روزهایی که والیبال حال خوبی ندارد
عطایش را به لقایش ببخشید
مهری رنجبر
روزنامهنگار
روزهای بد تیم ملی والیبال تمامی ندارد. تیمی که قبلاً هدفش سکوی جهانی و شادی تمام عیار دل مردم بود و حتی بعضی مواقع جور ناکامیهای فوتبال را هم میکشید امااین روزها اصلاً حال خوبی ندارد. آن هم در سالی شلوغ و سرنوشتساز. سالی که خیلیها امیدوار به هت تریک سهمیه المپیک والیبال بودند.
تیم ملی که 10 دوره لیگ جهانی و لیگ ملتها را تجربه کرده، امسال بدترین عملکرد را داشت. هرچند هنوز دو بازی مقابل آرژانتین و کوبا از دور مقدماتی مانده است؛ اما 9 امتیاز از 10 بازی گرفته با 8 شکست و تنها دو برد و یازدهمی جدول ردهبندی همه را مأیوس کرده است. این نتیجه نه تنها کارشناسان که حتی مردم را هم کلافه کرده چون همه عملکرد ملیپوشان را غیرقابل قبول میدانند. محمد ترکاشوند کارشناس والیبال در این باره میگوید: «ایدهآلترین نتیجه برای تیم ملی 5 برد و 5 باخت از 10 بازی بود. وقتی تیم 8 باخت ثبت کرده و دو برد، یعنی استراتژی و برنامه نداشته است.»
بدی که زشت تر شد
این درست که شروع بد در تورنمنتها برای تیم ملی یک عادت بد همیشگی شده و به قول والیبالیها به آرامی بهتر میشود؛ اما تیم امسال، بد بود، بد ماند و هیچ خبری هم از اوضاع بهتر نبود. ملیپوشان هر هفته بدتر از هفته قبل و هر بازی زشتتر از بازی دیروز بودند. کار به جایی رسید که میلاد عبادیپور که با اجازه بهروز عطایی قید لیگ ملتها را زد، گفت: «تیم ملی والیبال ایران به زور بازی میکند.»
همه تیمها با شروع هفته سوم، روندی بهتر داشتند تا از گردونه عقب نمانند و اوضاع خود را در جدول ردهبندی بهبود بخشند اما خواب تیم ایران آنقدر سنگین بود که شکستهای هفته سوم هم بیدارش نکرد. تیم ما با سرمربی در هفتههای اول و دوم یک تیم تسلیم شده بود و این بار بدون سرمربی همان تیم شکستپذیر و خسته. تیمی که تنها یک بازیکن اصلیاش یعنی امین اسماعیلنژاد را نداشت.
اوج ضعف تیم ملی باخت نوبرانه تیم ملی به بلغارستان بود. باختی که نسخه تیم ملی والیبال برای صعود به دور نهایی لیگ ملتها را پیچید تا همان خرده امیدها هم از بین بروند. ملیپوشان ایران بازی را خوب شروع کردند؛ اما باز هم نام بازنده همان بود و این بار 3 بر 2. تیم ما بازی برده را به بلغارستان باخت تا باختن به عادت تیم ما تبدیل شود.
تیم ملی که لیگ ملتهای امسال را بدون برنامه، بدون روح جنگندگی و با اشتباهات فراوان در دریافت، سرویس و دفاع آغاز کرده بود، در هفته سوم هم شکستهای عجیبی را متحمل شد؛ اما برخی افراد تلاش کردند این شکستها زیر سایه عدم همراهی بهروز عطایی سرمربی تیم ملی، امین اسماعیلنژاد ستاره نوظهور و ریجکت محمد طاهر وادی پاسور تیم ملی محو شود.
تیمی که سال قبل، لیگ ملتهایی کاملاً متفاوت را تجربه کرد و با وجود جوانی، مقابل غولهای والیبال دنیا درخشید و حتی به مرحله نهایی لیگ ملتها هم رسید، امسال با وجود باتجربه شدن مربی و بازیکنان، همه را مأیوس کرد.
تعطیلی تیم ملی
ناکامی تیم ملی والیبال را باید در مسائل مختلفی ریشهیابی کرد؛ اینکه چرا اردوی تیم ملی والیبال بهدلیل حضور بازیکنان و یکی از مربیان تیم ملی در جام رمضان دوبی تعطیل شد. تعطیلی که مشاور فنی تیم ملی آن را به ضرر ملیپوشان ندانست؛ خط خوردن راحت محمدجواد معنوینژاد دریافت کننده ملیپوش که هفته اول بالاجبار به ترکیب تیم اضافه شد؛ اما به جز بازی اول دیگر به زمین فرستاده نشد و هفته دوم لیگ ملتها هم جایش را به میثم صالحی مصدوم داد. بازیکنی که بعد از جراحی کتف مصدومش هنوز برای بازی ترس دارد و حتی در باشگاههای آسیا هم بازی زیادی برای شهداب یزد انجام نداد. حالا مشخص نیست سرمربی تیم واقعاً به خاطر اعتقادش به میثم صالحی روی اسم معنوینژاد برای هفته دوم لیگ ملتها خط قرمز کشید یا دلیل غیرقابل قبول دیگری در میان بود.
انتخاب کادر فنی ضعیف
ضعف کادر فنی تیم ملی والیبال یکی از نکاتی بود که کارشناسان به آن انتقاد داشتند. بهروز عطایی سال قبل، توتولو دستیار ایتالیایی ولادیمیر آلکنو را کمتر از یک ماه به بهانه عدم هماهنگی با سیاست کاریاش جواب کرد. او امسال دو تغییر در کادرش داشت. نخست جذب پاول دستیار جوان ویتالی هینن در تیم ملی لهستان و دوم اضافه کردن محمود افشاردوست. دو مربی که خیلیها به حضورشان در تیم ملی انتقاد کردند. یکی به خاطر کمتجربگی و دیگری بهدلیل دوری 13 ساله از نیمکت و غریبه شدن با هدایت بازیکنان. شاید مهمترین انتقاد را باید از زبان میلاد عبادیپور کاپیتان سابق تیم ملی شنید که درباره پاول گفت: «کادر فنی برای کمک انتخاب میشوند. به همین دلیل آنها باید یک جاهایی باتجربهتر عمل کنند. من نمیخواهم بگویم کادر فنی ما ضعیف است ولی ما تا اینجا چیز خاصی از کادر فنی و کمکهای آقای عطایی ندیدهایم. وییسکی تا پارسال بازیکن بود و خودش بازی میکرد و چند دوره ایشان کمک سه یا چهار ویتالی هینن بود. شما وقتی میخواهید والیبالتان پیشرفت کند نمیتوانید کسی را بیاورید که تازه دو سال است مربی شده است. دقیقاً همان بلایی که سال 2014 با کواچ سر تیم ما آمد.»
کاپیتان سال گذشته تیم ملی در لیگ ملتها، افشاردوست را دستیار مناسبی نمیداند: «محمود افشاردوست جزو بهترین کمک مربیان تیم ملی ایران بوده ولی سال 2010. الان در سال 2023 هستیم. این همه فاصله آیا در کار مربی تأثیر نمیگذارد؟ والیبال حالا با 13 سال پیش زمین تا آسمان فرق کرده است. درست است که افشاردوست مدرس والیبال بوده؛ ولی شرایط مدرس با فشاری که شما کنار زمین تحمل میکنید متفاوت است. با میرسیم، میرسیم کادر فنی که نمیتوانیم امید داشته باشیم تیم به حریف برسد. اعضای کادر فنی در وقت استراحت میگویند آقا جبران میکنیم. واقعاً با این جملهها اتفاق خاصی میافتد؟ دوره امید دادن 20 سال پیش بود. در وقت استراحت میگویند آقا به خودتان باور داشته باشید. باشد من باور دارم ولی وقتی نتوانم والیبال بازی کنم، تکلیف چیست؟ من به جای اینکه بگویم میرسم باید بگویم آقایان دفاع روی تور تیم لهستان فقط پایپ و سرعتی کار میکند. وقت استراحت برای تذکر نکات فنی حین بازی است.»
سرمربی تیم ملی والیبال با این توجیه که دو بازیکن جوان تیمش تجربه بازی در یک بازی حساس را ندارند، پوریا حسین خانزاده و علی حاجیپور را در فینال لیگ برتر والیبال ایران بازی نداد؛ اما آنها را در فهرست تیم ملی قرار داد تا در لیگ ملتها بازی کنند. چگونه میتوان این پارادوکس را هضم کرد؟
ناکامیهای تیم ملی والیبال به عوامل زیادی بستگی دارد و شاید حالا مهمترین دلیل آن، بازی نکردن با سیستم روز است. کارشناسان والیبال بر این باورند که وقتی سبک بازی 30 سال قبل را بازی کنی، نمیتوانی از پس رقبایی که امروزی بازی میکنند، بر بیایی. نتیجه چنین تقابلی شکست تیم شما و سرخوردگی بازیکنان خودی است.
برش
ترکاشوند: سرمربی را اشتباه انتخاب کردیم
محمد ترکاشوند کارشناس والیبال مهمترین دلیل ناکامی تیم ملی والیبال در لیگ ملتها را به انتخاب اشتباه سرمربی ربط میدهد: «واقعیت این است که تیم ما از اول وارد حاشیه شد. در واقع میشود گفت والیبال ما به حدی که رشد کرده، مربیان ما پیشرفت نکرده و سرمربی را اشتباه انتخاب کردیم. ما رحمان محمدی راد را داریم که سالیان زیادی کنار مربیان خارجی کار کرده، یا رضا تندروان، پیمان اکبری و سعید رضایی. اما سرمربی را انتخاب کردهایم که به جز سرمربیگری تیم جوانان و تیمهای باشگاهی، تیم دیگری نداشته و حتی دستیار مربی خارجی در تیم ملی نبوده است. فراموش نکنیم تیم ملی والیبال، مقوله جدایی از تیمهای پایه است؛ اینکه چطور در تیمهای پایه قهرمان جهان شدهایم اما تیم ملی ما به زور چهارم لیگ ملتها شده؟ باید واقعیت نقش مربی را بپذیریم. مربیان ما تیم را خوب کوچ نکردند و ارنج خوب نچیدند. ما باید مثل ژاپن مربی بزرگ برای تیم ملی بیاوریم.» به نظر ملیپوش سابق والیبال فشار روی تیم ملی زیاد است: «اردوی تیم ملی دو ماه و نیم بعد از پایان لیگ شروع شد که بازیکنان داخلی به خاطر استراحت طولانیمدت اصلاً آمادگی نداشتند، سرمربی ترکیب تیمش را هنوز نمیدانست و باختهای مداوم در لیگ ملتها هم بحرانزا شد و شرایط را سختتر کرد. بار روانی توقع بالای مردم از والیبال فشار زیادی روی دوش بازیکنان گذاشت. جدای از این مسائل وقتی سرمربی و مربی همدیگر را قبول ندارند، نه میتوان فشار را از بازیکنان برداشت و نه بازیکن خوب بازی میکند. البته خوب تمرین نکردن هم باعث شد تا تیم هفته به هفته بدتر شود. تیم بدترین بازیاش را هفته سوم، مقابل فرانسه ناآماده انجام داد، نه ژاپن. در روزی که فرانسه هم بد بود اما تیم ما به حدی بد بود که نتوانست فرانسه را تحت فشار قرار دهد. بازی مقابل بلغار که دیگر سرآمد بود. وقتی تیم دفاع خوبی دارد اما آمار حملهاش بدتر از حریف است، چرا تیم باید سرویس ریسکی بزند؟ سرمربی باید این نکات را به بازیکنان منتقل کند. باید به آنها بگوید سرویس ریسکی نزنید و سرویس 80-70 درصد بزنید. آن وقت تیم برنده میشود. چرا وقتی بردیا سعادت جواب داد، از تعویض استفاده نمیکنیم؟ بچهها هم تنها روی استعداد ذاتی و هوش خود در تیم بازی میکنند.» ترکاشوند معتقد است نسلهای دیگر فدای یک نسل شدند: «ما به خاطر نتیجه، بازیکن نساختهایم و همین مسأله ضربه مهلکی به تیم ما زد. حالا بازیکنان نسل طلایی رفتهاند و امسال در لیگ ملتها فقط موسوی را داریم و سال قبل هم میلاد بود.»