وندالیسمهای مشهوری که روی کاخ پارسه در تخت جمشید یادگاری نوشتند
از سرجان ملکم تا میرزاده عشقی
کبریا حسینزاده
خبرنگار
کنار اسمهای عزیزخان، میرزا غلام و حسین، اسمهای معروف ایرانی و خارجی دیده میشوند که شخصیتهای مطرحی در تاریخ بودند و سعی کردند ردی از خودشان روی یکی از مشهورترین آثار تاریخی دنیا یعنی کاخ پارسه به جا بگذارند، موضوعی که باورش دشوار و تعجبانگیز است.
اسم و امضای بسیاری از مسافرانی که در طول تاریخ از کاخ پرسپولیس دیدن کردند، روی این اثر تاریخی مهم حک شده است. کاخی که به اشتباه به تخت جمشید معروف شده است اما بر اساس کتیبههای به جا مانده از آن شهر پارسه نام داشته است.
شهر پارسه نه تخت جمشید
یادگارنویسی روی آثار تاریخی نوعی از وندالیسم است. در متون جامعهشناسی انحرافات و آسیبشناسی اجتماعی، وندالیسم بارها به مفهوم داشتن نوعی روحیه بیمارگونه به کار رفته که نشان دهنده تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خودخواسته اموال، تأسیسات و متعلقات عمومی است.
بسیاری از افرادی که اسم و امضایی از خود در شهر پارسه به جا گذاشتهاند، افراد مشهوری در تاریخ بودهاند، از روزنامهنگار گرفته تا سفرنویس و دیپلمات؛ به همین دلیل باورپذیری اینکه چنین افرادی به قصد تخریب یا خودخواسته اثری از خود روی یک بنای باستانی به جا بگذارند، کمی دشوار است!
مجموعه باستانی شهر پارسه تا سال 1310 محافظت نمیشده به همین دلیل افرادی که به این منطقه سفر میکردند، بدون ممانعت کسی، نامی از خودشان روی دیوارهای سنگی حک میکردند.
حجم یادگاری شخصیتهای مشهور تاریخ روی دروازه ملل و پایین دو گاو عظیم الجثه اقتباس گرفته از هنر آشور بسیار است. ملل تابع وقتی وارد کاخ میشدند ناخودآگاه نگاهشان به عظمت گاوها و سه کتیبه نوشته شده به خط میخی و به سه زبان فارسی باستان، ایلامی و بابلی میافتاد. حالا اسامی حک شده روی سنگها بیش از کتیبهها خودنمایی میکند.
92 سال از یادگاری نویسی در کاخ پارسه میگذرد چرا که دلسوزانی هر روز سعی میکنند بقایای این کاخ را حفظ و با یادگارنویسی روی آن توسط مسافران برخورد کنند.
مکگرگور ویلسون (MACCREGOR WILSON) یکی از افراد مشهوری است که اسم خودش را در سال 1891 روی بدنه دروازه ملل حک کرده است. گفته میشود او یکی از سرمایهدارهای کشتی تایتانیک بوده است.
اِستَنلی، سِر هِنری مورتون روزنامهنگار نیویورک تایمز در سال 1870 از شهر پارسه بازدید کرده است. استنلی در جنگ داخلی امریکا برای جنوبیها جنگید و در ۱۸۶۶، بهمنزله خبرنگار روزنامهای در میسوری، همراه سواره نظام امریکا در نبرد برضد بومیان امریکایی شرکت کرد. سال بعد به عنوان خبرنگار نیویورک هرالد، عملیات نظامی بریتانیا را برضد تئودور دوم، امپراطور اتیوپی، پوشش داد و نخستین خبرنگاری بود که سقوط ماگدالا، پایتخت تئودور را در ۱۸۶۸ گزارش کرد. او از ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۱ در مراسم گشایش کانال سوئز در مصر شرکت، سپس به کریمه، ایران و هند سفر کرد.
سر جان ملکم
سر جان مَلکم افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی، دیپلمات، تاریخدان و سیاستمدار نیز 223 سال پیش از شهر پارسه بازدید کرد. او در اوایل قرن نوزدهم بارها از سوی کمپانی برای عقد توافقنامههای سیاسی و بازرگانی به دربار قاجار فرستاده شد.
سر جان ملکم سه بار بین سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۱۰ با سمتهای مختلف از مترجم تا سفیر به ایران آمد و به خوبی فارسی صحبت میکرد. سِر جان در سفر دوم به ایران برای فتحعلی شاه قاجار هدایای زیادی از جمله بذر سیبزمینی به دربار آورد. این بذرها اولین بار در روستای پشند - در غرب تهران - کشت و حاصلش سیبزمینی پشندی شد که تا سالهای سال سیبزمینی را «آلوی ملکم» مینامیدند.
میرزاده عشقی
اما قطعاً رد میرزاده عشقی روی کاخ پارسه را کمتر کسی باور میکند؛ شاعر، نویسنده، روزنامهنگار مبارز و نوگرای عصر بیداری که به دلیل افکار و اندیشههای تند وطنپرستانهاش در تیر ۱۳۰۳ به ضرب گلوله کشته شد. از برجستهترین آثار او میتوان به «سه تابلوی مریم»، «کفن سـیاه» و «رسـتاخیز شـهریاران ایران» در زمینه نثر، مقالات تند و انتقادی در روزنامه سده بیستم اشاره کرد. شعر او نمونه تمام عیار شعر عصر مشروطه است.
(F.W.GRAF SCHULENBURG) سفیر آلمان نازی در اتحاد جماهیر شوروی آخرین یادگاری را در سال 1931 روی دیوارههای دروازه ملل در شهر پارسه نوشت، بعد از آن حفاظت از پرسپولیس شروع شد. «فریدریش ورنر گراف فون در شولنبرگ» دیپلمات اهل آلمان و آخرین سفیر آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی بود. او فعالیت دیپلماتیک خود را قبل از جنگ جهانی اول شروع کرد و به عنوان کنسول و سفیر در چندین کشور خدمت کرده بود. شولنبرگ بعد از شکست کودتای ۲۰ جولای دستگیر و به عنوان یکی از اعضای مقاومت آلمان اعدام شد.
بعد از گذشت سالها، نامها و امضای شخصیتهای مشهور دنیا به یکی دیگر از جاذبههای شهر پارسه تبدیل شده تا قصه آن را راهنمایان گردشگری برای بازدید کنندگان روایت کنند. جاذبهای که نمونهای از تخریب بدون حفاظت از آثار باستانی و تاریخی است.