کتابخانه باید جای «بلند فکر کردن» باشد
رضا اسماعیلی
شاعر و پژوهشگر
چرا کتاب...؟ میخواهم این یادداشت را با همین سؤال دو کلمهای آغاز کنم. به راستی چرا کتاب؟ در پاسخ به این سؤال ابتدا باید پا را از دایره تعریف سنتی کتاب بیرون بگذاریم و با تعریفی امروزیتر به ملاقات این یار مهربان برویم.
در تعریف سنتی، کتاب نقش «دانای کل» را بازی میکند. پیر همهچیزدانی که هر سؤالی را باید از او پرسید. «حلالمسائلی» که دست ما را میگیرد و بیهیچ ریاضتی روبهروی دروازه «پاسخ» پیاده میکند، ولی در دنیای امروز، کتاب تعریف دیگری دارد. در دنیای امروز، کتاب راهی برای رسیدن به پرسشهای جدید، کشف راههای نرفته و ایجاد چالش برای تکاپوی فکری بیشتر است.
انسان امروز پیش و بیش از آنکه با مطالعه کتاب به دنبال رسیدن به جواب و حل معماهای لاینحل باشد، به دنبال کشف سؤالات جدید و ایجاد تکانههای فکری برای پرورش ذهنی خلاق و نقاد است که او را به تکاپو و جستوجو برای کشف معمای هستی وادارد.
در دنیای امروز، کتاب راهی برای رسیدن به «سؤال» و مکاشفه بیشتر در فلسفه هستی است. این «سؤال» است که راه اندیشیدن را بر انسان هموار میکند و باعث تبدیل «محفوظات» به «معلومات» میشود.
اگر امروز قصدمان از همنشینی با کتاب انباشت اطلاعات و بالا بردن حجم محفوظات باشد، بیهیچ تردیدی قافیه را باختهایم، ولی اگر محصول همنفسی و همنشینی ما با کتاب، جانی روشن و ذهنی نقاد و تحلیلگر باشد، راه را یافتهایم.
از این منظر باید «مطالعه» را به فرایندی هدفمند و آگاهانه تبدیل کنیم؛ فرایندی که مسیر تکامل روحی انسان را هموار کند و توانمندیهای بالقوه ما را به مدد «شناخت و آگاهی» به فعلیت درآورد. برای انسانهایی که به بلوغ فرهنگی و علمی رسیدهاند، مطالعه ابزاری است برای غواصی در اقیانوس کرانه ناپدید حکمت و معرفت و رسیدن به بینشی عمیق که راه «خودشناسی» و «خداشناسی» را بر آنان هموار میکند.
و اما بعد...
میزان رشدیافتگی و فرهیختگی یک جامعه را از آمار چاپ کتاب و تعداد جمعیت کتابخوان آن جامعه میتوان فهمید، چراکه مهمترین نشانه یک جامعه بالغ، آگاه و فرهیخته، توجه به کتاب و کتابخوانی است. فقر فرهنگی و عقبماندگی اجتماعی نیز معلول بیتوجهی به کتاب و کتابخوانی است. نشانه فقر فرهنگی، به حاشیه راندن کتاب و جایگزین کردن دلمشغولیهای کاذب به جای کتاب است. فقر مطالعه، جهل و خرافات را پروار میکند و انس با کتاب، به انسان حیات طیبه میبخشد. هر جا که با مطالعه، کتاب و اندیشه سر و کار داریم، از جهل، خرافه و تحریف خبری نیست، چراکه مطالعه و کتاب مرهم زخم جهل، تحریف و خرافه است. اگر جامعهای به دنبال سعادت و رستگاری است، باید به سایهسار کتاب پناه ببرد.
خداوند در قرآن خطاب به پیامبراکرم(ص) میفرماید: «اقْرَأْ» بخوان. «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» بخوان به نام خدایی که به وسیله قلم آموخت. «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ» آنچه را که انسان نمىدانست. آری، انسانی که با کتاب، کلمه و اندیشه سرو کار دارد با عالم هستی پیوند سازندهای برقرار میکند و در شناخت پدیدههای هستی به دانش و بینش جدیدی دست مییابد. بنابراین کتاب، انسان را برای رویارویی با پدیدههای عالم هستی مجهز میکند تا با نگاهی نو آنها را مورد شناسایی قرار دهد و افق دیدش گستردهتر شود. مطالعه باعث پوستاندازی و نو شدن اندیشهها میشود. خلاقیت و نوآوری نیز محصول تفکر، تدبر و تعمق است. هر فردی که با کتاب و کتابخوانی مأنوس است، لحظه به لحظه پوستاندازی میکند و با اندیشهها و ایدههای نو روبهرو میشود.
«دعوت به خواندن» کلید حل همه مشکلات جامعه بشری است. در جهانبینی قرآنی و وحیانی نیز «مدینه فاضله» و «آرمانشهر» با خشت کلمات بنا میشود.
کتاب و کتابخانه
بهرغم تصور عمومی، کتابخانه فقط جای کتاب خواندن و دعوت به «سکوت» نیست. کتابخانه باید جای «بلند فکر کردن» هم باشد. ما باید افکار همدیگر را در کتابخانهها بشنویم، گاهی در سکوت و با خواندن کتاب، گاهی با هماندیشی و «بلند فکر کردن.» اگر میخواهیم فرهنگ عمومی را ارتقا ببخشیم، باید از کتابخانهها شروع کنیم. محیط کتابخانه به انسان انرژی میدهد. باید از هر راهی که میتوانیم، خانوادهها را با کتاب آشتی بدهیم و پای مردم را به کتابخانهها باز کنیم. یقین داشته باشید که راه سعادت، بهروزی و خوشبختی از کتابخانهها میگذرد. در همنشینی و همنفسی با کتاب میتوان به یک زندگی سالم و انسانی دست یافت؛ یک زندگی پاک و معنوی که کرامتها و ارزشهای انسانی در آن متجلی است.
امیدوارم جامعه ایران روزبهروز در مسیر انس با کتاب و مطالعه گامهای بلندتری بردارد و در آیندهای نزدیک شاهد جامعهای کتابخوان باشیم که با معرفت و نور اندیشه در حال حرکت است تا به مدد کتاب و کتابخوانی جامعه را از سقوط در چالههای ظلمت، جهل و گمراهی حفظ کنیم.