تحلیلی بر نماز خواندن رئیسجمهور در مسجد اموی دمشق و زمینههای تاریخی آن
پیروزی بزرگ مقاومت در جنگ جهانی سوریه
نماز رئیسجمهور ایران در مسجد اموی دمشق، یک پیام مهم خطاب به تمام بازیگران منطقهای و بینالمللی داشت؛ پس از 12 سال جنگ جهانی در سوریه، ایران، سوریه و متحدان به پیروزی رسیدند و حال، رئیسجمهور ایران، اولین رئیسجمهوری بود که در مسجد اموی نماز خواند. این در حالی است که رؤسای جمهور مختلف از جمله رئیسجمهور ترکیه، با آغاز بحران سوریه به همراه سایر بازیگران منطقهای به دنبال نماز خواندن در مسجد اموی بودند؛ نماز در مسجد اموی یعنی پیروزی در نبرد. از سال 2011 تا سال 2018 بازیگران منطقهای وعده نماز در مسجد اموی را میدادند، اما محقق نشد. حال همگان، نماز رئیسجمهور ایران را به روشنی دریافت کردند؛ ایران و متحدانش برنده قطعی نبرد علیه تروریسم شدند و اکنون همه کشورها به دنبال بهبود روابط با دولت بشار اسد هستند.
سوریه؛ عقبه استراتژیک مقاومت
روابط ایران و سوریه، تاریخی به درازی انقلاب اسلامی دارد و روابط دو کشور، همواره راهبردی و استراتژیک بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل محور مقاومت طی چند دهه، سوریه به عنوان پل ارتباطی و یکی از ستونهای فقرات محور مقاومت معرفی شد. روی کار آمدن بشار اسد و سقوط دولت صدام حسین باعث شد یک کریدور اتصالی بین محور مقاومت ایجاد شود که سوریه پل ارتباطی این محور محسوب میشود.
طی جنگهای اخیر محور مقاومت با رژیم صهیونیستی، سوریه نقش عقبه استراتژیک را ایفا میکرد. نمونه بارز آن را میتوان در جنگ دهه 80 لبنان و اسرائیل مشاهده کرد. با تشکیل حزبالله، روابط این تشکیلات با سوریه راهبردی شد که جنگ 33 روزه (حرب تموز) را میتوان اوج این همکاریها با همدیگر دانست.
سید حسن نصرالله در مورد عقبه استراتژیک سوریه در جنگ 33 روزه میگوید: «در جریان جنگ، انتقال سلاح از سوریه به لبنان متوقف نشد، زیرا مشخص نبود که جنگ چه مدت طول میکشد، بنابراین اگر به سلاح و مهمات بیشتری دست مییافتیم، بهتر بود. اگر چه اسرائیل همه راهها را بمباران میکرد، اما راه انتقال سلاحها همواره مناسب بود و به علت اینکه خاک سوریه در معرض حمله نبود، نظامیان سوری شهید نشدند. در خصوص شهید ژنرال محمد سلیمان، معتقدم که اسرائیلیها او را به دلیل نقشش در قبل و جریان جنگ کشتهاند. «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه، او را مأمور کرده بود که پرونده انتقال سلاح را پیگیری کند و او هم نقشی ممتاز و مثبت ایفا کرد. اسرائیل بعداز جنگ درصدد ترور شهید حاج عماد مغنیه و شهید محمد سلیمان بود».
او در ادامه خاطرنشان کرد که برخی رسانههای عربی مدعی تسویه حسابهای داخلی شدند و این در حالی است که تمام اطلاعات حزبالله و نتایج تحقیقات میدانی حاکی بود که اسرائیل پشت سر این ترورها قرار داشته است. سید حسن نصرالله در ادامه درمورد ورود سوریه به جنگ 33 روزه به روزنامه الاخبار میگوید: «احتمال کشیده شدن دامنه جنگ به سوریه وجود داشت زیرا اسرائیل، سوریه را به دلیل دادن بخشی از سلاحهای مورد نیاز که در روند جنگ تأثیرگذار بود، از عوامل پایداری مقاومت میدانست. زمانی که از عملیات نظامی زمینی به سوی حاصبیا، راشیا و بقاع غربی و مرکزی سخن به میان آمد، این احتمال قویتر شد و به همین دلیل در هفته دوم جنگ، ژنرال «آصف شوکت» که در جریان جنگ با ما در تماس بود، پیامی برای من فرستاد و خواستار نظرم در زمینه بررسی صورت گرفته در دمشق در خصوص احتمال شروع یک عملیات گسترده زمینی شد. سوریه در صورت شروع این عملیات زمینی، خود را ملزم میدید که در کنار مقاومت بایستد، نمیگویم که این تصمیم گرفته شد، اما نزد بشار اسد و گروه تصمیمگیر در دمشق مطرح بود. بعد از رایزنی با برادران در پاسخ گفتم که مجبور نیستید و شرایط خیلی هم خطرناک نیست و ما قدرت و امکانات مقابله زمینی بسیار عالی داریم و حتی تأکید کردم که آرزو داریم اسرائیل وارد نبرد زمینی شود تا پاسخی بدهیم که همه جوانب میدان نبرد برای آنها روشن شود. عملیات زمینی و احتمال ورود سوریه به جنگ حاصل نشد و موضوع پایان یافت و بعدها هم پیگیری نشد». گفتنی است سوریه در ادامه در جنگهای 22 روزه و 8 روزه، کمکهای زیادی به حماس و سایر گروههای فلسطینی کرد؛ هرچند در سال 2011 و به دلیل جو اسلام اخوانی در منطقه، روابط حماس و دولت اسد در بدترین شرایط ممکن قرار گرفت اما اکنون روابط، در سطح قابل قبولی در جریان است.
بحرانی نه از جنس بهار عربی
با آغاز بحران سوریه، محور مقاومت و تصمیمگیران این محور، بحران سوریه را یک موضوع کاملاً مجزا از تحولات بهار عربی ارزیابی کرده که هدف آن ضربه زدن به محور مقاومت با اسم رمز تروریسم است. بنابراین تمام ابزارهای محور مقاومت برای جلوگیری از سقوط دولت سوریه به کار گرفته شد، البته در ابتدا نیاز بود که برای مردم سوریه و سایر مردم جهان عرب این مسأله شفاف شود که بحران سوریه یک بحران کاملاً متفاوت است و نمیتوان آن را در چهارچوب بهار عربی تحلیل کرد. هرچند این مسأله به زمان نیاز داشت، اما محور مقاومت سرانجام توانست با نشان دادن واقعیت وحشتناک به ظاهر معارضان و گروههای تروریستی مختلف در سوریه، بین بحران سوریه و بهار عربی تفکیک ایجاد کند. البته محور مقاومت در این زمینه هزینههای انسانی و مادی قابل توجهی را متحمل شد، اما سرانجام این تلاشها نتیجه داد و از سال 2015 با گذشت 4 سال از بحران سوریه، صحنه نبرد شفاف شد؛ ایران و همپیمانانش توانستند دمشق را حفظ کنند و شهرها را یکی پس از دیگری پس بگیرند و سوریه بر بیش از 65 درصد خاک خود تسلط پیدا کند. تروریستها در ادلب و کردها در سوریه چارهای جز پذیرش حاکمیت دولت سوریه ندارند و دیر یا زود پرچم سوریه در آن مناطق نیز برافراشته خواهد شد.
ضربالاجلهایی که هیچ گاه فرا نرسید
«من و اعضای حزب (عدالت و توسعه) به دمشق سفر خواهیم کرد تا با برادرانمان (معارضین) ملاقات کنیم و سوره فاتحه را بر سر قبر صلاحالدین ایوبی قرائت کنیم سپس وارد صحنهای مسجد بزرگ امویان دمشق خواهیم شد و مقبره صحابه پیامبر یعنی بلال حبشی و ابن عربی را زیارت و از دانشکده سلیمانیه و ایستگاه حجاز دیدار خواهیم کرد. در آن زمان در کنار برادران سوری، خداوند را شکر خواهیم کرد». این جملات را رئیسجمهور ترکیه در شهریور ماه سال 1391 شمسی در گفتوگو با خبرگزاری دولتی آناتولی طی پیامی صادر کرد. پس از آن وی و سایر سران منطقه، ضربالاجلهای چند هفتهای، سه ماهه و غیره را برای نماز در مسجد اموی اعلام کردند؛ ضربالاجلهایی که البته هیچ گاه محقق نشد و اکنون، با گذشت بیش از 12 سال، این رئیسجمهور ایران بود که در مسجد اموی نماز اقامه کرد. انتشار تصاویر نماز در مسجد اموی این پیام را در پی داشت که جمهوری اسلامی ایران، حامی اصلی جبهه مقاومت بوده و «مقاومت» فاتح نبرد 12 ساله علیه تروریسم بوده است.