صفحات
شماره هشت هزار و دویست و هفت - ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و هفت - ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۲۲

میراث طبیعی 700 ساله ریگان در حال نابودی

کویر، کهور را می‌بلعد

شهلا منصوریه
خبرنگار

 جنگل‌های کهور شهرستان ریگان در حال نابودی است. جنگل‌هایی که به گفته مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، به‌عنوان دژ محکمی بین مردم، اراضی کشاورزی و معیشت آنها قرار می‌گیرند. آن‌طور که وحید جعفریان به «ایران» می‌گوید:«این جنگل‌ها با طوفان‌های ماسه‌ای، گردوغبار منطقه، گسترش بی‌وقفه بیابان‌ها و خالی شدن روستاها از سکنه مقابله می‌کنند.» او مدیریت نادرست منابع آب بویژه احداث سدهای بزرگ بدون در نظر گرفتن تأثیرات آن بر مناطق بیابانی پایین‌دست، تغییرات کاربری سرزمین، بهره‌برداری بیش از ظرفیت تحمل اکوسیستم، عدم وجود الگوی جامع مدیریت سرزمین و عدم هماهنگی و انسجام فعالیت‌های مرتبط توسط دستگاه‌های مختلف را از جمله تهدیدهای این جنگل‌ها عنوان می‌کند.
کهورها مانع بیابانزایی هستند
شهرستان ریگان سال‌ها است با مسأله شن‌های روان و ریزگردها دست و پنجه نرم می‌کند. جنگل‌های کهور ایرانی که یکی از باارزش‌ترین عرصه‌های طبیعی استان کرمان محسوب می‌شوند، نقش ویژه‌ای در تثبیت شن‌های روان در کویر برعهده دارند. کارشناسان منابع طبیعی معتقدند اگر این جنگل‌‌ها نبود اکنون شاهد بیابان‌های بیشتری در منطقه بودیم و به جرأت می‌توان گفت ادامه حیات در بسیاری از شهرها و روستاهای شرق استان به این جنگل‌ها وابسته است. کهورهای کویر ریگان، مانع بیابانزایی در این منطقه شده‌اند.
چه اتفاقی افتاده؟
دقیقاً همان‌جایی که پهنه کویر گسترده شده و با کمترین منابع آبی دست و پنجه نرم می‌کند، بزرگ‌ترین ذخیره‌گاه جنگل‌های کهور ایران واقع شده است. جنگل‌هایی که هم پناهگاه جانوران و حیات وحش منطقه است و هم به‌عنوان سدی مقابل طوفان‌های شنی، از بیابانزایی جلوگیری می‌کند اما این جنگل‌ها این روزها حال و روز نامساعدی دارند. مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری این موضوع را تأیید می‌کند و به «ایران» می‌گوید: «جنگل‌های طبیعی و تاریخی کهور ایرانی، پوشش انبوهی از گونه‌های مختلف گیاه اسکنبیل در دشت سر و دامنه پیش‌کوه‌های بارز در شهرستان ریگان و نرماشیر هستند که در یک دوره کوتاه، بسیار آسیب دیده و نابود شده‌اند.» به گفته جعفریان، این عرصه‌ها مستقیماً تحت‌تأثیر هر گونه تغییر در رژیم آبی و جریان هیدرولوژیکی ناشی از سوءمدیریت منابع آب در بالادست هستند. به همین جهت در چند سال اخیر به لحاظ افت قابل توجه آب‌های زیرزمینی و عدم تأمین حقابه زیست‌محیطی با آسیب جدی مواجه شده‌اند. به اعتقاد این مسئول، تداوم این امر به نابودی غیر قابل برگشت پوشش گیاهی، افزایش شدت و فراوانی طوفان‌های ماسه و گردوغبار و در نهایت فقر و مهاجرت جوامع ساکن در این مناطق خواهد شد.
آنگونه که جعفریان می‌گوید:«تجدید حیات پوشش گیاهی دشت‌های سیلابی بشدت وابسته به جریان‌های سیلابی است که چند سال یک‌بار از مناطق بالادست جاری شده و در دشت‌های سیلابی پخش می‌شود. این نیاز آبی در برنامه‌های مدیریت منابع آب بالادست در نظر گرفته نشده و خشکی مستمر زمین موجبات زوال پوشش گیاهی را درپی داشته است.»
او می‌گوید:«طی مطالعه صورت گرفته، جنگل‌های طبیعی کهور ایرانی عمری بیش از 700 سال دارند که به دلیل افت قابل توجه سطح آب‌های زیرزمینی در ورودی شهر ریگان به سرعت و طی کمتر از دو دهه با سرعت قابل‌توجهی خشک شده‌اند.» جنگل‌های کهور منطقه ریگان بیش از 3000 هکتار وسعت دارند و در یک دوره تاریخی بسیاری از خشکسالی‌ها و شرایط دشوار را پشت‌سر گذاشته‌اند اما روند خشکسالی و تغییرات در سنوات اخیر به حدی بوده که بر قابلیت تطبیق این گیاهان، پیروز شده‌اند.
این مسئول در خصوص سایر عوامل تهدیدکننده گونه‌ها ادامه می‌دهد:«علاوه بر مدیریت نادرست منابع آب بویژه احداث سدهای بزرگ بدون در نظر گرفتن تأثیرات آن بر مناطق بیابانی پایین‌دست، تغییرات کاربری سرزمین، بهره‌برداری بیش از ظرفیت تحمل اکوسیستم، عدم وجود الگوی جامع مدیریت سرزمین و عدم هماهنگی و انسجام فعالیت‌های مرتبط توسط دستگاه‌های مختلف از جمله سایر عوامل تهدیدکننده به شمار می‌روند.»
به گفته جعفریان، تبدیل گستره وسیعی از مراتع بیابانی به اراضی کم‌بازده کشاورزی و مناطق مسکونی، واگذاری پراکنده اراضی کشاورزی، رهاسازی زمین کشاورزی، ناپایداری بهره‌وری، آبیاری نامناسب، شوریزایی و کاهش حاصلخیزی ناشی از آن، همگی عوامل تخریب سرزمین به شمار می‌روند.
با  وجود این، تخریب سرزمین موضوع چند‌وجهی و پیچیده دستگاه‌های مختلف است که مانند یک شبکه درهم تنیده تحت‌تأثیر یکدیگرند. به گفته این مسئول، سیاست‌ها، قوانین زمین و مالکیت، برنامه‌های حمایتی تشویقی و بازدارنده و تأمین منابع به میزان کافی و در زمان مناسب، همگی بر این فرایند پیچیده تأثیر می‌گذارند. به اعتقاد جعفریان یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در کنترل تخریب سرزمین، به آگاهی آحاد جامعه و مشارکت فعال جوامع در فرایند مدیریت پایدار سرزمین اشاره دارد.
خسارات تخریب سرزمین
طوفان‌های ماسه‌ای و گردوغبار پیامدی از تخریب سرزمین است، آنگونه که مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری می‌گوید:«بر اساس مطالعات سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، خسارت مستقیم ناشی از طوفان‌های ماسه‌ای و حرکت شن‌های روان بالغ بر 650 میلیون دلار در سال است. این خسارت بر تأسیسات واقع در کانون‌های بحرانی فرسایش بادی همچون تأسیسات نفتی، صنایع حمل‌ونقل، خطوط آهنی، اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی واقع در این عرصه‌ها وارد می‌شود. مسلماً کاهش میزان سلامت آحاد جامعه و هزینه‌های مرتبط به آن و آسیب‌های اجتماعی ناشی از مهاجرت به شهرها به مراتب بیش از این مقدار است.»
موضوع بیابانزایی همواره یک تهدید جدی در مواجهه با رشد و پیشرفت در اقلیم کشور به شمار می‌رود. جعفریان می‌گوید:«حدود 30 میلیون هکتار از بیابان‌های کشور تحت‌تأثیر فرسایش بادی هستند و از این میزان 14 میلیون هکتار به‌عنوان کانون بحرانی فرسایش بادی برای منابع انسانی خسارت ایجاد می‌کنند. بر اساس برآوردهای انجام شده، نرخ توسعه بیابانزایی در کشور حدود یک میلیون هکتار در سال است. به همین جهت باید مقابله با بیابانزایی به‌عنوان یک اولویت در قانون برنامه هفتم توسعه مود توجه قرار گیرد.»
این مسئول معتقد است:«در طول چند سال گذشته تلاش‌های قابل‌توجهی در زمینه نگاه تحولی به موضوع مقابله با بیابانزایی صورت گرفته و برنامه‌های جامع‌نگری در این خصوص تعریف شده است. تدوین سند مشارکتی، مدیریت مناطق بیابانی، سند تحول در بخش مدیریت مناطق بیابانی به وسعت 5 میلیون هکتار با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، بنگاه‌های مالی، مشارکت جوامع محلی در یک سال گذشته و رویکردهای شناسایی و استفاده از ظرفیت‌های بخش‌های تحقیقاتی، دانشگاهی و شرکت‌های دانش‌بنیان به‌ صورت فراگیر در دستور کار قرار دارد. استفاده از روش‌های نوین احداث بادشکن به‌عنوان روش‌های کارآمد جایگزین مالچ‌های شیمیایی و نفتی از جمله این موارد است.
به گفته مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، نهضت ملی کاشت یک میلیارد اصله نهال فرصتی به وجود آورده است تا حدود 40 الی 50 میلیون اصله نهال در مناطق بیابانی کشت و بخشی از عقب‌ماندگی کشور در زمینه مقابله با بیابانزایی جبران شود.
کارگروه ملی مقابله با بیابانزایی
مقابله با بیابانزایی و کنترل پیامدهای آن یکی از فعالیت‌هایی است که برای پیشگیری، مقابله و کنترل خسارات ناشی از طوفان‌های ماسه‌ای و گردوغبار در مناطق تحت‌تأثیر و بحرانی فرسایش بادی صورت می‌گیرد؛ امری که عمدتاً از طریق حفاظت، احیا و توسعه پوشش گیاهی مناطق بیابانی امکان‌پذیر است. جعفریان در این زمینه معتقد است این برنامه نیازمند بهره‌برداری مؤثر از ظرفیت‌های بین‌بخشی همسو با الگوهای مشابه منطقه‌ای و جهانی است. کارگروه ملی مقابله با بیابانزایی این ظرفیت را دارد تا موضوع مقابله با بیابانزایی و پیامدهای تخریب سرزمین نظیر طوفان‌های ماسه‌ای و گردوغبار در یک قالب فراگیر، مدیریت شده و هماهنگی بین بخش‌های ذیربط به درستی انجام شود اما ناگفته پیدا است فرصت زیادی برای توقف تخریب سرزمین وجود ندارد.

 

بــــرش

بر اساس برآوردهای انجام شده، نرخ توسعه بیابانزایی در کشور حدود یک میلیون هکتار در سال است. به همین دلیل باید مقابله با بیابانزایی به‌عنوان یک اولویت در قانون برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گیرد.

 

جستجو
آرشیو تاریخی