«آینده ایران در جهان امروز» به روایت دکتر رضا داوری‌اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم

شرط تسخیر آینده


در تورق «اندیشه معاصر ایران» به کمتر متفکری برمی‌خوریم که درباره «نسبت ما با تجدد» نیندیشیده باشد. اما با وجود مواضع متفاوت آنان، همگی بر «مسأله‌مندی تجدد» اتفاق‌نظر دارند. دکتر رضا داوری ‌اردکانی از جمله پرچمداران این بحث است که اندیشیدن در باب «چیستی تجدد و نسبت ما با آن» برای «ساخت آینده» را یک ضرورت می‌داند. به این اعتبار، چند سالی است مطالعات آینده‌پژوهی به بخشی از پروژه فکری او بدل شده است و کتاب‌های «فلسفه و آینده‌نگری» و «اکنون و آینده ما» حاصل همین دغدغه‌مندی او است؛ اینکه «آینده» در دنیای تجدد چگونه خوانش و فهم می‌شود، پرسشی است که به زعم داوری باید بطور جدی به آن بیندیشیم. در همین راستا، او در نشستی با عنوان «هم‌آفرینی آینده ایران در جهان امروز» که در محل فرهنگستان علوم ایران برگزار شد، در مقام یک فیلسوف و البته رئیس این فرهنگستان، کوشید تا «آینده» را در دو جهان «توسعه‌ یافته» و «توسعه‌ نیافته» و شرایطی که هریک از این دو جهان برای ساخت آینده در پیش دارند، تبیین و تحلیل کند. او ضمن اشاره بر دشواری‌های جهان توسعه‌نیافته در ساخت آینده، بر سهم و نقش حکومت‌ها در هموار کردن این مسیر پرتلاطم تأکید می‌کند.
 «آینده» در زمانه تجدد چگونه فهم و خوانش می‌شود؟
رضا داوری معتقد است که گذشتگان «آینده» را غیب، تاریک، مجهول و نابودگر می‌دانستند و دانایی و کمال را در صدر و آغاز تاریخ جست‌وجو می‌کردند و گاهی نیز آرزوی بازگشت به آن را داشته‌اند. به باور او، متقدمان اگر هم به آینده نظر می‌کردند، نظرشان عین انتظار منجی بود؛ یعنی به آینده‌ای که ساخته می‌شود کاری نداشتند بلکه در انتظار حادثه‌ای بودند که از زمان وقوعش خبر نداشتند؛ این در حالی است که آینده‌ در زمانه تجدد «امری ساختنی» است و به تعبیری، تاریخ جدید، تاریخ تصرف و تسخیر آینده است. با این حال، داوری، «آینده» در دوران تجدد را هر روز تیره‌تر از دیروز ارزیابی می‌کند؛ چون معتقد است که «پیشرفت تکنیک» تنها مسأله‌ مورد تأکید در این زمانه است و این امر آنچنان اهمیت و هیبت پیدا کرده است که کسی جرأت نمی‌کند بپرسد این «تکنولوژی» کدام مشکل زندگی آدمی را رفع می‌کند؟!
 «جهان توسعه‌ یافته» و سودای تصرف آینده
داوری معتقد است در شرایطی که «جهان توسعه‌ یافته» با علم و اهتمام خود در سودای تصرف آینده‌ای است که نمی‌داند راهش به کجا می‌رسد، «جهان توسعه‌ نیافته» در وضعیت بغرنج‌تری بسر می‌برد و عملاً توان، همت و پای رفتن در این راه هم ندارد و به همین دلیل، زمانش زمان آشوب و پراکندگی است و این وضع هرچه باشد و هر نسبتی با تاریخ تجدد داشته باشد دیگر پیشرفتی که چشم‌اندازش صلح، عدالت و آزادی باشد، نیست. «هوش‌مصنوعی» که در این زمانه جانشین انسان شده و به جای او راه برمی‌گزیند به زندگی آدمی و صلاح کار او کاری ندارد و برای صلاح و صلح و آزادی راه نمی‌جوید و تصمیم نمی‌گیرد بلکه صرفاً در طریق «طرح‌های تکنیک» پیش می‌رود.
 «جهان توسعه‌ نیافته» و بحران‌های پیش‌رو
آنچه داوری می‌کوشد در این بحث تبیین کند این است که «ساختن» در جهان توسعه‌ نیافته آسان نیست و به همین دلیل است که جهان توسعه‌ نیافته، بیشتر در معرض بحران قرار دارد و در این جهان، دیگر آینده‌نگری به کار نمی‌آید. با همه این احوال، او معتقد است که در «آینده‌نگری توسعه و پیشرفت» اگر حکومت مصلحت‌اندیش و مصلحت‌بین باشد و حقوق مردم را رعایت کند و به سخن مصلحان و صاحبان فهم و درایت گوش کند شاید راه‌های کم‌خطری برای خروج از بحران پیدا شود.

 

بــــرش

در عالم تجدد «پیشرفت تکنیک» چنان اهمیت و هیبت پیدا کرده است که کسی جرأت نمی‌کند بپرسد این «تکنولوژی» کدام مشکل زندگی آدمی را رفع می‌کند؟! «هوش‌ مصنوعی» در زمانه تجدد جانشین انسان شده و به جای او راه برمی‌گزیند و به زندگی آدمی و صلاح کار او کاری ندارد و برای صلاح و صلح و آزادی راه نمی‌جوید و تصمیم نمی‌گیرد بلکه صرفاً در طریق «طرح‌های تکنیک» پیش می‌رود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هشتاد و نه
 - شماره هشت هزار و صد و هشتاد و نه - ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲