تأملی در بیحواسیهای دردسرساز چهرههای مشهور
نادر سهرابی
نویسنده
در ماههای اخیر به وفور کنشهای خاص و خلافعادتجامعه بازیگرانی را میبینیم که بیگدار و بیهوا و احتمالاً بر مبنای تحلیلهای رمانتیک شخصیشان فضای مجازی و اجتماعی را تا حدی به حاشیه میبرند؛ از بیحجابی در یک مراسم ختم گرفته تا پوشیدن لباس زامبیها در یک جشنواره بینالمللی. اذهان حساس در چنین مواقعی از خود میپرسند بهراستی چرا و چگونه میتواند یک هنرپیشه مشهور به این سادگی و بسته به احوال شخصی خودش جامعه را به حاشیه ببرد؟ این چه وضعی است که ما دچار آن شدهایم؟ در پاسخ، رویکردی هست که پیشنهاداتی میدهد در راستای تضعیف موقعیت سلبریتیها و ایبسا حذف کردن آنها. پیشنهاداتی چون مالیات بستن به درآمد ایشان و لغو مجوز آثارشان و ممنوعالکار کردنشان و غیره. البته مالیات بر درآمد هنرپیشههایی که سالانه بیشتر از عددی مشخص قرارداد دارند معقول به نظر میرسد اما این پیشنهادها هیچیک راهحل نهایی برای جامعهای که میخواهد هم سینما داشته باشد و هم خردی فراتر از یک سلبریتی پریشانخاطر، نیستند و نمیتوانند باشند. این را از یاد نبریم که سینما را هرکاری که بکنیم بر چهرهها و ستارههایش استوار است. البته داریم فیلمسازانی که بهطورکلی از برجسته کردن یک ستاره در آثارشان بهره میبرند تا نقشها نقش و قصهها قصه بمانند اما چرخه اقتصادی سینما را نه این فیلمسازها و فیلمهایشان بلکه ستارهها میسازند و بر کسی پوشیده نیست که سینمای ستارهمحور آن سوی سکه جامعه سلبریتیمحور است.
اگر بهطورخلاصه در نظر داشته باشیم که پس از اقدامات عجیب توسط این چهرهها چه آیندهای در انتظار آنهاست، پیش از آن که نگران جامعه شویم، نگران خود سینما میشویم. بههرحال اینها سرمایههای سینما هستند و سینمای کشور به امید آیندهای، آنها را در خود پرورانده است، اما حالا انگار دارد برای همیشه، یا دستکم برای مدتی طولانی آنها را از دست میدهد؛ افرادی که اگرچه و دمدمیمزاج و سطحینگرند اما بازیگران خوبی هستند. به زعم نگارنده اینها عوارض نبود ساختار اقتصادی تولید فیلم است. کمپانیهایی که با بازیگران قراردادهای طولانی مدت میبندند، مدیری برای برنامههای آنها میگمارند که از قرصهای آخر شب بازیگر را زیر نظر میگیرند تا میهمانیهایی که در آن شرکت میکند تا پستهای فضای مجازی و کنشهای اجتماعی بازیگر تا نقشهایی که از سوی فیلمسازان دیگر به او پیشنهاد میشود. این مدیر درواقع مشاور ویژهای است از سوی کمپانی که سودسازی آینده بازیگر را تضمین میکند و طبعاً چنین کمپانیهایی بهراحتی دم به تله دمدمیمزاجیهای بوالهوسانه بازیگران نمیدهند چراکه پایی در پول خواهند داشت و پایی در سیاست و مجبورند که معقولانه رفتار کنند.ممکن است گمان کنید این جملات که در این مجال فرصت بیشتری برای تفصیلشان نیست، قدری تمامیتخواهانه و زیادهروی است اما واقعیت این است که صنعت سینما در هرجایی که صنعت سینمایی هست، همین است، نمیتوانیم سودای داشتن چنین صنعتی را داشته باشیم و لوازمش را رعایت نکنیم.