دیدار سیاه در بلندترین شب سال
وقتی دوست صمیمیام را که تازه طلاق گرفته بود پس از 15 سال در بلندترین شب سال ملاقات کردم و او را از سر دلسوزی به خانهام آوردم تا از دخترم در نبود من نگهداری کند، هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که روزی او را در رابطهای خیانت آلود با همسرم ببینم....
در آن لحظه شوم شوک همه وجودم را در برگرفت، طوری که دیگر نتوانستم حتی کلمهای بگویم. دست دخترم را گرفتم و برای همیشه خانه را ترک کردم.
مریم زنی جوان و خوش چهره که در عمق چشمانش به سادگی میشد غم عمیقی را دید، با احوالی پریشان و مضطرب مقابل مشاور نشسته است، او داستان زندگیاش را اینطور برایمان تعریف کرد.
من همواره در زندگی چوب اعتماد بیش از حد به آدمها را خورده و تاوان سنگینی پرداختهام. بدبختی من از یک سال پیش شروع شد، همان روزی که برای خرید شب یلدا به بازار رفته بودم. هنوز چند دقیقه از راه رفتن من از مرکز خرید نگذشته بود که لیلا بهترین دوست دوران دبیرستانم را در یک مرکز خرید دیدم، سالها از هم خبر نداشتیم، آنقدر هیجانزده بودیم که بیخیال خرید شدیم و ساعتها در یک رستوران دنج از گذشته و زندگیمان صحبت کردیم، لیلا به تازگی از همسرش جدا شده بود و از نظر روحی به هم ریخته و افسرده بود.
وقتی از هم خداحافظی کردیم طوری تحت تأثیر داستان زندگیاش بودم که حتی یک لحظه نمیتوانستم از فکرش بیرون بیایم. میخواستم کاری کنم که هر طور شده شادی به زندگیاش برگردد.
به همین دلیل رفت و آمدم را با او بیشتر کردم. روزها که شوهرم سرکار میرفت او به خانه ما میآمد و با هم بودیم. این شرایط ادامه داشت تا اینکه سرانجام کاری که مدتها دنبالش بودم، برایم فراهم شد.
شوهرم مخالف بود و مدام با من درگیر میشد و میگفت به دخترمان ضربه میخورد. اما هر طور بود متقاعدش کردم که اجازه دهد به خاطر عشق و علاقهام کار کنم.
از طرفی با لیلا صحبت کردم و قرار شد او روزها به خانه ما بیاید و مراقب دخترم باشد. همه شرایط عالی بود و خیالم که بابت دخترم راحت شد بیشتر در محل کار میماندم.
بیشتر شبها دیرتر از شوهرم به خانه میرسیدم اما چون از او و دخترم مطمئن بودم و مانند چشمانم به آنها اعتماد داشتم هرگز تصور هیچ اتفاق بدی را برای زندگیام نداشتم.
چند روزی گذشت تا اینکه روزی مادر شوهرم تماس گرفت و گفت حال دخترم خوب نیست و خودم را به خانه برسانم.
وقتی از او سراغ لیلا را گرفتم تازه فهمیدم چه کلاه بزرگی سرم رفته است.
مادرشوهرم گفت، این چند ماه اخیر هر روز صبح شوهرت دخترت را به خانه ما میآورد و عصر او را میبرد، خیلی وقت است من لیلا را ندیدهام!
وقتی این حرفها از دهان مادر شوهر من بیرون آمد انگار یک سطل آب سرد روی بدن من خالی کرده بودند. لحظهای تعلل نکردم و به سرعت به خانه رفتم که لیلا را با همسرم دیدم. وقتی آن صحنه را دیدم حتی نمیتوانستم با آنها صحبت کنم زیرا آنها به اعتماد من خیانت کرده بودند.
لیلا سعی داشت آن صحنه را توجیه کند اما من نگذاشتم حرفی بزند و وسایل خودم و دخترم را برداشتم و به خانه پدرم رفتم.
بعدها فهمیدم از همان ماههای اول با هم رابطه داشتند و من با خوشخیالی ماهها به جای زندگیام خرج خوشگذرانیهای آنها را میدادم. بعد از این اتفاق دادخواست طلاق دادم و حضانت دخترم را هم گرفتم. حالا هم با اینکه مدتی از آن موضوع گذشته، هر کاری کردم تا دخترم از نبود پدرش غصه نخورد اما دختر 4 سالهام هر روز گوشهگیرتر میشود. خیلی نگران هستم و نمیدانم اگر این شرایط ادامه پیدا کند چه بلایی سرش میآید.
نظریه کارشناسی
زهرا بیات مشاور و فوقتخصص روانشناسی
بی محبتی یا محبت زیاد، بیمحلی یا کنترلگری زیاد، اهمیت دادنهای پی در پی یا بیاهمیتی مطلق از عوامل مهم در شکلگیری خیانت محسوب میشوند. طرح وارههای زوجین و الگوهای ارتباطی ناکارآمد و تکراری که یادگار تربیتی از پدر و مادر فرداست در ایجاد و بروز خیانت نیز نقش دارند. عدم برخورداری از فرهنگ صحیح استفاده از شبکههای اجتماعی، وجود نداشتن باورهای دینی و پایبند نبودن به ملاحظات اخلاقی، فقدان برخورداری از روابط زناشویی رضایتبخش، ناامیدی در زندگی، عدم مهارت در بیان احساسات، احساس کم ارزشی یا نادیده گرفته شدن (احساس قدردانی نشدن) و نارضایتی جنسی و عاطفی از جمله زمینههای خطرناک در بروز خیانت زوجین به شمار میرود. نزدیک شدن به دنیای حسی همسر، درک احساس و عواطف همسر، شناختن خلأهای عاطفی یکدیگر، گوش دادن فعال، بخشیدن اشتباهات همسر، جلوگیری از دلزدگیهای زناشویی، بیشتر کردن فضای شخصی و خصوصی، توجه بیشتر به زندگی و جلوگیری از طلاق عاطفی، تعادل و ارتباط صمیمانه داشتن، پذیرش همسر در اولویت قرار دادن رابطه، پرهیز از سرزنش و مشاجره و نشان دادن اینکه قدر همسر خود را میدانید. اجازه دادن به همسر برای خلوت با خودش، عدم کنترلگری بیش از حد، رعایت آراستگی، داشتن رابطه زناشویی رضایتبخش، ایجاد تنوع در رابطه زناشویی و در پایان اختلافنظرها را به درستی حل و فصل کردن. همه و همه اینها راهکار مناسب برای پیشگیری از معضل خیانت به شمار میروند. درست است که اعمال چنین رفتارهایی زمینه خیانت را کاهش خواهد داد اما سؤالی که مطرح است این که آیا حتی در صورت نبود شرایط مطلوب، همسران حق خیانت دارند. مسلماً زوجین در هیچ شرایط حق خیانت ندارند اگر کم وکاستی وجود دارد باید آن را حل وفصل کنند در غیر این صورت هیچ توجیه نهایی برای برون رفت از این ماجرا و خیانت وجود ندارد.