مردی عاشق‌پیشه به خانه همسر صیغه‌ای‌اش حمله کرد

فریاد‌های مادر و کودک در محاصره آتش

همه خانه در آتش می‌سوخت و زنی به همراه کودکش، فریاد «سوختم، سوختم» سر داده بود. کودک از وحشت گریه می‌کرد و مردی در آن سوی دیوارها با گالنی خالی از بنزین به این صحنه انتقام خیره نگاه می‌کرد.
در پرونده‌ای تلخ، مرد عاشق‌پیشه وقتی متوجه شد زن صیغه‌ای‌اش قصد دارد او را ترک کند در اقدامی وحشیانه به خانه وی حمله‌ور شد و زن جوان و خانه‌اش را به آتش کشید.
زن جوان که معجزه‌آسا زنده مانده بود علیه شوهر صیغه‌ای خود شکایت کرد تا وی در دادگاه کیفری تهران محاکمه شود.
آتش‌افروزی عاشقانه
به گزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده از تابستان سال ۱۴۰۰ با شکایت زن جوانی به نام مهرسا آغاز شد. وی که دست و پایش باندپیچی شده و روی صورتش آثار سوختگی‌های عمیق نمایان بود و به سختی راه می‌رفت به پلیس آگاهی مراجعه کرد و از شوهر صیغه‌ای‌اش سامیار شکایت کرد.
سرنوشت زن مطلقه
 وی گفت: چند سال بود از همسرم جدا شده‌ بودم و همراه پسر خردسالم زندگی می‌کردم تا اینکه مدتی قبل با مردی به نام سامیار آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و یک ماه پس از این آشنایی به عقد موقت او درآمدم تا شناخت بیشتری از هم پیدا کنیم، اما در این مدت متوجه شدم او مرد خشن و بدخلقی است، به همین خاطر تصمیم گرفتم از او جدا شوم ولی سامیار مخالف جدایی بود. یک روز که همراه پسر خردسالم در خانه بودم سامیار با یک گالن بنزین وارد خانه شد. او که حال طبیعی نداشت و فحاشی می‌کرد بنزین را روی من و همه جای خانه پاشید و قبل از اینکه فندک بزند پسرم را از اتاق بیرون انداخت. سامیار با‌بی‌رحمی تمام فندک زد و من سرتا پا آتش گرفتم. او بلافاصله بعد از این کار فرار کرد و من در حالی که می‌سوختم، پتویی را دور خودم پیچیدم و آتش را خاموش کردم. با فریادهای کمک‌خواهی من و گریه‌های پسرم، همسایه‌ها سر رسیدند و شعله‌های آتش را خاموش کردند و مرا به بیمارستان رساندند. من به مدت چند روز در بیمارستان بستری بودم و بتازگی ترخیص شده‌ام.
 این زن ادامه داد: دست، پا، قسمت‌هایی از بدن و صورتم سوخته و تحت درمان هستم و نمی‌توانم کارهای شخصی‌ام را انجام دهم و از فرزند خردسالم نگهداری کنم. حالا آمده‌ام تا از سامیار شکایت کنم. من و پسرم امنیت جانی نداریم، او دست از سرمان برنمی دارد و ما را تهدید می‌کند.
تهدید به اسیدپاشی
 این زن در ادامه شکایتش گفت: من به تازگی به عقد موقت سامیار در آمده بودم که متوجه شدم او مرد شکاک و بدبینی است. او می‌گفت باید اعتراف کنم با مردهای زیادی رابطه داشته‌ام، در غیر این صورت بچه مرا با اسید می‌سوزاند. او گالن اسیدی را در ماشین زیر پای پسرم گذاشته بود و تهدید می‌کرد اگر اعتراف نکنم پسرم را زنده زنده می‌سوزاند. من که بشدت ترسیده بودم به بهانه اینکه قبلاً از او شکایت کرده‌ام و حالا گوشی موبایلم در کلانتری است برای پس گرفتن شکایتم به داخل کلانتری رفتم و ماجرا را به پلیس گزارش دادم. همان موقع یک مأمور همراه من از کلانتری بیرون آمد و در بازرسی ماشین سامیار، ظرف اسید را پیدا کرد. همان جا پرونده‌ای تشکیل شد و من وکیل گرفتم تا بتوانم از دست سامیار خلاص شوم، اما چند روز بعد او با گالن بنزین به خانه‌ام در شهرری حمله‌ور شد و من و خانه را به آتش کشید.
داستان عجیب مرد آتش‌افروز
با ثبت شکایت، مأموران به ردیابی مرد خشن پرداختند و وی را بازداشت کردند، او اما اظهارات عجیبی را علیه مهرسا مطرح کرد و گفت: مدتی قبل مهرسا را به عنوان مسافر سوار ماشینم کردم و او با من درددل کرد و گفت مجرد است. من چندبار به دیدنش رفتم و به او علاقه‌مند شدم تا اینکه برایش یک خانه اجاره کردم و او را به عقد موقتم در آوردم، اما یک ماه بعد متوجه شدم شوهر و بچه دارد و به خاطر اختلاف با همسرش، پسرش را به پرورشگاه سپرده است. او یک ماه از من سوءاستفاده کرد. وقتی حقیقت را فهمیدم، تصمیم گرفتم رابطه‌ام را با او قطع کنم، اما او تهدیدم کرد اگر صیغه را تمدید نکنم آبرویم را می‌برد. مهرسا می‌گفت از من فیلم دارد که می‌تواند فیلم را پخش کند. او با تهدید از من اخاذی می‌کرد و پول می‌گرفت. این زن زندگی مرا آتش زد و نابود کرد. حالا به دروغ می‌گوید من زندگی او را به آتش کشیده‌ام. او یک دروغگوست.
افشای دروغگویی
به دنبال اظهارات مرد جوان، تحقیقات درباره صحت ادعای وی آغاز شد و مأموران به بازجویی از مادر و خواهر مهرسا پرداختند، اما در این میان مشخص شد سامیار دروغ می‌گوید. مهرسا 7 سال قبل از شوهرش جدا شده و برای چند ماه پسرش را به پرورشگاه سپرده بود، اما پس از مدتی فرزندش را تحویل گرفته و با پسرش در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کرد.
در بررسی‌های بعدی مشخص شد سامیار که نصاب کولر است با خانواده مهرسا ارتباط خانوادگی داشته است و از این طریق با هم آشنا شده و تصمیم به ازدواج داشتند، اما چون مهرسا متوجه رفتارهای عجیب سامیار شده و فهمیده بود او مرد خشن و بدبینی است، از ازدواج با او منصرف شده و به همین خاطر سامیار کینه او را به دل گرفته و خانه‌اش را به آتش کشیده است و قصد جان او را داشته است.
اعتراف عاشقانه
با افشای حقیقت، سامیار بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به آتش زدن خانه همسر صیغه‌ای اعتراف کرد، ولی مدعی شد عاشق زن صیغه‌ای‌اش بود و قصد کشتن مهرسا را نداشته است.
به این ترتیب برای سامیار به اتهام ایراد صدمه بدنی، ضرب و جرح و تحریق عمدی و شروع به قتل صادر و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به جرم وی رسیدگی شود. این در حالی است که زن جوان برای شوهر صیغه‌ای اشد مجازات خواسته است.
شماره هشت هزار و دویست و یک
 - شماره هشت هزار و دویست و یک - ۱۷ خرداد ۱۴۰۲