام قهرمانان اروپا. حالا در لیگ ایران چند بازیکن ملی‌پوش در تیم‌های سطح بالا بازی می‌کنند؟ یکسری که تیم‌هایشان بالا نمی‌آید، یکسری هم به جمع 4 تا می‌رسند، فینال هم که تک بازی است. اما بازی در لیگ سریA  ایتالیا 2 از 3 بود که رسیده به 3 از 5 تا تعداد مسابقات بیشتر شود و تمام بازی‌ها هم نتیجه 3-2 می‌شود. این نشان‌دهنده پویایی لیگ است. الگو‌برداری از لیگ‌های بزرگ کار سختی نیست، چرا که برنامه‌ریزی FIVB مشخص است و روزهای بازی‌های ملی و باشگاهی هم. در فدراسیون ایران اما به آیین‌نامه لیگ هم احترام نمی‌گذارند و رئیس سازمان لیگ می‌گوید آماده است هر جوری باشگاه‌ها صلاح می‌دانند مسابقه برگزار کند. چرا نباید از لیگ‌های بزرگ الگوبرداری درست داشته باشیم و مدیران باشگاه‌ها تعیین‌کننده باشند؟ سرمربی تیم ملی کاملاً مخالف این نظر و معتقد است لیگ باید اسفندماه تمام شود تا بازیکنان بعد از استراحت به اردو بیایند، اما بعد مصاحبه می‌کند و می‌گوید، دو سال است می‌گویم پلی‌آف را در سال جدید برگزار کنید.

 

4

جز سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی، تمرین مربیان بزرگ به بازیکنان هم نکته مهمی است. بازیکنان تیم‌‌های خارجی علاوه بر اینکه کنار نوابغ بزرگ در ایتالیا، روسیه و لهستان بازی می‌کنند، مربیان خوب دنیا هم به آنها آموزش می‌دهند؛ کاری که واقعاً تأثیر‌گذار است. دانش مربی روی کار بازیکنان خیلی اثرگذار است. وقتی پای بازیکنان بزرگ به لیگ ایران نمی‌رسد و مربی بزرگ در آن کار نمی‌کند، حق داریم تیم ملی به پای تیم‌های بزرگ نرسد. البته در کوبل و فرانسه هم لیگ ندارند، اما بازیکنان پرآوازه‌اش در لیگ‌های بزرگ دنیا بازی می‌کنند. هره رأی کوبایی در لوبه بازی می‌کند، یانس در میلانو. دریافت‌کننده‌ای که در تیم میلان بود. معلوم است که با بازی در لیگ‌های بزرگ رشد می‌کنند اما بازیکنان ما در نهایت به لیگ‌های ترکیه و رومانی می‌روند و جای اینکه چیز جدیدی یاد بگیرند و پیشرفت کنند، به لیگ آنها کمک می‌کنند.

 

5

ما استعداد زیاد داریم، اما روی کار آنها نظارت نداریم.
بازیکــــــنـــــان تیم‌های نوجوانان و جوانان ایران بعد از پایان کارشان رها می‌شوند، در صورتی که نباید باشد؛ چرا که بازیکنان تصمیم درستی نمی‌گیرند. چه ایرادی دارد عرشیا به‌نژاد پاسور تیم جوانان برای قهرمانی آسیا به تیم ملی دعوت شود؟ چه ایرادی داشت حتی یک هفته لیگ ملت‌ها را تجربه می‌کرد؟ چرا به جای انتخاب مبین نصری دریافت‌کننده جوان، شهروز همایون‌فر‌منش را انتخاب کنیم؟ چرا به گلزاده برای بازی در قهرمانی آسیا فرصت ندهیم؟ اگر گلزاده یا عرشیا را به ترکیب تیم ملی برای قهرمانی آسیا اضافه کنیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد؟ درست است مردم و کارشناسان نتیجه‌گرا هستند و استفاده از جوانان تاوان دارد، اما تجربه نشان داده استفاده از بازیکنان جوان نه‌تنها بد نیست که بعضی مواقع انگیزه جوانی، پیروزی تیم را رقم زده است.

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی