۱۰ گام برای شنیدن صدای مردم
ناصر ایرانلو
پس از برگزاری جشن غدیر در سراسر کشور، خاصه میهمانی ده کیلومتری تهران، برخی جریانات که توان دیدن انسجام و همدلی مردم ذیل پرچم ولایت امیرالمؤمنین و مناسک شادی جمعی مؤمنانه را نداشتند یا چشم بر این پدیده عظیم مردمی بستند یا تلاش کردند با حملاتی غیر منصفانه این استقبال عظیم میلیونی را مورد سرزنش قرار دهند. متن پیش رو با لحنی کنایی این چشم فروبستن ها و حملات را مورد واکاوی قرارداده است؛
1- سکوت
برخی رسانه های داخلی و خارجی به راحتی از حضور عظیم مردم در جشن غدیر گذشتند. انگارنهانگار جمعیت میلیونی در تهران و شهرهای مختلف عددی هستند... فکر کنید برای یک موضوع که مختصری برداشت ضعف گرایش به دین یا مخالفت با حکومت از آن بشود، یکصدم این جمعیت اگر حضور مییافتند چه میشد. چرا مردم را سانسور میکنید، چرا واقعیات را نمیبینید؟ چرا این همه از جامعه دور هستید؟ مردم این را میخواهند، جامعه عوض شده است...
2- جشن فرمایشی، حکومتی، مراسمسازی و مناسکپردازی!
قرار بود صدای مردم را بشنویم. چرا درباره حضور جمعیت میلیونی صحبتی نمیکنید؟ چرا از همه چیز صحبت میکنید برای به حساب نیامدن حضور میلیونها نفر از مردم.
3- نقش حکومت
مردی در اهواز سر زنش را برید، مطالبش موجود است که همین رسانهها از نظام قانونگذاری و آموزش و پرورش گرفته تا مفاهیم نظری و فلسفی و هر ساختاری را که توانستند عامل این فاجعه معرفی کردند. حکومت تبلیغ کرده، تسهیل کرده، بسترسازی کرده، مردم را دعوت کرده، صداوسیمایی که کسی نگاه نمیکند ترویج کرده، مردم آمدهاند اما صدایی از مردم شنیده نمیشود که هیچ، سخنی هم درباره مردم گفته نمیشود.
4- دغدغه بیتالمال
می گویند بودجه مردم را صرف برنامههای خاص نکنید. رسیدگی به بیماران و فقرا اولویت ندارد؟ قرار بود صدای مردم را بشنویم، حضور میلیونی مردم ظاهراً صدایی نداشته که باید به این موضوعات بپردازیم. ضمناً بودجهای که صرف شده صرف این جمعیت میلیونی شده است که گویا مصداق مردم نیستند. در کدام برنامه کدام حکومت این میزان مشارکت مردمی در اداره کار و برگزاری و تأمین هزینه وجود دارد؟
5- نگران مسجد محل
می گویند جشنهای کوچک محلی از بین میرود. این یک انگاره است یا یک واقعیت؟ آیا شکلگیری هیئات بزرگ دهها هزار نفری در این سالها باعث شده هیئات کوچک کمتر و کمرونقتر شود یا بیشتر و پررونقتر؟ بله در امور مادی مثل راهاندازی فروشگاههای بزرگ، مغازههای کوچک نابود میشوند اما در اموری از جنس دیگر، با مناسبات و منطق دیگر، ماجرا متفاوت است، مراسم و هیأتها و پیادهروی جاماندههای اربعین قبل از اینسالها پرشورتر بود یا اکنون؟ جشن غدیر در محلهها و مساجد کمرنگ شده بود؟ اما اینها هیچکدام مسأله اصلی نیست، قرار بود صدای مردم را بشنویم، چرا درباره همه چیز سخن میگویید جز جمعیت میلیونی و صدایشان؟
6- عادی، طبیعی و همیشگی
طبیعی است، چیز خاصی نیست. معلوم است که تعلقات دینی و ارادت به اهل بیت علیهمالسلام در ایران ریشه دارد. آری معلوم است و همه نشانهها و مشاهدات عینی نیز این واقعیت را تأیید میکند، اما سالهاست تبلیغات بسیار گسترده و سنگینی تلاش میکند خلاف این را اثبات کند و دین و دینداری و تعلقات دینی را مخصوص قشر خاص و محدود و کمجمعیتی از مردم ایران وانمود کند و نه کلیت و اکثریت جامعه ایرانی. از بریدن مردم از دین و کمرنگ شدن تعلقات دینی و تحولات عمیق درونی مردم چه بسیار که نگفتند و نمیگویند، اما یک سؤال، اگر ریشهدار و کاملاً بدیهی و طبیعی و همیشگی است، صدای مردم نیست و نباید آن را شنید؟ یا اصلاً صدایی ندارد و حامل سخنی نیست؟
7- مردم افسرده!
می گویند شرکت در جشن نشانه افسردگی مردم و تشنگی برای شادی است. شرکت در بقیه برنامهها اعم از عزاداری و راهپیمایی و تشییع شهدا هیچ ربطی به این مورد ندارد و نیازی به انسجام روششناختی و محتوایی در تبیین پدیدهها نیست.
8- صدای ساندیس به جای مردم!
می گویند شرکت در جشن برای استفاده از خوراکیهاست. دهها مورد دیگر که خبری از خوراکی نیست، نیازی به بررسی تطبیقی با این مورد ندارد.
9- برای سرگرمی، از سر بیکاری
می گویند شرکت در جشن یک فعالیت تفننی است و ربطی به دینداری ندارد. تجربه سختیهای اربعین را دارید؟ با تفنن سنخیت دارد؟ این مورد از دیگر موارد صریحتر مقصود خودش را بیان میکند که مردم اگر هم آمدهاند جدیشان نگیرید، اصلاً منظور و قصد و صدایی ندارند. با عرض معذرت از مردم، رفتارشان چندان حامل معنای آگاهانه نیست!
10- همیشه بیصدا
جشن غدیر، پیادهروی اربعین، تشییع شهدا و علما، تشییع حاج قاسم، تشیع آیتالله بهجت، زیارتهای دهها میلیونی مشهد و قم، کمکهای مؤمنانه در کرونا و سیل و زلزله، صدقات و تبرعات و وقفها و نذرها، راهپیمایی 22 بهمن در سردترین روزهای سال و زیر برف، راهپیمایی روز قدس در گرمترین روزهای سال در دهه گذشته با زبان روزه و گاه بعد از شبزندهداری شب قدر، نمازجمعه هر هفته همه شهرها، شبهای قدر، دهه اول محرم، سلام فرمانده، اردوهای گسترده جهادی دانشجویی و دانشآموزی، هجوم جوانان برای اعتکاف، راهیان نور، نماز عید فطر، نماز عیدفطر پشت سر آیتالله خامنهای، بازهم نماز عید فطر و... همه و همه نمونههایی هستند که مردمی که در آن شرکت میکنند عددی نیستند! همانها هم جمع محصوری هستند که مردم نیستند و اگر معدودی از مردم باشند نه صدایی دارند و نه سخنی، نه شرکتشان در برنامههای دینی نشانه دینداری است که نشانه مناسکی شدن دین است و نه نذر کردن و پول خرج کردنشان ابطال برچسب مناسکی شدن دین است! اگر دهها میلیون سالانه مشهد و قم میروند نشانه گرایش به مسافرت و تفریحی شدن دین است و اگر سختیهای سفر اربعین هم تناسبی با تفنن و تفریح ندارد، دیگر از بد حادثه و استثنا است! اگر شرکت مردم در جشن غدیر نشانه گرایش مردم به خوردن مجانی است و ربطی به دین ندارد، اینکه در وضعیت دشوار معیشتی مردم هر جور شده پول زیارت را جور میکنند و خود را به مشهد میرسانند دیگر از مدیریت غیرعلمی معیشت خانوار است! اگر در هر صورت نتوانستند مشهد یا اربعین بروند در اینجا دلتنگ میشوند و حسرت میخورند و در برنامههای مختلف به یاد آن شرکت میکنند، نشان میدهد دین سطحی، تفریحی و مناسکی است و عمقی در جانشان ندارد! شرکت مردم به صورت خانوادگی در ورزشگاه آزادی و اطراف ورزشگاه آزادی برای سرود سلام فرمانده ضمن اینکه در شب شهادت امام صادق (ع) و بعد از حادثه متروپل بود و شایسته نبود، نشانه گرایش مردم به سرود، آهنگ و شادی و ورزشگاه و فراگیری نیاز حضور زنان در ورزشگاه است!
1-10- گستره زمانی
اگر در همه موارد مربوط به شناخت جامعه پایداری و مانایی ضریب اشتدادی دارد و امری که ماندگارتر است گویاتر است، در اینجا به عکس اینها جماعتی هستند که در هر صورت و شرایطی هستند پس عددی نیستند و اهمیتی ندارند و سخنی ندارند تا لازم باشد صدایشان را شنید. یک عده مذهبی دور هم خوشند!
2-10 - لایه پنهان
اگر در همه موارد لایه پنهان را باید دید و فقط قسمت بیرون از آب یخ را نباید محاسبه کرد، در اینجا به عکس همراهی، اشتیاق، تأیید، تشویق، آرزو، حسرت، دعا و رضایت از سوی کسانی که نتوانستهاند به هر دلیل در این برنامهها و فعالیتها شرکت کنند ملاک نیست؛ مثلاً اینکه بسیار بیشتر از جمعیت آنان که در اربعین یا اردوی جهادی شرکت میکنند جمعیتی هستند که دوست داشتند شرکت کنند یا شرکتکنندهها را تحسین کنند، در شناخت جامعه و تشخیص سخن و شنیدن صدای مردم سهمی ندارد.
3-10- گستره جغرافیایی
اگر در همه موارد گستردگی جغرافیایی به صورت مویرگی طنین صدای مردم را قویتر میسازد، اینجا اما اینکه 22 بهمن در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ راهپیمایی است یا عید فطر هرجا باشد نماز است و بسیاری هم دوست داشتند پشتسر آیتالله خامنهای نماز بخوانند هیچ اهمیتی ندارد. اینکه نقطهای در این کشور نیست که زائر امام رضا (ع) نداشته باشد باز هم مهم نیست، اینکه چندان راحت نمیشود یک نفر ایرانی را پیدا کرد که زیارت امام رضا نرفته باشد نشانه هیچ چیزی نیست و هیچ صدایی ندارد و اینکه در همه زمانها چنین بوده است به جای اینکه بعد جامعهشناختی پدیده را تقویت کند، استثنائاً در این مورد باید موجب هیچانگاری موضوع باشد.
4-10- گستره اقشاری و سنی
اگر در همه موضوعات، گستردگی و پراکندگی اقشاری نشان فراگیری، همهگیری و رسوخ موضوع در جامعه است، اینجا به هیچ روی اهمیت ندارد که از همه اقشار، سنین و اصناف در جشن غدیر شرکت میکنند و این گستردگی اقشاری و سنی نشانه هیچ چیزی نیست.
حاصل آنکه حضور دهها میلیون نفر از مردم در صدها نمونه برنامه که همه این نمونهها همدیگر را تأیید میکنند و هماهنگی معناداری میانشان دیده میشود، نشانه هر چیز باشد، نمیتواند نشانه دینداری مردم و همراهی مردم با حکومت و استقبال از برنامههای حکومت باشد و همه اینها نه ربطی به دین دارد و نه ربطی به حکومت. سهل است، اصلاً اینها عدد قابل ملاحظهای نیستند و اگر گاهی جمعیتشان کمی زیاد میشود، تصادفی است که به صورت شانسی مدام تکرار میشود ولی هیچ سخن و دلالتی ندارد صدایی داشته باشد تا لازم باشد صدایش شنیده شود!
لابد حضور مردم هیچ ارتباطی با حکومت و دلالتی درباره موضع مردم نسبت به حکومت ندارد؛ هرچند این مردم همان مردمی باشند که برایشان فراخوان دادند که اعتصاب کنند و حتی جشنی مثل شب یلدا را حتی در خانهها نیز نگیرند تا شدت خشمشان بر این حکومت برای همه ثابت شود، اینکه همان مردم به دعوت همان حکومت و در برنامه مورد تأیید و تبلیغ و تسهیل همان حکومت و در ولاییترین جشن دینی، میلیونی شرکت کردهاند، خودشان هم در کنار کمکهای دولتی برای برگزاری مراسم پول دادهاند، خودشان هم فعالیت کردهاند، موکب هم در کنار موکبهای شهرداری و دولت و حکومت برپا کردهاند، غذا پختهاند، شیرینی و شربت و کیک حکومت را گرفتهاند و پخش کردهاند، همه و همه هیچ دلالتی درباره رابطه مردم و حکومت ندارد و حداکثر نشانه علاقه مردم به خوردن سیبزمینی سرخ شده است!