آلودگی بصری چگونه سلامت ذهن را از بین می برد؟

چشم‌های آلوده

منبع : linkedin
ترجمه: محمد رضا عزیزی

در حین سفر زیر زمینی با مترو، در اتومبیل‌هایمان، راه رفتن در پیاده‌رو ، یا صرفاً نگاه کردن به بیرون پنجره، در معرض تبلیغات برندهایی قرار می‌گیریم که نه تنها محصولات خود را به ما می فروشند، بلکه همچنین عقاید و ایده‌های خود را در مورد اینکه چه چیزی مصرف کنیم، چگونه رفتار کنیم، نگاه کنیم و فکر کنیم، بر نگاه ما تحمیل می کنند .
 فراخوان دائمی آنها نه تنها سبد خرید ما را هدف قرار می‌دهد، بلکه برای پیکربندی مجدد ذهن ما مبنی بر اینکه چه کسی هستیم و چه چیزی را مطرح می‌کنیم، تلاش‌می‌کنند .
تبـــلیغـــات هیــــچ مـــحـدودیــتی نمی‌شناسد: از بیلبوردها گرفته تا اتوبوس، تاکسی، فروشگاه‌ها، برش‌های بزرگ از تصاویر یا سخنان افراد مشهور، بادکنک‌های هلیومی، پاپ آپ‌ها ، بنرها، فنجان‌های قهوه، مجسمه‌های تجاری، موشک‌های فضایی، همه اینها اشکالی از آلودگی بصری هستند، حتی اخیراً پشت درهای بسته کابین‌های توالت‌های عمومی هم نمی‌توانیم نگاه خود را از این جریان پیوسته تصاویری که ما را به خرید ترغیب می‌کنند، قطع کنیم . در واقع ما  در مورد آزادی فضاهای عمومی خود هیچ انتخاب یا قدرت پیشنهادی نداریم. برای شرکت‌ها، ما به عنوان شهروندان «هدف» هستیم. نکته این است که شما نمی‌توانید این جریان پیوسته تصاویر و پیام‌های تبلیغاتی را خاموش کنید، زیرا در خیابان‌ها،  در مترو و حتی در توالت‌های عمومی، جلوی صورت شماست. پس برای دیدن این پیام‌ها قدرت انتخاب خود را باید از معادله خارج‌کنید.
 برندها دیگر فقط با نشان دادن محصولاتشان به مردم آنها را نمی‌فروشند، بلکه به مکان‌هایی توجه می‌کنند  که ما این محصولات را مصرف می‌کنیم و خود را با احساس شادی و رضایت در فضایی خاص و دستاورد و پاداش در حین مصرف تداعی می‌کنیم. تبلیغات آنها یک حس کاذب ایجاد می‌کند که برای احساس خوشحالی باید آن محصول را مصرف کنیم.
 در دوران معاصر بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران تلاش کرده‌اند  تا این آگاهی را افزایش دهند که ما باید از آلاینده‌های ذهنی ناشی از تبلیغات دوری کنیم . این بر اساس نظریه «محیط گرایان ذهنی» است . بر اساس این نظریه «محیط ذهنی ما کاملاً اشباع شده است، آلوده به پیام های تجاری است و هیچ یک از ما نمی‌توانیم از آن فرار کنیم.»
 مک کیبن، نویسنده می‌گوید: «ذهن شما، نهر زلالی است  که از میان صخره‌ها می‌جوشد. تا زمانی که پپسی بر خیزد ، صندوق بودجه میلیارد دلاری تبلیغاتی خود را باز کند و آنگاه ، پپسی در نهر زلال ذهن شما نشت کند و آن را برای همیشه قهوه‌ای رنگ کند.»
آلودگی بصری نه تنها به محیط ذهنی ما آسیب وارد می‌کند، بلکه بر ویژگی‌های مناظر شهری ما تأثیر منفی می‌گذارد و این نیز تأثیر مستقیمی بر احساس هویت ما دارد.
 برای نشان دادن این نکته، می‌توانیم مشاهده کنیم که مراکز شهرهای بزرگ و پایتخت‌ها در سراسر جهان شروع به شبیه‌سازی کرده‌اند. به‌دلیل جهانی شدن برندها، همان مغازه‌ها و بیلبوردهایی که در واشنگتن و نیویورک می‌بینیم، در پاریس، توکیو، دوبی، آنکارا، لندن و... مشاهده می‌شود.
 نائومی کلاین یک روزنامه نگار که در خصوص آلودگی بصری کار کرده است توضیح می‌دهد که چگونه برندها ما را به سمت داشتن مکان‌های بسیار کمی که می‌توانیم با یکدیگر در سطح انسانی ارتباط برقرار کنیم، هدایت کرده‌اند . او توضیح می‌دهد: «وقتی چیزهای مشترک را از دست می‌دهید، وقتی ایده خود را از دست می‌دهید. وقتی مدارس شروع به شبیه شدن به مراکز خرید می کنند، وقتی کتابخانه‌ها شبیه رستوران و کافه می‌شوند ، شما تصور وجود مکانی را که خارج از بازار باشد از دست می‌دهید، این بشدت دموکراسی ما را تضعیف کرده است.»
 یک مسئولیت مشترک بین معماران، شرکت‌های طراحی، دولت‌ها و توسعه دهندگان برای مقابله با علت آلودگی بصری وجود دارد. آنها عامل ایجاد تعادل در زیبایی بصری شهرها و محافظت از افــــراد در بــرابــر این سرریز تبــلیغـات‌هستند.
آلودگی بصری عناصر مختلف بصری غیرجذابی را در بر می‌گیرد که بر منظره تأثیر می‌گذارد و آسیب می‌رساند. در ظاهر، این ممکن است به آسیب‌های محیطی مرتبط نباشد، اما اغلب به جنبه‌هایی مانند اختلال در دید، الگوهای نامنظم یا نامنسجم، بهم ریختگی و کنار هم قرار گرفتن انواع مختلف عناصر بصری مربوط می‌شود.
 مدیران برخی از شهرها از این موضوع آگاه بوده و سعی کرده‌اند به آن رسیدگی کنند. به‌عنوان مثال، شورای شهر کمبریج قوانین سختگیرانه‌ای در مورد تبلیغات خیابانی از جمله مغازه‌ها وضع کرده است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هشتاد و پنج
 - شماره هشت هزار و صد و هشتاد و پنج - ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲