چرا استرالیا، نیوزیلند، ژاپن و کره جنوبی به نشست ناتو دعوت میشوند؟
قربانیان جدید غرب در شرق
فائزه سادات یوسفی
خبرنگار
نشست دو روزه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ویلنیوس، پایتخت لیتوانی با محوریت کمک بیشتر به اوکراین و توسعه این سازمان در شرایطی از دیروز آغاز شد و امروز پایان میگیرد که نمایندگان 4 کشور استرالیا، نیوزیلند، ژاپن و کره جنوبی - چهار کشور آسیا پاسیفیک- نیز به منظور توسعه همکاری و به عنوان متحد ناتو در این منطقه برای دومین سال متوالی در این نشست حضور دارند.
در این بین و در راستای رابطه با شراکت نزدیک با ناتو، ژاپن برنامه بازگشایی دفتر رابط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در این کشور را در دستور کار خود قرار داده که با مخالفت فرانسه فعلاً به حالت تعلیق درآمده و کره جنوبی هم از زمستان سال گذشته دفتر نمایندگی خود را در بروکسل فعال کرده است. ایالات متحده بعد از جنگ اوکراین تمرکز ویژهای به منطقه آسیا پاسیفیک داشته و تلاش کرده، با تشویش فضای امنیتی آن، زمینه نفوذ و همچنین مهار چین، روسیه و دیگر کشورهای منطقهای را فراهم کند. سازمان آتلانتیک شمالی برای اجرایی کردن راهبرد تسلط هژمونیک امریکا در جهان و تقابل با قدرتهای بلوک شرق، به منطقه آسیا-اقیانوسیه نگاه استراتژیک داشته است. ناتوی شرقی یا ناتوی آسیایی عنوانی است که در سالهای اخیر از تریبونهای سیاسی جهان مطرح شده و به موجودیت این سازمان در این منطقه اطلاق میشود. چرا که عملکرد ناتو نشان میدهد که این سازمان به صورت پویا در این منطقه در حال فعالیت است. هراس از تغییر توازن در نظام بینالمللی جهان و مهار چین و روسیه از اولویتهای امروزه امریکا، رهبر ناتو است که بر مبنای سنتی مقابله با شوروی سابق قرار دارد.
اما و اگرهای ناتوی شرقی
اما نکته مهم اینجاست که آیا ناتوی شرقی توجه به ژئوپلیتیک منطقه و الزامات ناتو امکانپذیر است. نکته مبهم، میزان همراهی و پذیرش تنش از سوی دولتهای منطقه و متحد امریکا است و هنوز برای مقامات واشنگتن مسجل نشده است. در همین رابطه مقامات امریکایی اشاره کردهاند که از راه رایزنی با این کشورها در تلاشند تردیدهای آنها را از بین ببرند. تحلیلگران بر این باورند که آنها نه با عضویت در ناتو که با ایجاد ائتلاف فرا ناتویی که «شبکه جامع امنیتی» نیز نامگذاری شده، میتوانند اهداف این سازمان را به طور نیابتی پیادهسازی میکنند. این سازمان تلاش دارد که با گسترش خود حتی در قالب تضامین و همکاری یا بازگشایی دفاتر در برخی نقاط مانند ژاپن همسویی و همراهی سیاست آنها را با خود به اثبات رساند. این کار با ایجاد راههای مناسباتی چندجانبه با کشورهای هدف در شرق آسیا در حال انجام است. از سویی دیگر، امریکا با ارسال ناوها و تسلیحات به منطقه و در آبهای شرق آسیا و همچنین برگزاری رزمایشهای مختلف، همکاریهای امنیتی را به انجام رسانده است. ارسال ناو هستهای امریکا به آبهای کره جنوبی برای جبران این است که از منظر ناتو این کشورها دارای قدرت هستهای نیستند. دبیرکل ناتو سال گذشته در جریان سفر به شرق آسیا، کره جنونی و ژاپن را متحدان ناتو خواند و اضافه کرد که نداشتن سلاح هستهای وضعیت خطرناکی را برای منطقه رقم زده است. از سویی دیگر، با توجه به آگاهی امریکا از واکنشهای احتمالی چین و روسیه، این کشور تلاش میکند که بر اساس آن به تحریک این کشورها بپردازد تا جنگ مورد نظر خود را عملی ساخته و منطقه را در یک بحران برگشت ناپذیر قرار دهد. نکته مهم در موضوع شرق آسیا، این است که اراده سیاسی امریکا موجب تحرکات ناتو در این منطقه شده است. به معنایی ناتو تنها پشتوانهای برای پیادهسازی استراتژیهای ایالات متحده در قبال روسیه و چین و سایر کشورهای قدرتمند بوده و صحنه گردان اصلی واشنگتن است، هر چند که ناتو به طور صریحی به آن اشاره نمیکند. از این رو، اهداف جنگ طلبانه امریکا امروز در قالب مهار تهدید چین، روسیه و کره شمالی و به عنوان «تهدید مشترک» ناتو و کشورهای منطقه و «نگرانیهای امنیتی» تئوریزه میشود؛ اهدافی که با دیوسازی و تبلیغات منفی از آنها در کنار رفتار تحریکآمیز امریکا وجاهت پیدا میکنند. در همین راستا بود که ناتو اعلام کرد خواستار کمک برای مدیریت تهدیدهای جهانی با افزایش شراکت در آسیا است. روسیه در غرب ژئوپلیتیک خود درگیر جنگ اوکراین است و از این رو تقویت ناتو در شرق را میتوان به حمله گازانبری این سازمان برای روسیه تلقی کرد. اما ژاپن در این بین، همکاری ویژهای با غرب و ناتو داشته و از این رو مقامات چینی این کشور را به عنوان مهره ایالات متحده در منطقه آسیا و اقیانوسیه برای ایجاد مشکل معرفی کردهاند و این کشور را قربانی ایالات متحده یا حتی اوکراین در شرق آسیا میدانند. رهبران ناتو برای اولین بار در سال 2019 موضوع رشد فزاینده سیاسی و اقتصادی چین را خطرناک توصیف کرده و در سال 2022 در سند مفهوم استراتژیک، سیاستهای اصلی ناتو سازکاری را برای آن ترتیب دادند. از ملزومات تحریک چین در مورد شبه جزیره تایوان، تنگ کردن میدان عمل این کشور است که با موجودیت ناتو و ایالات متحده در منطقه تحقق پیدا میکند. از این رو، این عمل از دو طریق میتواند چین را در فشار قرار دهد؛ اول اینکه توسعه تهدید برای پکن این کشور را بیشتر برای دفع آن از طریق جنگ ترغیب میکند، در ثانی این اقدامات میتواند استفاده از ابزارهای فشار سیاسی علیه چین را تسهیل کند؛ این موارد در مورد روسیه و کره شمالی نیز صدق میکند. به این ترتیب اگر جنگی هم رخ ندهد، در نهایت معماری امنیتی در منطقه به نفع غرب خواهد بود. اما امروز وضعیت اوکراین براحتی نتیجه جنگ را در شرق آسیا منعکس میکند. اکنون ناتو وضعیت پیچیدهای در جنگ پیدا کرده و افق روشنی برای پایان دادن به جنگ نمیبیند. اوکراین، مهره اصلی ناتو نیز ناکام از وعده عضویت تنها به سپر تدافعی و انسانی ناتو تبدیل شده است. از این رو، این جنگ بینش عمیق را در مورد آینده بازیهای سیاسی و نظامی امریکا در شرق آسیا به تصویر میکشد که در آن دولتهای طرف ایالات متحده تنها قربانی وعدهها بوده و در بحرانی عمیق رها خواهند شد.