سلطان غم مادر، بمیرد آنکه میخواهد مرا ویران ببینید، به قربان وفای سگ، ای کاش قلبها هم چهره داشتند و.... در گذشته این متنها را افراد در زندان روی بدن خود با سوزن داغ و جوهر خالکوبی میکردند تا یادگار روزهای جاهلیتشان باشد اما این روزها که خالکوبی اسم تتو به خود گرفته است، شکلهای جدیدی هم پیدا کرده است.
اگر روزی تنها خلافکاران و زندانیان خالکوبی میکردند، این روزها در کشور ما، تتو رواج زیادی پیدا کرده و افراد در اقشار مختلف از آن استفاده میکنند با این تفاوت که در روزگاران گذشته مجرمان و زندانیان خالکوبیهایشان را برای درس عبرت یا موضوع خاصی روی بدن خود به یادگار میگذاشتند تا با دیدن آن، یا از خلاف منصرف شوند یا یاد عشق، محبوب و عزیز خود بیفتند.
اما وقتی تتوهای تن مجرمان و زندانیان کنونی را میبینیم این موضوع مشخص میشود که تصاویر حک شده روی دست آنها از قبیل سیمپسونها، تک چشم شیطان، اسلحه جنگی و... نه تنها به عنوان درس عبرت برایشان نیست بلکه از کرده خود شاد هستند و احساس گنده بودن با آن میکنند.
خالکوبیهای مجرمان و زندانیان اگر در گذشته تراژدی محسوب میشد امروز تبدیل به کمدی خندهدار شده است.