مکتب شهید چمران و آموزههایش برای مردان سیاست
مردِ آفرینش امکانها
محدود نشدن به امکانات موجود رمز عبور شهید چمران از بحرانها بود
دکتر محسن ردادی
استاد علومسیاسی و عضو هیأت علمی
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
شهید مصطفی چمران دوره فعالیت سیاسی طولانی و گستردهای داشت و بحرانها و رخدادهای سیاسی مهمی را شاهد بود؛ او در نهضت ملی شدن صنعت نفت فعال بود، همچنین در حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا، تأسیس جنبش امل و حرکت المحرومین در لبنان، مبارزههای منجر به انقلاب اسلامی، آموزش سپاه پاسداران، غائله کردستان و اداره جنگ تحمیلی نقش مهم و تأثیرگذاری داشت. از این رو، مکتب شهید چمران برای سیاست امروز ما آموزههای قابل توجهی دارد.
مشی مجاهدانه
عرصههای متنوعی که شهید چمران در آنها فعال بود یک ویژگی مشترک داشتند و آن «محدودیت شدید امکانات» بود. اما «آفرینش امکان» و محدود نشدن به امکانات موجود، رمز عبور شهید چمران از بحرانها بود. تهدیدها و تنگناها، فعالیت را با دشواریهای فراوان مواجه کرده بود. اما شهید چمران چون خودش را سرباز اسلام میدانست، سقف فعالیتهایش را هرگز به امکانات موجود و تواناییهای محدود، منحصر نکرد؛ بلکه مجاهدانه تلاش میکرد «امکان» ایجاد کند. معنای کار جهادی نیز همین است: محدود نشدن به امکانات موجود و تلاش برای کسب بیشترین نتیجه در شرایط نامساعد.
اسوه و نمونه یک انقلابی واقعی
زندگی شهید چمران مثال نقضی است برای این تصور که اگر فراتر از واقعیتهای موجود برنامهریزی کنیم و در بند محاسبات عادی و معمولی نباشیم شکست میخوریم. اصولاً اگر قرار بود در چهارچوب امکانات فعالیت کنیم، انقلاب پیروز نمیشد. چمران یک انقلابی واقعی بود.
اینکه امروز، وزیر دولت سابق، فعالیت و تلاش فراتر از امکانات را تخطئه کند، نشانه فاصله گرفتن از انقلاب و روحیه انقلابی است. شهید چمران وزیر بود و با تمام مضیقهها، هرگز سعی نکرد شکستها را با کمبود امکانات توجیه کند. باید از شهید چمران بیشتر برای دولتمردان بگوییم تا شاهد جملات غیرانقلابی اینچنین نباشیم: «ما در طول تاریخ اهدافمان را براساس آرزوهایمان چیدهایم و به تواناییهایمان توجهی نکردهایم. گرایش تاریخی ما برای رسیدن به آرزوها بدون در نظر گرفتن امکانات، نه تنها در سیاست خارجی نمایان است بلکه در شکلگیری خطوط متراکم خودرو پشت تونل کمعرض نیز دیدنی است.»
در پاسخ به این گفتار ناصواب باید گفت: «اهداف» با «واقعیتها» سه نوع رابطه میتوانند داشته باشند که متناسب با هرکدام از این موارد، یک جریان سیاسی بوجود میآید:
۱. جریان ایدهآلیست و آرمانگرا: این جریان فکری، واقعیتها را نادیده میگیرد. به علاوه تلاش خاصی هم برای رسیدن به اهداف انجام نمیدهد. «آبلوموفیسم» نامی است که گاه به این جریان و طرز تفکر داده میشود. غرق شدن در آرزوها و کوتاهی در تلاش واقعی، ویژگی افراد آرزواندیش است.
۲. جریان محافظهکار: اشخاصی که صرفاً در چهارچوب امکانات فعالیت میکنند، معمولاً در دام محافظهکاری میافتند. محافظهکاران هرگز تاریخ را پیش نبردهاند. زیرا هرگز این جرأت و جسارت را ندارند که فراتر از مرزها و قواعد موجود عمل کنند. تکنوکراتها(فنسالاران)، افراد متخصصی هستند که براساس الگویی که فراگرفتهاند، عمل میکنند. همین افراد محافظهکارِ فنسالار هستند که توصیه میکنند شرایط موجود پذیرفته شود و به دنبال برهم زدن نظم جاری نباشیم.
۳. جریان آرمانخواه واقعگرا: انقلابیون در این دسته قرار میگیرند. در این شیوه تفکر، آرمانهای بلند انتخاب میشوند و برای رسیدن به آنها تلاش فوقالعاده و فراتر از امکانات موجود انجام میگیرد. این افراد هرگز واقعیتها را نادیده نمیگیرند، اما همچون محافظهکاران هم نیستند که تسلیم جبر واقعیت شوند و خود را اسیر وضعیت موجود کنند. کمبود امکانات و بلند بودن آرمانها با همت و مجاهدت بیشتر، جبران میشود. شهید چمران نیز در این دسته جا میگیرد.
کسانی که توصیه به محدود شدن در واقعیتهای موجود میکنند، با تفکر انقلابی نسبتی ندارند. اینگونه نیست که صرفاً محافظهکاران تکنوکرات از موهبت دیدن واقعیت برخوردار باشند و سایر افراد، ایدهآلیستهایی خیالپرداز محسوب شوند. انقلابیون، بدون اینکه در ورطه ایدهآلیسم بیفتند، تلاش میکنند با کار جهادی و تلاش بیشتر، زمینه رسیدن به آرمانها را فراهم کنند.
کنارگذاشتن دیپلماسی سازشکارانه
چمران با دیدن محدودیت امکانات نترسید و تبدیل به فردی «سازشکار» نشد. چمران، آگاهانه انتخاب کرد در میدان جنگ در برابر دشمن «سازشناپذیر» باشد. او وزیری جهادی بود که امکان را «خلق» میکرد نه اینکه به اسارت امکان درآید. به عنوان مثال وقتی مشاهده کرد که امکانات برای تشکیل یک ارتش منظم فراهم نیست، عقب ننشست و محافظهکار نشد. آقای وزیر دفاع، به کمک مردم، «ستاد جنگهای نامنظم» را شکل داد و به شیوهای چریکی با دشمن متجاوز بعثی جنگید.
باور به قدرت مردم
شهید چمران از امام خمینی(ره) آموخته بود که مردم، کلید «آفرینش امکان» هستند. با وجود مردم، هیچ بنبستی در هیچ زمینهای وجود ندارد. کسی که مردم را به میدان بیاورد، میتواند فراتر از امکانات مادی پیروزی بدست آورد. تکنوکراتها از قدرت مردم غافلند و این ظرفیت را در محاسبات خود نادیده میگیرند.
شهید چمران، خودش انتخاب کرد که فراتر از امکانات مادی، تلاش کند و پیروزیهایش و احترامش در تاریخ، مدیون همین انتخاب درست بود. ما در برهههایی مسیر سازشکاری را انتخاب کردیم که البته مردم ایران و تاریخ به درستی درباره آن قضاوت میکنند. اما اکنون دولت مردمی ما تلاش میکند با الگو گرفتن از مشی جهادی و روحیه انقلابی شهید چمران، آرمانهای بلند انقلاب اسلامی را با به میدان آوردن مردم محقق کند و «دیپلماسی سازشکارانه» را کنار بگذارد.
بــــرش
«آفرینش امکان» با به میدان آوردن مردم
شهید چمران از امام خمینی(ره) آموخته بود که مردم، کلید «آفرینش امکان» هستند.
با وجود مردم، هیچ بنبستی در هیچ زمینهای وجود ندارد. کسی که مردم را به میدان بیاورد، میتواند فراتر از امکانات مادی، پیروزی بدست آورد. اما تکنوکراتها از قدرت مردم غافلند و این ظرفیت را در محاسبات خود نادیده میگیرند