چه اردوغان پیروز شود و چه قلیچداراوغلو
ترکیه به دامان غرب نخواهد افتاد
مارتیتن ماکاریان، کارشناس سیاسی
مترجم: وصال روحانی
امروز (یکشنبه 7 خرداد) مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در حالی برگزار میشود که آگاهان سیاسی روی دو نکته متفقالقولاند؛ یکی اینکه این دوره از پیچیدهترین ادوار این انتخابات در سالهای معاصر است و دیگری اینکه چه رجب طیب اردوغان مجدداً پیروز شود و چه کمال قلیچداراوغلو گوی سبقت را از دست او برباید، هیچ اطمینانی در دست نیست که مؤلفههای سیاست خارجی این کشور در چهار سال پیشرو چگونه خواهد بود.
دور اول انتخابات که دو هفته پیش برگزار شد، وجه تفکیک لازم را بین دو سیاستمدار فوق ایجاد نکرد و هیچیک به 50 درصد آرای مردمی که لازمه فتح انتخابات است، نرسیدند. ولی انتخابات امروز لاجرم یکی را پیروز خواهد کرد. اردوغان دو دهه است که بر ترکیه حکم میراند و مردم به روشهای او خو گرفتهاند اما او مخالف را برنمیتابد. قلیچداراوغلو که خود را یک دموکرات مینامد، با حمایت گروههای اپوزیسیون تا این نقطه از انتخابات را پیش آمده و معلوم نیست اگر به قدرت برسد، با کدامین مؤلفهها و چه میزان ملیگرایی و یا برعکس کدام روشهای ائتلافی دست به تشکیل دولت خواهد زد.
آمیزهای از ناشناختهها
انتخابات امسال ترکیه زیر ذرهبین بسیاری از کشورهای غربی قرار داشته که امیدوارند سقوط احتمالی اردوغان سیاستگذاریهای بسته و کمانعطاف وی نسبت به بلوک غرب را محو و روابطی نزدیکتر را بین دوسو برقرار کند. با این حال اگر هم قلیچداراوغلو از پس اردوغان برآید، بعید است که تغییر رویه مورد نظر غربیها با همان شدت و سرعتی در آنکارا شکل گیرد که آنها خواهان آن هستند. قلیچداراوغلو البته وعدههایی درخصوص تلطیف روابط به نیروهای غربی داده اما آنچه چنین چیزی را میسر میسازد، نه حرفهای او بلکه شرایط موجود و مصلحتهای کشوری است و مضامین سیاسی - اجتماعی حاکم بر آنکارا به گونهای نیست که بتوان آن را بهطور اساسی تغییر داد. مشکل اصلیتر قلیچداراوغلو این است که چون حضور وی در انتخابات محصول همکاری شش حزب عمده مخالف دولت کنونی ترکیه است، هیچکس نمیداند از درون فکر او و از عصاره سیاستهایش چه چیزی پس از پیروزی احتمالی او بیرون میآید. بنابراین اگر مردم ترکیه به این باور رسیده باشند که قلیچداراوغلو آمیزهای از ناشناختهها و سیاستمداری غیرقابل اعتماد است، باز به اردوغان رأی خواهند داد که هرچند بیش از حد پوپولیستی عمل میکند و دموکراسی را فدای ملیگرایی کرده اما مردم ترکیه در دو دهه اخیر دریافتهاند که با حضور وی با کدام ایدهها و کدامین مرامهای اجرایی طرف هستند و جایگاه خود در چنین نظام ولو غیرمردمسالارانهای را نیک میشناسند.
همین حالا این احساس نزدیک به یقین وجود دارد که اگر قلیچداراوغلو قدرت را در دست بگیرد، با پارلمانی روبهرو خواهد شد که اکثر اعضای آن اولترا ناسیونالیستهای متمایل به اردوغان هستند و در نتیجه به لوایح قلیچداراوغلو رأی منفی خواهند داد و اگر او نتواند از این سد آهنین عبور کند، آرزوهایش برای تغییر سیاستهای داخلی و چشماندازهای خارجی ترکیه رنگ خواهد باخت. بدتر اینکه قلیچداراوغلو حتی این اطمینان را ندارد که اگر انتخابات امروز را ببرد، در روزهایی که مشغول تشکیل کابینه جدید خواهد بود، نیروهای مؤتلفه اجازه این کار را به شکلی آزادانه به وی بدهند و لابد هر یک از آنها سهمخواهیهای ویژه خود را از پیروزی قلیچداراوغلو خواهند داشت و قطعهای از غنایم حاصله را خواهند طلبید. اضافه بر آن باید نگران سیاستمداران چندوجهی حاضر در انتخابات امسال هم بود که در سالهای اخیر براساس ضرورتهای زمان هر روز به جبهه تازهای خزیدهاند و روزی دموکرات جلوه کردهاند و فردا ژست گرایشهای ناسیونالیستی گرفتهاند که فقط با اردوغان کنار میآیند. یکی از بارزترین سیاسیون مجرب اینگونه روشها «مرال اکشنر» رهبر حزب «خوب» است که ظاهراً از قلیچداراوغلو حمایت میکند اما تا گذشته نزدیک از اعضای ارشد حزب «جنبش ملی» بود که وابسته به ائتلاف مردمی اردوغان است و فقط زمانی از این پویش جدا شد که به این باور رسید، آیندهای بدون تکیه بر اردوغان برای او متصور است و میتواند سری بین سرها درآورد.
امریکا خوشخیال نباشد
امریکا باید خوشخیالی را کنار بگذارد و گمان نکند که اگر اردوغان بازنده و قلیچداراوغلو رئیسجمهور شد، ترکیه بهسرعت به دامان غرب بازمیگردد و ناتو را در آغوش خواهد کشید و هر یک از سیاستهای متخذه این پیمان نظامی در گستره اروپا را اجرایی خواهد کرد. کاخ سفید سالهاست به این باور رسیده که برقراری روابطی نزدیک با دولت آنکارا به جایگاه این کشور در مطالعات لرزان خاورمیانه استحکام بیشتری خواهد بخشید و کشاندن این دولت به جمع متحدانش اقدامی کلیدی و حیاتی در این راه است. حکومت طولانیمدت اردوغان چنین چیزی را برای واشنگتن غیرممکن و الزامهای وطنپرستانه را در ترکیه در صدر آمال و اهداف نشانده است. اضافه بر این، دولت آنکارا در عین حفظ استقلال عمل خود بر حجم روابط اقتصادیاش با روسیه افزوده و حمایت ریاکارانه امریکاییها از نیروهای «کردی» را که در مرزهای ترکیه و در بخشی از خاک سوریه مشغول فعالیتاند، کماثر ساخته است. افزون بر این اردوغان از تشدید روابط سوء بین کشورش و یونان که ریشههای تاریخی دارد، جلوگیری کرده است.
تنشزدایی یا جهانگشایی؟
در عین حال در مورد برخی خطوط سیاست خارجی ترکیه در بیست سال اخیر خللها و خدشههایی وجود دارد که باعث مغشوش جلوه کردن روشگزینیهای فرامرزی اردوغان میشود. نمونههایی از آن شیوه دخالت نیروهای نظامی ترکیه در ناآرامیهای قومی در لیبی و در ذات حضور همین نیروها در مناقشات ناگورنو قرهباغ است که ناظران را به این باور راسخ میرساند که دولت آنکارا بیش از آنکه طالب یک تنشزدایی جهانی باشد، خواهان ایجاد جاپاهای بارزتر برای خود در هر عرصهای است که امیال ناسیونالیستی و سیاستهای جهانگشایانه آنها را بسیطتر سازد.اردوغان هیچگاه انکار نکرده که دوستدار «کمال آتاتورک» است و میخواهد احساسات ناسیونالیستی سیاستمدار پیشین ترکیه را با سلاحهای بهروز شده توأم سازد و با اینکه خواهان تشکیل دولتهایی همچون حکومت قدیمی و یکهتاز ولی منحلشده عثمانی در سطح منطقه نیست، اما هرگز نمیگذارد که مصالح غربیها او را از ملیگرایی فارغ کند و از اسلامگرایی دور نگهدارد. شاید بهترین توصیف از روش آتاتورکی اردوغان را احمد داووداوغلو که مدتی نخستوزیر منتخب اردوغان بود، ارائه داده باشد. او در جریان یکی از اجلاسهای چندی پیش حزب اردوغان که «عدالت و توسعه» نام دارد، گفت: «ما خواهان یک نظم جدید جهانی هستیم که در آن اهمیت و جایگاه شامخ ترکیه هم محفوظ نگه داشته شود و هیچکس زورگویی نکند.»میتوان عبارت فوق را محصول ملیگرایی افراطی اردوغان و او را یک رهبر ملی - میهنی توصیف کرد اما وی هرچه باشد، سیاستمداری است که غلبه بر او برای قلیچداراوغلو آسانتر از تفوق بر انبوه مشکلاتی نخواهد بود که در صورت پیروزی او در انتخابات روز یکشنبه انتظار وی را میکشد.
منبع: Responsibl e Statecraft