آقای ظریف! شما حتی سازشکار خوبی هم نیستید
یادداشت اینستاگرامی وزیرخارجه دولت روحانی با واکنش های گسترده ای مواجه شد. ظریف که پیشتر دوگانه میدان و دیپلماسی را طرح کرده بود این بار از دوگانه آرزو و امکان سخن گفت و البته اظهار تأسف کرد که مردم ایران همواره کسانی را می ستایند که دم از آرزوها می زنند! مصادف شدن این اظهارات با رونمایی موشک هایپرسونیک فتاح اتفاقاً نشان داد که مقایسه ایران اسلامی قدرتمند با ایرانی که عهدنامه های ننگینی چون ترکمانچای در آن بسته می شد اشتباه است. حتی مبتنی بر همین دوگانه جدید ظریف (آرزو و امکان) باید گفت که امکانات ما مانند موشکی که در 400 ثانیه به تل آویو می رسد ما را در عرصه دیپلماسی توانمند می کند. در صفحه دیدگاه امروز واکنش سه نفر از کارشناسان و فعالان سیاسی را به اظهارات محمدجواد ظریف می خوانید؛
سلمان معمار
جناب ظریف دقیقاً در سالگرد ارتحال رهبر انقلاب یک یادداشت عجیب نوشته که «ما در طول تاریخ اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیدهایم و به تواناییهایمان توجهی نکردهایم.» عجب! واقعاً یادداشت کوتاه تاریخیای است. آدم باورش نمیشود در 1402 کسی که وزیر خارجه بوده، به او مصدق و امیرکبیر زمانه میگفتند، کسی که از حماسهاش میسرودند بیاید از ترکمانچای دفاع کند! و خیلی جدی بپرسد «چرا سازشکار، منفی و «سازشناپذیر» مثبت است؟» یک لحظه مکث میکنی که نکند شوخی است؟ و بعد ادامه میدهد «مگر میتوان از روش دیگری [جز سازش به تفسیر خودش] به آرمانها رسید؟» عین سریالها در هر قسمت عجیبتر میشود و در پایان سازش را به «توجه به تواناییها» ترجمه میکند. متن درخشانی است. خصوصاً که آدم تصور کند لابد خیلی با تفکر نوشته شده.
مهمترین سؤالی که برای خواننده پیش میآید این است که ایشان با این تفکر اگر به 57 برمیگشت اصلاً انقلاب میکرد؟! انقلاب با کدام توانایی و امکانات؟ به قول خودش انتخاب میکرد؟ بهتر نبود سازش کنیم؟! انقلاب «حرکات آرزومندانه» نبود؟!
اتفاقاً جان مطلب همین جاست. اگر انقلاب اسلامی 57 یک دستاورد داشته باشد همین «امکان آرزو کردن» است! خواستن، اراده، انتخاب، آن هم وسط خاورمیانه. انقلاب، جرقه خودآگاهی یک ملت است. ای کشاورز خراسان، ای سرباز خوزستان، ای خانهدار تبریزی، ای ماهیگیر رشتی، ای دانشجوی اصفهانی بیا آرزو کن، بیا و بخواه، بیا و انتخاب کن و جماعت هم آمد و هزینه آرزو کردن را داد. پای آرزوهای ممنوعهاش ایستاد. اصلاً یکی از همین انتخابها فرصتی بود که به جناب ظریف داده شد. چطور آرزومندی قبل و بعد از انقلاب را یکی میبینید؟
آرزو کردن نه تنها بد نیست بلکه لازمه حرکت است. چیزی که مضر است امید کاذب است. مثل امید حضرتش به برجام. امید پوچی که به میلیونها نفر فروخته شد و حالا یقه آرزوها را میگیرند! ببخشید که ما آرزو داریم راحت زندگی کنیم، مستقل باشیم، قوی باشیم. مگر ما چه آرزویی داریم؟ این ملت خواست یک انرژی هستهای داشته باشد که فردا روز به دریوزگی نیفتد. غلط زیادی است؟! اگر نبودند کسانی که پای آرزوها جان دادند شما چه چیزی برای معامله با امریکا داشتید؟
دوگانه ضمنی «آرمان خواهی-واقعبینی» را مطرح میکنند و بعد واقعبینی را به سازش تفسیر میکنند. اگر نگوییم تردستی با کلمات حداقل یک خطای ذهنی بزرگ است. آرمان و آرزو منافاتی با توانایی ندارد. یک ورزشکار آرزوی قهرمانی دارد ولی برای رسیدن باید اندازه امکانش برنامه داشته باشد و عرق بریزد، مشکلات را حل کند و تواناییاش را هم بیشتر کند و اتفاقاً این عین واقعگرایی است و این واقعگرایی دقیقاً به «سازش ناپذیری» نیاز دارد، حتی در صورت لزوم، سازش به معنای تغییر روش هم میکند اما نه اینکه علت مشکلاتش را آرزوی قهرمانی بداند. ایراد اصلی متن ظریف این است که معنای واژههای سازش، توانایی، آرزو و... در آن دقیق نیست.
نه بزرگوار، ردای واقعگرایی به تن شما و فرزندتان، برجام اندازه نیست. منطق واقعگرایی امروز، قدرت است نه حقوق بینالملل. با این نگاه اتفاقاً برجام حاصل آرزوهای واهی است. آرزوی اینکه پاره نشود، آرزوی اینکه امریکا خوب رفتار کند، آرزوی اینکه حسننیت مقبول بیفتد، آرزوی اینکه نمکگیر شوند و نمکدان نشکنند، آرزوی اینکه ترامپ نمیتواند پاره کند، آرزوی اینکه بایدن خوب است و امضای کری تضمین است.... اتفاقاً همان موشکها واقعگرایی بود، همان میدان، همان غنیسازی 60 و 80درصد. به خاطر همینها برابر شما نشستند.
البته شما باید هم از ترکمانچای دفاع کنید. اگر شما دفاع نکنید چه کسی بکند؟ به هر حال عمر ما را پای سازش برجام ریختید. اما بدانید ترکمانچای هیچ وقت در این سرزمین باعث افتخار نخواهد بود. هر چقدر هم مذاکرهکنندگانش راضی باشند این قرارداد رسمی، از دست دادن خاک است. متن تحقیر ایران است. مثل قرارداد سعدآباد و بند مکانیزم ماشه برجام، اما با این تفاوت که ترکمانچای بعد از شکست در میدان و از سر بیچارگی و ضعف بود. برجام پس از پیروزی در میدان و ایجاد قدرت هستهای بود. همان را هم نتوانستید خوب معامله کنید و حداقل فشار را از سر مردم بردارید. شما حتی سازشکار خوبی هم نیستید!