حسن هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «ایران» مطرح کرد
بنبست استراتژی تلآویو درباره ایران
شتاب گرفتن رویکرد مقامهای صهیونیستی در روند ضدیت با ایران تا جایی پیش رفته که سفر اخیر رئیسجمهور به قاره آفریقا هم دستمایه اقدامات عاجل مقامهای تلآویو قرار گرفته است. نمونه آن هم سفر اخیر «الی کوهن»، وزیر خارجه اسرائیل به کنیا تنها چند روز پس از سفر آیتالله رئیسی به این کشور بود. این اقدامات را چطور ارزیابی میکنید؟
در طول دو سالی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد، سلسله تحولات سیاسی از سوی جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد همگرایی منطقهای و فرامنطقهای صورت گرفته که بسیار هم موفقیتآمیز بوده است. نمونه آن توافقنامه پکن است که بین ایران و عربستان منعقد شده و با از سرگیری روابط دو کشور موجب شده که ایران گامهای بلندی برای نزدیک شدن به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بردارد. این موضوع در ایجاد وفاق و همگرایی بین کشورهای دو سوی ساحل خلیج فارس کاملاً تأثیرگذار بوده است. با انجام این توافق، عربستان میتواند نقش مثبتی در حل مشکلات منطقه مانند بحران سوریه، لبنان، عراق و یمن ایفا کند و ایران هم میتواند به نقش محوری خود در کاهش تنشها ادامه دهد. حصول چنین نتیجهای از توافق دو کشور، خلاف روندی بود که مقامهای رژیم صهیونیستی برای عادیسازی رابطه با کشورهای عربی در حال طی کردن بودند. بویژه که تلآویو نسبت به گشایش رابطه با ریاض امیدهای زیادی بسته بود و تلاشهای بسیاری را نیز ذیل پروسه ایرانهراسی به جریان انداخته بود. اما توافق ایران و عربستان همه این سناریوها را برهم زد و اسرائیل را در یک بنبست استراتژیک قرار داد. وضعیتی که باعث شده این رژیم در منزویترین دوره تاریخی خود قرار گیرد و این در حالی است که نمیتواند خیلی روی امریکا که خود با چالشهای زیادی در خاورمیانه و آسیا روبهرو است، حساب باز کند. این امر هم مشکلات اسرائیل را در بازگرداندن فضا علیه ایران دوچندان دشوار کرده است.
علاوه بر آن، رژیم صهیونیستی در یک بحران داخلی در حوزه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی نیز قرار گرفته است. اسرائیل، چه در رابطه با فلسطینیان و چه در رابطه با خود جریانهای سیاسی در تلآویو دچار چندقطبی شده و بهشدت احساس انزوا میکند و سعی دارد به نوعی بحران داخلی اراضی اشغالی را به سمت خارج از مرزهای فلسطین هدایت کند. از نظر اسرائیل، جمهوری اسلامی با سفر اخیر رئیسجمهور ایران به سه کشور آفریقایی کنیا، اوگاندا و زیمبابوه توانسته دروازه بزرگی به سوی قاره آفریقا بگشاید. این موفقیت در کنار تعامل کشورمان با عربستان که صهیونیستها را از هدف خود که همانا عادیسازی مناسبات اعراب و اسرائیل بود دور ساخت، پازل انزوای اسرائیل را تکمیلتر کرد.
با توافق ایران و عربستان بحث عادیسازی مناسبات اعراب و اسرائیل به حاشیه رفت و سبب انزوای صهیونیستها شد. اما نگاه این رژیم نسبت به تعاملات دیپلماتیک با کشورهای آفریقایی بر چه عواملی استوار است که سفر رئیسجمهور ایران به این قاره میتواند آنها را نگران سازد؟
رژیم صهیونیستی برنامهریزی سنگینی برای سرمایهگذاری در قاره آفریقا کرده است. بهطور مثال، احداث سد النهضة در اتیوپی که با مشارکت صهیونیستها و سرمایهداران یهودی انجام شده با هدف فشار بر کشورهای عرب شمال آفریقا مانند سودان و مصر صورت گرفته است. بنابراین طبیعی است که حضور مؤثر ایران در کشورهای آفریقایی به کاهش نفوذ اسرائیل بینجامد. به همین دلیل، سفر موفقیتآمیز رئیسجمهور ایران به کشورهای آفریقایی مخصوصاً کنیا که به لحاظ ژئوپلیتیکی برای اسرائیل از اهمیت بالایی برخوردار است، سبب نگرانی آنها شده است. حالا هم سفر وزیر خارجه اسرائیل صرفاً به این منظور صورت گرفته که جریانسازی جدیدی علیه ایران شکل دهد. به هرحال سفر آقای رئیسی جا پای مهمی برای ایران در قاره آفریقا ایجاد خواهد کرد. آثار این سفر تاریخی و راهبردی در آیندهای نزدیک، چه در حوزه سیاسی و چه در حوزههای امنیتی و اقتصادی کاملاً بروز خواهد کرد و دلیل نگرانی رژیم صهیونیستی هم مشخص خواهد شد.
شما به بروز بحرانهای متعدد داخلی اسرائیل اشاره کردید، آیا میتوان یکی از دلایل افزایش تمرکز مقامهای تلآویو بر رویکردهای ضدایرانی را تلاش برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی دانست؟
از زمانی که یهودیان اراضی اشغالی، علیه کابینه بنیامین نتانیاهو تظاهرات خود را آغاز کردهاند، 28 هفته میگذرد. حضور 500 هزار نفری مخالفان کابینه نتانیاهو در تظاهرات اخیر تلآویو و اختلاف نظرهای موجود بین مقامات این رژیم، نخستوزیر اسرائیل را راهی بیمارستان کرده است. این اتفاقات نشان میدهد که اسرائیل به سمت فروپاشی تدریجی حرکت میکند و احتمال سقوط کابینه نتانیاهو هم زیاد است. رفتار این کابینه افراطی، موجب شده که حتی جو بایدن رئیسجمهور امریکا هم بهشدت از تهاجمات اسرائیل نسبت به فلسطینیان در منطقه انتقاد کند. این امر گواه آن است که اسرائیل حتی در کنار نزدیکترین همپیمانان خود دچار انزوا شده و اختلاف نظر در دیدگاه کاخ سفید و کابینه نتانیاهو احتمال فروپاشی این کابینه ائتلافی را زیاد میکند.
مطابق با انتظارات یکی از نگرانیهای اصلی مقامهای اسرائیلی به موضوع مذاکرات اخیر غیر مستقیم ایران و امریکا
باز میگردد؛ امری که به نظر میرسد اگر مقامهای صهیونیستی فرصت یابند بار دیگر برای مخدوش کردن روند جاری هم دریغ نخواهند کرد. این را چطور میبینید؟
طبیعی است، لابی صهیونیستی که یکی از تأثیرگذارترین مجموعه فشار در امریکا تلقی میشود، در تشدید اختلاف بین ایران و ایالات متحده در حوزه برجام نقش مؤثری دارد و این فشارها به کاخ سفید برای اینکه امتیازی به ایران ندهد بسیار بالاست. اما با توجه به اختلاف نظرهایی که اخیراً بین تیم جو بایدن و بنیامین نتانیاهو به وجود آمده و طبق گزارشهای منتشر شده، امریکاییها خیلی به فشارهای اسرائیل و لابی صهیونیستها توجهی ندارند و درصدد هستند که به نوعی مسأله برجام را به سرانجام مثبتی برسانند. به همین منظور است که اسرائیل از هر ابزاری برای تخریب مذاکرات و توقف آن و همچنین ایجاد شکاف بین ایران و کشورهای دیگر استفاده میکند.
بهویژه که دور اخیر مذاکرات قرار است در یک روند نانوشته صورت گیرد و این امر میتواند متغیر رویکرد مداخلهجویانه اسرائیل در فرایند مذاکرات را تحت تأثیر قرار دهد و مانع از تکرار تحرکات ضدمذاکراتی آنها همچون گذشته شود. این مسأله هم نارضایتی و نگرانی تلآویو را نسبت به آنچه که میان ایران و ایالات متحده برقرار است، دوچندان ساخته است.