صف‌های رفاقتی برای وام

بانک در خانه

ایران واشقانی فراهانی
گزارش نویس

لحظه‌های پراضطرابی است. همه انتظار دارند در قرعه‌کشی وام خانگی برنده شوند و زیرلب دعا می‌کنند. یکی با خنده می‌گوید که شب قبل خواب دیده مدیر صندوق با دسته گل در خانه‌اش رفته و مطمئن است امروز، روز اوست. چند نفر با هم نجوا می‌کنند و ریشخند می‌زنند. هرکس از چاله‌ای می‌گوید که برای این وام کنده شده و اگر پول نرسد، چاه می‌شود. یکی برای خرید حلقه داماد، آن یکی از تعمیر خانه‌اش می‌گوید. یکی نذر دارد و زنی غمگین هم به مراسم چهلم مادرش می‌اندیشد و آبرویی که در میان است. اینجا در این لحظه، خیر و شر به هم آمیخته است.
آنها که پیش از این برنده شده‌اند، دیگر در دورهمی‌های ماهانه وام، شرکت نمی‌کنند. خیالشان آسوده است. اما معصومه خانم با داشتن سه سهم، نگاه بدبینانه‌ای دارد. اگر این دوره هم برنده نشود، قرعه‌کشی را زیر سؤال می‌برد. تردید دارد که اصلاً نام او در قرعه‌کشی نوشته شده، شاید هم پای تقلبی درمیان است.
این صحنه تکراری شاید برای شما هم اتفاق افتاده است. اینکه در لحظه سرنوشت‌ساز، تردید به ایمانتان چنگ بیندازد و پشت ابرهای بی‌اعتمادی، تصویری غبارآلود و وارونه از واقعیت در نگاهتان نقش ببندد. شاید هم تجربه‌های تلخ و صدمه‌هایی که از صداقت و اعتمادتان خورده‌اید، باعث شده تا بدبینی جای خودش را به اعتماد بدهد. اما خوب است بدانید وقتی در صندوق وام خانگی یا دوستانه ثبت‌نام می‌کنید، اختیار اندوخته نقدی خود را در گام نخست به مدیر صندوق و در مرحله بعد به برنده وام واگذار می‌کنید. این پول شماست و چاره‌ای نیست؛ آن را به مدیر صندوق و جریان قرعه‌کشی سپرده‌اید.
صنــــدوق‌هـــای قـــــرض‌الحـــسنه خانوادگی و فامیلی، مزایای زیادی برای خانواده‌ها و حتی دولت دارد. واقعیت این است قوانین سختگیرانه بانک‌ها در پرداخت وام و پیچیده بودن شرایط ضامن‌ها موجب شده تا زنان خانه‌دار و کارمندان بخش‌های خصوصی به صندوق‌های خانگی روی بیاورند، صندوق‌هایی که دیگر ایده‌ای نو برای پس‌انداز کردن نیستند و دربرگیری آنها بخش زیادی از جامعه از هر طیفی را شامل می‌شود. برخی افراد، این صندوق‌ها را روش‌های نوین سرمایه‌گذاری می‌دانند اما قدمت این دورهمی‌های گره‌گشا، چند دهه است.
این صندوق‌ها در کنار همه مزایا و خوبی‌هایش، معایب و اخطارهایی نیز دارد. سید محمد دهنوی قاضی بازنشسته دادگاه تجدیدنظر استان تهران عقیده دارد هرچند بحث اداره صندوق، یک بحث فنی است که با نیت خیرخواهانه آغاز می‌شود اما به دلیل نوسانات مالی و تورم شدیدی که امروزه گریبانگیر اقتصاد و معیشت مردم شده است، باید با دقت و تجربه در این راه قدم برداشت. او به پرونده‌هایی اشاره دارد که در این زمینه در دادگستری مطرح و رسیدگی می‌شود و می‌گوید: گاهی این وام‌ها با انگیزه کلاهبرداری و فریب دیگران شکل می‌گیرد. اما در برخی موارد، مدیر صندوق سوء‌نیتی ندارد ولی اعضا برای بازپرداخت اقساط خود تعلل می‌ورزند و این کار باعث اختلال در روند وام دادن می‌شود و نمی‌تواند به تعهدش عمل کند. در مواردی که اعضا به دلیل عدم دریافت وام شکایت دارند، دو مقوله مطرح است که یکی جنبه کیفری دارد و دیگری فاقد نیت مجرمانه است.
قاضی سابق دادگاه عالی تهران توصیه دارد: «هرچند در این صندوق‌ها، اعتماد است که حرف اول را می‌زند، ولی هر احتمالی را در آن در نظر بگیرید. نگهداری رسید وجوه واریزی به حساب مدیر، کار عاقلانه‌ای است.»
روی خوب قضیه این وام‌های بی‌ضامن، بدون سود و غیرتحمیلی این است؛ آنچه موجب دوام و بقا در صندوق‌های خانگی می‌شود، شفافیت و ایفای تعهد است که اگر حاصل شود و اعتماد شکل بگیرد، می‌تواند شکل مطلوبی از یک سرمایه‌گذاری باشد.
در یک مغازه لباس زنانه در پاساژ قدیمی که اعضای صندوق خانگی منتظرند تا ساعت موعود برسد، اسم‌ها را یکی یکی می‌خوانند و در گوی بلورین می‌اندازند. اسم هر کس که خوانده می‌شود، برگه‌ای تا شده و یک اندازه در گوی انداخته می‌شود. به گفته یک زن میانسال که چندین سال است با همین روش برای دخترانش جهیزیه خریده و آنها را به خانه بخت فرستاده است، این یک روش برای مهار کردن خرج‌های بیهوده خانم‌های دست و دلباز است. آنها که عادت به خریدهای غیرضروری دارند. درست است که ارزش پول پایین می‌آید اما هر چه باشد از پول خرج کردن بیهوده بهتر است. ذره ذره جمع می‌شود و جایی که لازم است، دستت را می‌گیرد.
او به آرامی می‌گوید: سراسر خیر است. پول‌هایی که هرماه، گره از کار آدم‌های دیگر هم باز می‌کند. خدا می‌داند این پول‌هایمان تا کجاها که نرفته. برای درمان بیمار، برای جهیزیه، برای خانه‌دار شدن کسی، برای خریدن ماشین. به‌نظرم در شاد کردن دل دیگران سهیم شده‌ایم و خیرش به خودمان هم رسیده.
دوستش ادامه می‌دهد: خودم شخصاً نمی‌توانم پس‌انداز کنم مگر اینکه اجبار و تعهدی برای کنار گذاشتن پولم داشته باشم.
فاطمه غفاری از تجربه 20 ساله‌اش در صندوق خانگی می‌گوید. از اینکه در محل زندگی مورد احترام است و خیلی‌ها می‌گویند که خرید ماشین یا خانه‌شان با پولی شروع شده که از او وام گرفته‌اند. این مسیر پرخیر، فراز و نشیب‌های زیادی هم داشته است. مثلاً وقتی که یک پیرزن در میانه راه صندوق، عمرش به پایان رسید: «با شرمندگی به ورثه اعلام کردم که مادرتان 4-5 ماه است که قسط نداده. گفتند صبر کن تا خانه فروش برود و بدهی مادر را بدهیم. می‌دانستم شرایط خوبی ندارند. حتی تا چند ماه منتظر انحصار ورثه و تعیین تکلیف اموال متوفی ماندم و در این مدت خودم به سختی، سهم او را جبران کردم.»
برای او سختی اداره صندوق این است که باید شرایط همه اعضا را درک کند، با آنها کنار بیاید و گنجایش جبران کاستی‌ها را داشته باشد. برخی قسمش می‌دهند که اگر می‌شود، این دفعه اسم مرا اعلام کنید. یا به آنکه نوبتش شده بگویید وامش را به‌من بدهد. یکی می‌گیرد، دکوراسیون خانه‌اش را تغییر بدهد. همان روز یک مستأجر که صاحبخانه جوابش کرده، التماس می‌کند که وام را به من بدهید، احتیاج دارم. او می‌گوید: معمولاً کسی حاضر نمی‌شود نوبتش را به کسی ببخشد و کاری از دستم بر نمی‌آید. خدا خودش قسمت هر کسی را نوشته.
با خنده ادامه می‌دهد که فقط یک مورد در این سال‌ها داشته که کسی از نوبت وامش گذشت کرده؛ دختری که نوبتش را به مادرش بخشید. ادامه می‌دهد: دوستم چند دوره در صندوق شرکت کرد و یک‌بار با اصرار خواست تا مادر پیرش را نیز عضو کنیم. قرعه‌کشی کردیم و وام دختر، زودتر برنده شد. اما مادر از پرداخت بقیه اقساط خودداری کرد و قصد انصراف داشت. می‌گفت چون با دخترم دوست هستی، پارتی بازی کردی! دختر برای پایان دادن به این دلخوری ناچار شد نوبتش را به مادرش ببخشد.
تجربه قطع یارانه و هزینه‌های حمایتی دولت نیز تجربه سختی برای مدیران صندوق‌های خانگی است؛ دولت یارانه را قطع می‌کند برای مثلاً گردش ماهانه 100 میلیون تومان پولی که متعلق به صاحب حساب نیست، او امانتدار مردم است.
اظهارات عجیب و قضاوت‌های اعضا با گذشت این همه سال، هنوز برایش عادی نشده؛ بی‌اعتمادی برخی به نحوه قرعه‌کشی. از تلخ و شیرین‌های این مسیر پرپیچ و خم تعریف می‌کند. از آن روز که احمد آقا با عصبانیت آمد تا ثابت کند پارتی بازی می‌شود: «یک آقای غرغرو که اولین‌بار بود عضو صندوق شده بود، مدام شکایت می‌کرد که چرا اسمم برنده نمی‌شود. به او گفتم در روز قرعه‌کشی حاضر شو تا ببینی هیچ تبانی در کار نیست. آمد و چون جمع زنانه بود، پشت در ایستاد. گفتم حالا خودت دست در گوی کن و اسمی را به‌طور تصادفی بردار. برداشت، اسم خودش بود. استرس داشت. مدام تکرار می‌کرد که باور کنید من تقلب نکردم. این اتفاق، تصادفی بود.
«تلخی بعضی اتفاق‌ها را حتی گذشت زمان پاک نمی‌کند». این را با حسرت می‌گوید و ادامه می‌دهد: بدترین خاطره‌ام زمانی است که مرد میانسالی تماس گرفت که این ماه قسطش را نمی‌دهد. می‌گفت چون این ماه وام به اسم دامادم درآمده و حالا که دخترم قصد طلاق دارد و به خانه‌ام برگشته، به دامادم پول نمی‌دهم. رفتم در خانه‌شان تا توجیه‌اش کنم. اما دعوا شد. پدر‌زن می‌گفت پول را از من بگیری، به دامادم بدهی؟! هر چه به او توضیح دادم، قانع نشد. در حالی که برای حق یک‌نفر دیگر رفته بودم، توهین زیادی را تحمل کردم. پدرزن قصد داشت به 110 زنگ بزند و از من هم شکایت کند. بیهوده گرفتار شده بودم. تا اینکه پسرش واسطه شد و او را توجیه کرد. هنوز هم از یادآوری آن روز دلم می‌شکند.
فاطمه خانم ادامه می‌دهد: در این مدت طولانی بارها اتفاق افتاده که زن و شوهرها تصمیم به جدایی گرفته‌اند و هرکس ادعا کرده که این وام باید به اسم او واریز شود نه شریک زندگی‌اش. مثلاً خانمی عضو صندوق می‌شود اما با همسرش کارشان به جدایی می‌کشد. بعد مرد خانواده ادعا می‌کند که وام متعلق به اوست. اما من تا به‌حال او را ندیده‌ام و فقط همسرش را می‌شناسم. نمی‌توانم به آنها وام بدهم تا خودشان مشکل‌شان را حل کنند و به تفاهم برسند. اما اینکه به‌خاطر کدورت یا دشمنی با کسی که وام به اسمش درآمده نخواهند قسط بدهند، غیرمنطقی است.
به عقیده او، وجود آدم بهانه‌گیر انگار بخش جدانشدنی این صندوق‌هاست. کسی که از همه شرایط ناراضی است. اگر زودتر از همه وامش را بگیرد، می‌گوید زورم می‌آید 2 سال قسط وامی را بدهم که یک‌شبه خرج شد. اگر هم پایان دوره نوبتش شود می‌گوید همان اول وام را داده بودی، پراید می‌خریدم، الان لاستیک پراید هم نمی‌دهند. اما یادشان رفته که روز اول فقط دو میلیون پول داشتند که به صندوق سپردند.
دورهمی زنانه با اعلام یک نام پایان می‌گیرد. بعضی‌ها حتی حاضر نیستند به آنکه برنده شده، تبریک بگویند. برخی ناامید شده‌اند و بعضی‌ها هم آرزوی خیر و برکت برای وام گیرنده خوش‌شانس دارند. اما صدای یکی از اعضا خستگی را به تن مدیر صندوق می‌نشاند: تعبیر خواب من چیز دیگری بود. معلوم نشد چکار کردید که به اسم من درنیامد. اگر نه خوابش را هم دیده بودیم...

 

 

بــــرش

صندوقهای قرض الحسنه خانوادگی و فامیلی، مزایای زیادی برای خانواده‌ها و حتی دولت دارد. واقعیت این است قوانین سختگیرانه بانکها در پرداخت وام و پیچیده بودن شرایط ضامن‌ها موجب شده تا زنان خانه دار و کارمندان بخش های خصوصی به صندوق‌های خانگی روی بیاورند. صندوق هایی که دیگر ایده ای نو برای پس انداز کردن نیستند

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هشتاد
 - شماره هشت هزار و صد و هشتاد - ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲