مروری بر کتاب «اسناد افغانستان، تاریخچه پنهان جنگ»
گودالی تاریک از پول تمامنشدنی
«فقط مطبوعات آزاد که زیر فشار نیستند، میتوانند بهشکلی مؤثر فریبکاری دولتها را افشا کنند و مهمترین وظیفهٔ مطبوعات آزاد این است که مانع از فریب خوردن مردم توسط بخشهای مختلف حکومت و فرستاده شدن آنها به سرزمینهای دور برای اینکه با تب و گلوله و خمپاره از پا درآیند، شوند.» این بخشی از اظهار نظرهوگو.ال.بلک، قاضی دیوان عالی امریکا در نیویورک تایمز علیه ایالات متحده مشهور به پرونده اسناد پنتاگون است که 30 ژوئن 1971منتشر شد و موجی از بازخوردها را بههمراه داشت. جملاتی کلیدی که سیاست امریکا در قبال افغانستان را شفافتر از هر زمان دیگری پیشروی مردم میگذاشت و همین اهمیت باعث شد که کریگ وایتلاک آن را به عنوان دیباچه ابتدای کتاب «اسناد افغانستان، تاریخچه پنهان جنگ» که «انتشارات ایران» به تازگی آن را منتشر کرده، ثبت کند. گریگ وایت لاک، خبرنگار محقق واشنگتنپست است. او از سال 2001 بهعنوان خبرنگار خارجی، گزارشگر پنتاگون و کارشناس امنیت ملی، اخبار جنگ جهانی علیه تروریسم را برای واشنگتنپست پوشش داده است. در سال 2019 پوشش خبری او از جنگ در افغانستان، برنده جایزه جورج پولک برای گزارش نظامی، جایزه اسکریپس هاوارد برای گزارش پژوهشی، جایزه خبرنگاران پژوهشی، جایزه ویراستاران آزادی اطلاعات و جایزه روزنامهنگاری رابرت اف. کندی برای گزارش بینالمللی شد. او از بیش از 60 کشور گزارش تهیه کرده و سه بار نامزد جایزه پولیتزر شده و همین کتابی که از آن اسم بردیم یکی از مهمترین آثار او به حساب میآید. در واقع کتاب «اسناد افغانستان»، با روایتی مستند و خواندنی به ناکامی سیاستها و دخالتهای ایالات متحده امریکا در کشور افغانستان پرداخته و منابع اصلی این کتاب بر اساس مصاحبههایی است که با بیش از هزار نفر از افراد کلیدی دخیل در جنگ افغانستان انجام شده است. بسیاری از مصاحبهشوندگان در مصاحبههای خود به این نکته اشاره کردهاند که مقامات امریکایی با علم به اینکه حضور نظامی آنها در افغانستان هیچ دستاوردی برای امریکاییها و مردم افغانستان نداشته و بعد گذشت سالها برای سیاستگذاران امریکایی به یک تراژدی تبدیل شده، با جدیت در تلاش بودهاند تا در افکار عمومی جهان و مردم ایالات متحده نشان دهند که به اهداف بزرگی در افغانستان و منطقه دست یافتهاند. از نظر مصاحبهشوندگان، مقامات نظامی و سیاسی امریکا در کابل و کاخ سفید با تحریف آمارها دنبال آن بودند تا اینگونه جلوه دهند که ایالات متحده در جنگ پیروز شده است، در حالی که مطلقاً اینطور نبود و تصویری که دولتمردان امریکایی از جنگ افغانستان به مردم آن کشور ارائه دادهاند، عاری از حقیقت بوده و به صورت حرفهای سانسور شده است. این کتاب، به دنبال ارائه گزارش رسمی از جنگ ایالات متحده در افغانستان و یا بیان تاریخ این جنگ نیست، بلکه تلاشی است در جهت نشان دادن این موضوع که جنگ افغانستان اشتباه ناامیدکنندهای از سوی ایالات متحده امریکا بود و اینکه دولتهای مختلف این کشور چگونه توانستند در طی این سالها به طور پیوسته حقایق را از مردم پنهان نگاه دارند.
وایتلاک در بخشی از این کتاب مهم مینویسد: «چه پیش آمد که جنگ تبدیل به بنبستی شد که در آن هیچ چشمانداز واقعیای برای پیروزیهای پایدار دیده نمیشد؟ ایالات متحده و متحدانش در سال 2001 به طالبان و القاعده یورش برده و آنها را سرکوب کرده بودند. کجای قضیه ایراد داشت؟ هیچکس جمعبندی و تحلیل دقیقی از شکستهای راهبردی نداشت و نمیتوانست درباره علل از هم پاشیده شدن پویشی که برای مبارزه با القاعده به راه افتاده بود، توضیح قانعکنندهای را ارائه بدهد. تا امروز هیچ روایت افغانستانیای از کمیسیون 11 سپتامبر ارائه نشده است که دولت را مسئول ناتوانی خود در جلوگیری از بدترین حمله تروریستی به خاک امریکا بداند. کنگره نیز از نسخه افغانستانی جلسه استماع دادرسی فولبرایت که در آن سناتورها بهشدت جنگ ویتنام را زیر سؤال بردند، گزارشی ارائه نداده است.»
«اسناد افغانستان، تاریخچه پنهان جنگ» که در پنج بخش مفصل به این جنگ و پسزمینهها و نتایج بیهودهاش پرداخته چشماندازی دقیق و درست و البته معتبر از حضور امریکا در افغانستان و جنگی پرتلفات که هرگز از سوی امریکاییها مورد بازخواست و توضیح قرار نگرفت ارائه میدهد و آن را «گودالی تاریک از پول تمامنشدنی» مینامد؛ گودالی که میتوان نمونه آن را در جنگ عراق هم دید و درسی که گویا امریکاییها از این حضورها و جنگهای بیهوده نمیبرند. نویسنده در فصل هجدهم کتاب بهنام «توهم بزرگ» از مسألهای که امریکاییها سالهاست با آن درگیر هستند پرده برمیدارد و مینویسد: اوباما میخواست در عراق از سرنوشتی شبیه به افغانستان اجتناب کند، اما نیروهای امریکایی به زمان بیشتری نیاز داشتند تا بتوانند ارتش متزلزل افغانستان را سر پا نگه دارند تا مثل نیروهای عراقی خیلی زود از هم نپاشند. همچنین اوباما میخواست برای دولت کابل اهرمی ایجاد کند تا طالبان برای پایان دادن به مناقشه تشویق به مذاکره شود. کتابی که «انتشارات ایران» آن را بهتازگی در ادامه آثار مکتوب در حوزه دیپلماسی خاورمیانه منتشر کرده کتاب مهمی است که میتوان خواندن آن را به علاقهمندان این حوزه پیشنهاد داد.