نخستین دوره مسابقه عاشیقهای جوان ایران منتخبان خود را معرفی میکند
راویان ِ جوان ِداستان های کهن
نداسیجانی
روزنامه نگار
نخستین دوره مسابقه عاشیقهای جوان ایران با حضور 25 گروه منتخب از شهرهای مختلف ایران، با مشارکت خانه عاشیقهای ایران در فرهنگسرای ارسباران در حال برگزاری است. فراخوان مسابقه «عاشیقلار» دی ماه سال ۱۴۰۱ توسط خانه عاشیقهای ایران و در سایت عاشیقهای ایران و شبکههای اجتماعی منتشر شد و بر این اساس، ۲۳۵ اثر از سراسر کشور به دبیرخانه این مسابقه ارسال شد که پس از داوری آثار توسط هیأت داوران، ۲۵ گروه به عنوان منتخب به مرحله نهایی راه یافتند. دور نهایی این مسابقه روز گذشته (دوشنبه) به صورت حضوری در فرهنگسرای ارسباران برگزار و امروز مراسم اختتامیه آن که شامل بخشهای مختلف، اجرای موسیقی توسط هنرمندان و گروههای برگزیده، اهدای جوایز به پیشکسوتان این ادبیات و تقدیر از هنرمندان منتخب میباشد، ساعت 17 برگزار خواهد شد.
هنرمندانی آراسته به هنرهای مختلف
عاشیق سلجوق شهبازی بنیانگذار و مدیرعامل خانه عاشیقهای ایران که دبیری این رویداد فرهنگی هنری را به عهده دارد، در گفتوگو با «ایران» درباره این مسابقه و انتخاب شهر تهران به عنوان محل برگزاری این جشنواره گفت: «این نخستین جشنواره عاشیقهای جوان ایران است که با رنج سنی زیر 30 سال برگزار میشود. نکته دیگر اینکه اگرچه خاستگاه و زادگاه اصلی عاشیقها در آذربایجان شرقی و غربی است اما در دیگر شهرهای ایران همچون زنجان، اصفهان، همدان، خراسان، شیراز، چهار محال و بختیاری و... یعنی در اکثر استانهایی که ترک زبان هستند، عاشیقها هم در آنجا سکونت دارند. موضوع دیگر اینکه در خانه عاشیقهای ایران که در تهران مستقر است، 3 هزار نفر عاشیق عضوند که حدود 800 نفر این افراد در تهران و حومه شهر زندگی میکنند، به همین سبب تصمیم گرفتیم این مسابقه را در پایتخت برگزار کنیم.
به گفته او«عاشیق» در ادبیات شفاهی ما به فردی گفته میشود که از چند هنر برخوردار باشد. هنرمندی که هم ساز مینوازد و هم آواز میخواند و راوی داستانهای کهن عاشیقی است.»
عاشیق سلجوق درباره تفاوت سبک نوازندگی و خوانندگی عاشیقها در شهرهای مختلف ایران اظهار کرد: «در سبک هنری عاشیقها در شهرهای مختلف کشورمان تفاوتهایی وجود دارد. در ایران 6 مکتب عاشیقی وجود دارد؛ بطور مثال مکتب موسیقی عاشیقهای ارومیه، مکتب موسیقی عاشیقهای تبریز یا همدان و شیراز و... که تفاوت آنها در لهجه، ساز و روایتهای داستانی این مکاتب با یکدیگر است. روایت داستانی عاشیقهای همدان از شاعرانی است که در آن منطقه زندگی میکنند اما در دیگر شهرها مانند زنجان، قزوین و... داستانهایی روایت میشود که در افسانههای کوراوغلی به آن اشاره شده است، مانند داستان «اصلی و کرم». البته تقریباً روایتها شبیه به هم است.
موضوع دیگر، ساز عاشیقهاست که از 500 سال گذشته به آن قوپوز گفته میشد و همچنان به عنوان ساز عاشیقها شناخته میشود اما بخشیهای خراسان به آن دوتار میگویند و اصالت این ساز به آذربایجان برمیگردد.»
روایتهای عاشیقی در حال فراموشی است
او در ادامه درباره علاقهمندی و گرایش نسل جوان موسیقی عاشیقی به این هنر اصیل گفت: «هدف از برگزاری این رویداد هنری حفظ و صیانت از موسیقی عاشیقی است. هنری که باید به دست نسل امروز و آینده نگهداری شود.اما متأسفانه باید بگویم روایت و داستانهای عاشیقی که ستون و اساس این موسیقی است، درحال فراموشی و نابودی است. به این سبب که پیشکسوتان و اساتید موسیقی عاشیقلار، یا دیگر در بین ما نیستند و یا به دلایل مختلف در جشنها و میهمانیها شرکت داده نمیشوند و جای تأسف است که بگویم جامعه هم به این هنرمندان نیازی ندارد و به همین سبب این فرهنگ کهن و اصیل در خطر انقراض است.
بر این اساس تصمیم گرفتیم با کمک هنرمندانی که در این عرصه فعالیت دارند موسیقی عاشیقی را احیا کنیم و با انتشار فراخوان، جوانان بسیاری در شهرها و روستاهای دورافتاده از جشنواره استقبال و آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال کردند تا از بین افراد شرکتکننده، استعدادهای خوب کشف و منتخبین حمایت شوند تا به عنوان حامی بتوانیم این موسیقی را حفظ کنیم.
البته تلاش و هدف ما این است نگذاریم داستانها و روایتهای عاشیقی از بین برود و فراموش شود و میخواهیم توسط نسل جوان به نسلهای بعدی منتقل گردد و امیدوارم بتوانیم در این زمینه موفق عمل کنیم. در واقع خروجی ما از این مسابقه کشف استعدادهاست و آنها را به سازمانها و نهادهای مختلف معرفی خواهیم کرد تا حمایت شوند. نسل جوان میتواند حافظ موسیقی عاشیقی باشد.»
او درپاسخ به این سؤال که آیا در آذربایجان شرقی و غربی که مهد موسیقی عاشیقی است، نسل جوان علاقهمند به حفظ و تداوم این موسیقی هستند یا خیر، اظهار کرد: «ابتدا باید بگویم موسیقی شهری، آرام آرام بر موسیقی اقوام ایران تأثیر گذاشته است، البته نباید ناامید بود. هنوز هم در روستاها و حتی در برخی از شهرها موسیقی عاشیقی زنده است و نفس میکشد. اگرچه سالها قبل به دلیل عدم دسترسی مردم به فضای مجازی و عدم گسترش اینترنت و ماهوارهها، موسیقیهای اصیل خاستگاه بیشتری داشتند و هنرنمایی هنرمندان در مراسم و مجالس مختلف موجب شده بود مردم با موسیقی اقوام بویژه موسیقی عاشیقی آشنایی بیشتر و بهتری داشته باشند اما در حال حاضر شرایط و ذائقه شنیداری جامعه تغییر کرده است.»
عاشیق سلجوق شهبازی به مدت 17 سال مدرس موسیقی عاشیقی بود و در کنار آن کارگاه ساخت ساز داشت اما حدود 20 سالی است که مدیریت خانه عاشیقها را برعهده دارد و تدریس را کنار گذاشته و به گفته او هدفش سروسامان دادن و حفظ این موسیقی است و با برگزاری جشنوارههای مختلف نسل جوان را به این موسیقی دعوت میکند و از نسل گذشته و پیشکسوتان این هنر تقدیر و تجلیل به عمل میآورند.
او میگوید دفتر مرکزی خانه عاشیقها در تهران است و در 9 استان دیگر همچون شیراز، همدان، چهارمحال و بختیاری، خراسان رضوی، زنجان، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی، البرز و... نمایندگی این خانه، برپا است.
به گفته عاشیق سلجوق درخانه عاشیقها کلاسهای موسیقی برگزار است اما 98 درصد هنرجویان و علاقهمندان، به دنبال آموختن ساز عاشیقی(قوپوز) هستند نه داستانها و روایتهای آن.
ما زندهایم و نفس میکشیم چرا توجهی به ما نمیشود ؟!
او در ادامه درباره خاستگاه این موسیقی در جامعه امروز گفت: جامعه خواستار موسیقی اصیل ایرانی است و حتی از نگاه من از رنج سنی 35 سال به بالا به دنبال شنیدن موسیقی لهو و لعب یا موسیقیهای غربی نیستند و توجه و علاقهشان به موسیقی اصیل است اما متأسفانه برخی از مسئولان و مدیران نگذاشتند این موسیقی بیشتر به گوش مردم برسد. به عنوان مثال اجرای موسیقی عاشیقی که درآمد و امرار معاش هنرمندان این هنر بود، در اماکن عمومی و جشنها و مراسمها ممنوع شد و بعد از انقلاب چند سالی این موسیقی ممنوع گردید و همچنان هم کج دار و مریز با آن رفتار میشود و فقط به مناسبتهایی چون دهه فجر یا هفته دفاع مقدس یا اعیاد مخصوص خلاصه شده و در حال حاضر، موسیقی عاشیقی کم و بیش در جشنها و عروسی ها اجرا میشود.»
عاشیق سلجوق از 6 سالگی آموختن موسیقی را آغاز کرد و نزدیک به 47 سال این موسیقی را بهصورت جدی ادامه داده و 12 کتاب در این زمینه تولید و منتشر کرده است. او درباره حمایت جشنواره موسیقی نواحی ایران از موسیقی عاشیقی بیان داشت: «انتظار ما از برگزارکنندگان این جشنواره حمایت بیشتر از موسیقی عاشیقی است و پیشنهاد ما، معرفی تاریخچه سازهای اصیل موسیقی اقوام، چون دف، قوپوز، دوتار و... است، یعنی معرفی فرهنگ و هنر اصیل ایران به مردم آن هم در جشنوارهای که با این عنوان برگزار میگردد و حتی بهتر است برای هریک از این سازهای کهن جشنوارههایی مجزا برگزار گردد. مانند جشنواره تار، دف، دوتار، کمانچه، قوپوز، جشنواره عاشیقها و... و خروجی آن کشف استعدادها باشد. برخی از مسئولان ما بطور مثال در کشف یک کوزه قدیمی یا سنگ نوشته و... یک موزه تعریف میکنند و با شیشه و ابزارهای ساختمانی و گذاشتن نگهبانهای مختلف و... تلاش دارند از آن میراث قدیمی به درستی نگهداری شود، اما به ما که زندهایم و نفس میکشیم چرا توجهی نمیشود؟ شاید بعد از فوت ما و یا سالهای بعد بگویند عاشیقها که بودند و چه کردند و چه میراثی را به یادگار گذاشتند. امروز قدر و ارزش این هنر و هنرمندانی که در این عرصه فعالیت میکنند را نمیدانند و کملطفیها و کمتوجهیهای بسیاری شده است.
موسیقی نواحی، موسیقی مردم و ملت است
هر کدام از این موسیقیها برای یک قوم و ملت است که ایران امروز را تشکیل داده و بایستی حمایتهای بسیاری از آن صورت بگیرد. در واقع ریشه موسیقی کلاسیک ایرانی برخاسته از همین موسیقی اقوام ایران است. موسیقی نواحی، موسیقی مردم و ملت است و باید با این عنوان خطاب شود. »
او در پاسخ به این سؤال که جذب شدن موسیقی اقوام ایران با موسیقی ایرانی در حفظ و ماندگار شدن این موسیقی چه میزان اثرگذار است، اظهار کرد: «هدف و همفکری اساتید این موسیقی، حفظ اصالتها و در کنار آن معاصر شدن این موسیقی است. ما باید موسیقی اصیل اقوام ایران را با حفظ اصالت بهروزرسانی کنیم تا به موسیقی معاصر نزدیک شود. البته این اتفاق هم توسط همان استعدادهایی که پیشتر اشاره کردم افتاده است. بطور مثال ساز قوپوز ابتدا 9 سیم داشت اما درحال حاضر 12 سیم دارد و پردههای آن از 8 به 18 پرده گسترش پیدا کرده و در کنار آن 100موسیقی عاشیقی نزدیک به 400 موسیقی افزایش پیدا کرده است. این اتفاقات یعنی موسیقی عاشیقی بهروزرسانی شده اما با حفظ اصالت و می توانیم در جامعه ادعا کنیم و بگوییم که این قابلیتها در ساز ما وجود دارد و میتواند همراه و همگام با مردم حرکت کند. البته این اراده و همت تنها در هنرمندان بوده و نیاز است مسئولان هم همراهی و همدلی کنند تا نسل جوان بیشتر و بهتر با این ساز و موسیقی آشنا شود. حتی در رسانه ملی و در مراسمهای مختلف سازهایمان نشان داده شود. بار دیگر تأکید میکنم موسیقی اقوام ایران فرهنگ و هنر کشور و ملت است و نباید بگذاریم به فراموشی سپرده شود. بارها از مسئولان سازمان میراث فرهنگی درخواست داشتهایم و صحبتهایی مطرح شد که موسیقی عاشیقی به ثبت ملی برسد چرا که ریشه این موسیقی در ایران است و نباید بگذارند به نام جمهوری آذربایجان ثبت شود. این صحبتها و مصاحبهها در جمهوری آذربایجان هم بازتاب پیدا کرد و همین امر موجب شد به مدت یک سال به این کشور ممنوعالورود شوم. من یک ایرانی هستم و نباید موسیقی عاشیقی در یونسکو به نام جمهوری آذربایجان به ثبت میرسید.»
او در پایان گفت: اگر بودجه لازم اختصاص داده شود، دورههای بعدی این جشنواره هم برگزار خواهد شد.