اعتراف مرموزترین مأمور قلابی
علی چاهه / روزهای زیادی میشد که پرسههای یک پلیس در جنوب تهران زیاد به چشم میخورد، او در خیابانها میگشت و با دیدن اتباع خارجی سراغشان میرفت و مدرک میخواست.
پاتوقش حوالی مولوی، شوش و ترمینال جنوب بود تا اینکه توسط اداره پنجم پلیس آگاهی تهران به دام افتاد.
وقتی پلیس تهران در جریان اخاذیهای سریالی یک مرد در لباس پلیس قرار گرفت، دست به تجسسهای میدانی زد و پلیس قلابی را در همان پاتوقهای همیشگیاش به دام انداخت.
این مرد افیونی که باور نمیکرد طعمههایش شکایت کرده باشند در بازجوییها سوءاستفاده از لباس پلیس و شکار موبایلهای اتباع غیرقانونی خارجی را به گردن گرفت.
محمود 54 ساله خانوادهاش ساکن کرج هستند اما او چند ماهی است که به جمعیت بیخانمانان تهران پیوسته و همان حوالی شوش روزگار میگذراند.
وقتی شروع به حرف زدن میکند در ارتعاش صدای او میشد درد خماری را به راحتی حس کرد؛ دردی که بهدلیل نرسیدن هروئین باعث شده بود تا به هرچه کرده و نکرده اعتراف کند تا شاید زودتر پرونده بسته شود.
محمود در گذشته برای خود کار و زندگی داشته است تا اینکه همنشینی با عدهای باعث میشود تریاک کشیدن را شروع کند. همین مصرف مدام مواد مخدر، او را ترغیب میکند تا هر روز میل
به مصرف مواد مخدر در وجود محمود قویتر شود. پس چه چیزی مخربتر از هروئین در این جهان وجود دارد.
گفته میشود، یک بار مصرف شیره تریاک، 100 برابر خود تریاک، فرد را نشئه میکند اما یک بار مصرف هروئین 1000 برابر تریاک، انسان را نشئه میکند. به گونهای که دیگر هیچ راه برگشتی باقی نمانده و تنها انزوا در اعماق درههای سیاهی است که برای شخص باقی میماند اما محمود خیلی دیر به این موضوع پی برد.
او بعد از آنکه خانوادهاش را در کرج رها کرده و راهی شوش شد، فکرش را نمیکرد که قرار گرفتن در دوران مصرف اجباری مواد مخدر، باعث میشود تا کارش به کلانتری و آگاهی کشیده شود. اما حالا به جرم پوشیدن لباس مأمور و اخاذی از اتباع خارجی، توسط اداره پنجم پلیس آگاهی تهران دستگیر شده است.
محمود در گفتوگو با «ایران»، درباره این اخاذیها با لباس مأمور میگوید: شرایط خوبی نداشتم و طبیعتاً توان کار کردن نیز نداشتم بنابراین یک روز به بازار رفتم و یک لباس پلیس خریداری کردم تا با آن از افراد اخاذی کنم.
او ادامه میدهد: همان حوالی مولوی، شوش و ترمینال جنوب چرخ میزدم و وقتی یک تبعه خارجی میدیدم به هرنحوی که شده به او گیر میدادم و مدارک میخواستم. بعد وقتی میفهمیدم که مدارکی ندارند، آنها را تهدید به دستگیری میکردم که همین مسأله باعث میشد بعضی از آنها برای اینکه کاری با آنها نداشته باشم، گوشی تلفن خود را به من بدهند.
محمود در پاسخ به این سؤال که اسلحه و دستبند نیز داشتی؟ اظهار میکند: من هیچ چیزی همراه خود نداشتم. اصلاً چند موردی نیز بودند که هیچ چیزی به من ندادند و طبیعتاً نتوانستم کاری با آنها بکنم.
این پلیس قلابی در پایان درباره درآمد حاصل از این کار تشریح میکند: هر گوشیای که میگرفتم را در بازار مولوی به مبلغ 800 هزار تومان میفروختم و با پول آن نیز مواد مصرف میکردم. البته چاره دیگری نیز جز این کار نداشتم.