جنایت خونین در جشن عروسی

عامل جنایت در عروسی بعد از 6 سال زندگی مخفیانه بازداشت شد.
به گزارش «ایران»، رسیدگی به پرونده قتل مرد جوانی در جریان یک درگیری در یک عروسی از اواسط سال 96 در دستور کار جنایی قرار گرفت.
بررسی‌ها نشان می‌داد جوانی به نام صابر که از قبل با خانواده داماد مشکل داشت شب عروسی در جشن بلوا به پا کرده بود. او متوجه شده بود نامزدش که به تازگی با هم قول و قرار ازدواج گذاشته بودند در عروسی شرکت کرده است. همین باعث شده بود که او عصبانی شده و از برادرش بخواهد همراهش برای دعوا به عروسی بروند.
حرف‌حساب صابر این بود که چرا نامزدش به عروسی افرادی رفته که او از قبل از آنها کینه به دل داشت. برادر صابر به نام هاشم همراه او به عروسی رفته و عربده‌کشی راه انداختند. همین کافی بود که برخی میهمانان در عروسی با دو برادر درگیر شوند و کار به چاقو و چاقوکشی برسد. در این بین هاشم ضربه‌ای کاری به یکی از میهمانان وارد کرد که سبب قتل او‌ شد.
بلافاصله رسیدگی به موضوع در دستور کار بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت اما ردیابی‌ها برای دستگیری و به دام انداختن دو برادر بی‌نتیجه ماند و گویی متهمان آب شده و در زمین فرو رفته بودند.
سال‌ها پشت سر هم می‌گذشت و هر قدر پرونده قتل مرد جوان بیشتر خاک می‌خورد، داغ‌دل خانواده داغدارش بیشتر می‌شد. آنها چشم به راه رسیدن روز اجرای عدالت بودند و برای به دام افتادن متهم به قتل روزشماری می‌کردند.
تا اینکه مدتی قبل خانواده مقتول به پلیس مراجعه کرده و گفتند: «برخی اقوام ما که در اصفهان زندگی می‌کنند، هاشم را در حال رفت و آمد به خانه یکی از بستگان در آن شهر دیده‌اند.»
با این سرنخ که در دست پلیس قرار داده شد، تحقیقات مجدداً برای دستگیری متهم کلید خورد. با نیابت قضایی متهم در شهر اصفهان شناسایی و دستگیر شد و روز گذشته در جلسه بازجویی به سؤالات بازپرس امیرحسین علیمردان پاسخ داد.
متهم ضمن اقرار به قتل گفت: «من به خواسته برادرم در درگیری شرکت کردم اما فکرش را هم نمی‌کردم دستم به خون آلوده شود.
در درگیری همه به سمت همدیگر چاقو پرتاب می‌کردند و من هم مجبور بودم برای اینکه آسیبی نبینم، چاقو بکشم! بعد از اینکه متوجه شدم مرتکب قتل شده‌ام به همراه برادرم به افغانستان فرار کردیم و چند سالی آنجا ماندیم. دیگر فکر می‌کردم که آب‌ها از آسیاب افتاده است و برای اینکه کار و شغلی پیدا کنم به ایران برگشتم و به خانه یکی از اقوام رفتم که به دام افتادم.»
رسیدگی به این پرونده برای طی روال قانونی در دستور کار بازپرس جنایی قرار دارد.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و نود و یک
 - شماره هشت هزار و صد و نود و یک - ۰۲ خرداد ۱۴۰۲