تحلیلگران ارشد امریکایی با انتقاد از ضعف دولت بایدن در برابر ایران مطرح کردند

همکاری «ایران، چین و روسیه» عامل شکست تحریم


نتایج مؤثر کنش مذاکراتی ایران در دولت سیزدهم، از دید تحلیلگران و مقامات سابق و فعلی امریکا پنهان نمی‌ماند؛ خصوصاً آنکه جمهوری اسلامی با اصلاح دقیق و محسوس پارادایم سیاست خارجی خود در دوره اخیر، عملاً اهرم فشار «هسته‌ای» را به ابزاری کم خاصیت برای طرف مقابل تبدیل کرده و در نتیجه، کاهش توانمندی برای اعمال فشار از این طریق، به موضوع انتقاد از دولتمردان کنونی غربی بدل شده است.
در آخرین نمونه از این انتقادات، می‌توان به مقاله مشترک اریک بروئر تحلیلگر مرکز مطالعات بین‌الملل و استراتژیک (CSIS) و هنری روم کارشناس ارشد در مؤسسه واشنگتن (WINEP) در نشریه فارن افرز اشاره کرد. این مقاله تحت عنوان «قمار ایرانِ بایدن» ضمن تکرار اتهامات همیشگی درباره صنعت هسته‌ای و موشکی کشورمان، به بررسی سیاست دولت بایدن در پرونده هسته‌ای و احیای توافق 2015 پرداخته است؛ اما شاید بخش‌های میانی آن از جمله اذعان به تغییر بدون بازگشت رویه چین و روسیه درباره ایران، قابلیت ملاحظه بیشتری داشته باشد.

دوستان موقعیت‌های راهبردی
نویسندگان این مقاله در بخشی از متن خود به همکاری‌های فزاینده و استراتژیک «ایران، روسیه و چین» اشاره کرده و آن را در تضعیف سیاست‌های تحریمی امریکا و شکست میدانی تحریم برآورد می‌کنند. فارن افرز در مقاله خود تصریح می‌کند که «چین و روسیه به طور فزاینده‌ای در مجامع بین‌المللی برای ایران مداخله می‌کنند» و «همکاری آنها با ایران، رژیم تحریمی را تضعیف می‌کند». در ادامه این گزاره‌ها اما یک اعتراف بزرگ‌تر رقم می‌خورد؛ «بروئر» و «روم» اذعان می‌کنند که «روزهای همکاری چین و روسیه با دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد برای مهار ایران، احتمالاً در حال حاضر به پایان رسیده است.»

روابط تهران و مسکو عمیق‌تر خواهد شد
نویسندگان این مقاله در ادامه با ادعای اینکه ایران در جنگ اوکراین به روسیه کمک می‌کند، مدعی می‌شوند که «روسیه فناوری غربی را که در میدان نبرد اوکراین به تصرف خود درآورده است، به ایران ارائه کرده است». ارتقای سطح تجارت تهران و مسکو اما از دید این تحلیلگران به دور زدن تحریم تشبیه می‌شود: «ایران و روسیه به رقابت در بازارهای جهانی کالا ادامه خواهند داد، اما احتمالاً روابط اقتصادی آنها عمیق‌تر خواهد شد. در حالی که ایالات متحده به دنبال سخت‌گیری درباره شبکه‌های تحریمی روسیه است، مسکو در حال تلاش برای تقویت سایر مسیرهای تجاری و روابط مالی از جمله با ایران است که محدودیت‌های ایالات متحده را دور می‌زند.»

اعتراف به ناتوانی در اعمال تحریم نفتی
در ادامه این مقاله، نویسندگان به روابط تجاری ایران و چین در حوزه انرژی نیز اشاره کرده و در این‌ باره نوشتند: «ایران همچنین در حال گسترش روابط با چین است. چین در سال‌ جاری تا کنون حدود یک میلیون بشکه در روز نفت خام و میعانات گازی ایران را وارد کرده است»؛ در ادامه، نویسندگان بر عدم تبعیت چین از تحریم‌های ثانویه امریکا و ضعف دولت بایدن در این باره تصریح کرده و می‌نویسند: «تحریم‌های ایالات متحده این تجارت را ممنوع می‌کند اما واشنگتن این تحریم‌ها را اجرا نکرده است.»
در ادامه این مقاله فارن افرز اظهار می‌کند: «حجم {تبادل} انرژی {ایران} در دو سال گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است. هر چه واشنگتن بیشتر از اقدام خودداری کند، این تجارت مستقرتر و انعطاف پذیرتر خواهد شد.»

فرامتن یک گزاره کلیدی
در جمع‌بندی این بخش از مقاله تحلیلگران امریکایی، آنها تلویحاً به نکته‌ا‌ی کلیدی درباره توجه دولت ایران به تأمین منافع ملی در روابط خارجی خود اشاره کرده و می‌نویسند: «تا زمانی که ایران باور داشته باشد که چین و روسیه بیش از آنچه امریکا و اروپا می‌توانند، ارائه خواهند کرد، احتمالاً در مسیر خود باقی خواهد ماند.»
نکته‌ای که بوضوح به کارآمدی تغییر پارادایم در سیاست خارجی بر مبنای «تأمین منافع ملی» نیز اشاره دارد. در فرامتن گزاره مذکور به خوبی علت تقلای جریان غربگرای داخلی در قبال تخریب روابط با چین و روسیه را می‌توان فهمید. جریانی که با شعار «برد- برد» به استقبال تعهدات عجیبی چون «مکانیسم ماشه» رفت و طی یک دهه منافع ملی را گروگان رابطه با امریکا و سه کشور اروپایی کرد و در آخر با استراتژی اشتباه خود هم فرصت‌ها را از دست داد و هم تهدیدها را بیشتر کرد.
پر واضح است که دولت سیزدهم نیازی به تمجید این جریان از دستاوردهای میدانی در حوزه دیپلماسی ندارد اما انتظار می‌رود دست‌کم با کنار گذاشتن مبارزه با «واقعیت‌ها» از سوی چهره‌های شاخص این جریان، از تخریب منافع کشور نیز پرهیز شود.