صفحات
شماره هشت هزار و صد و هفتاد و هفت - ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و هفتاد و هفت - ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ - صفحه ۲۳

نگاهی به «صدای سفید» تازه‌ترین ساخته سینمایی آخرالزمانی «نوا بامباخ»

نمایی تکان‌دهنده از یک فاجعه زیست محیطی

وصال روحانـی
روزنامه نگار

«صدای سفید» یک کمدی- درام به کارگردانی «نوا بامباخ» امریکایی است که در اکثر فهرست‌های منتخب منتقدان سینما نامش در میان 40 فیلم برتر سال آمده است. فیلمنامه این ساخته سینمایی را بامباخ بر اساس رمانی از «دان دلیلو» و با همین عنوان نوشته، «صدای سفید» از اواخر آذرماه 1401 در امریکای شمالی و از اوایل بهمن ماه این سال در سایر قاره‌ها به نمایش درآمد؛ فیلمی که در ازای بودجه 100 میلیون دلاری‌اش تا به امروز (اواسط بهار 1402) بیشتر از 70 میلیون دلار نفروخته است. هرچند بامباخ با 20 سال سابقه مداوم فیلمنامه نویسی و کارگردانی، به ندرت به آمار فروشی بالای 250 میلیون دلار در بازارهای جهانی دست یافته است. با این حال «صدای سفید» همچنان از جمله کارهای این سینماگر است که طرفداران ویژه خود را دارد.
 
 نخستین اقتباس سینمایی بامباخ
مهم‌ترین تفاوت «صدای سفید» با دیگر ساخته‌های بامباخ را در این می‌توان دانست که او برای نخستین مرتبه سراغ داستانی رفته که مخلوق فرد دیگری است. وی پیش‌تر هرگز قصه فیلم‌هایش را از رمان‌های دیگران وام نگرفته بود و دست به اقتباس نمی‌زد. شاید به همین خاطر باشد که داستان «صدای سفید» و اتفاقات فیلم در عین تبعیت از اصول ژانر محبوب و همیشگی بامباخ که کمدی‌های واقع‌گرایانه و تلخ است، بی‌گمان ناگوارترین کمدی‌ای به شمار می‌آید که ساخته است. کمدی‌ای که برخلاف انتظار مرسوم از این ژانر، فاجعه از آن می‌بارد و تصویرگر رویدادی آخرالزمانی است. «صدای سفید» ما را به دهه 1980 می‌برد. داستان آن بر «جک گلادنی»، شخصیت اصلی فیلم متمرکز شده، یک استاد دانشگاه که در دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی ایالت «اوهایو»ی امریکا به دانشجویان درس می‌دهد. موضوع تخصصی‌ای که در آن به تحقیق و تدریس مشغول است نیز جنگ جهانی دوم و تبعات آن و با تمرکز به روی آدولف هیتلر است؛ مردی که در دهه 1920 حزب نازی را به راه انداخت و از سال 1939 جنگ جهانی دوم را با هدف تسخیر خاک لهستان و دست‌درازی به خاک چند کشور دیگر اروپایی آغاز کرد و صدها هزار نفر را به خاک و خون کشید.
جک گلادنی با بازی «آدام درایور» زندگی موفقی دارد. هرچند که سه ازدواج ناموفق داشته و حالا با «بابت»، چهارمین همسرش زندگی‌ می‌کند و مشغول اداره خانواده‌ای با چهار فرزند هستند و ظاهراً با مشکلی هم روبه‌رو نیستند. با این حال طی اتفاقی، خوشبختی نسبی خانواده گلادنی و از آن فراتر زندگی تمامی اهالی شهرهای اطراف آنها به هم می‌ریزد و به‌یکباره همه چیز در روزی خاص به سوی یک فاجعه زیست محیطی و اتمی درهم می‌غلتد. این اتفاق زمانی روی می‌دهد که یک قطار حامل ضایعات شیمیایی آزمایش‌های اتمی که در بسته‌های بزرگ پلمب شده قرار داده شده، ضمن عبور از حاشیه شهر دچار سانحه شده و واژگون می‌شود. درهای این پکیج‌های فضولات اتمی باز و همانند یک ابر سیاه بر بالای آسمان شهر محل زندگی گلادنی به حرکت درمی‌آید، وزش باد هم سبب گسترش آلودگی به ایالت‌های مجاور می‌‌شود. اثرگذاری این ابر مسموم به اندازه‌ای است که نه فقط فردی که آن را تنفس کرده، بلکه حتی اطرافیان او را هم درگیر می‌کند.
اولین کسی که در بین «گلادنی»ها به طور مستقیم در مسیر این گاز مرگ‌زا قرار می‌گیرد، خود جک است. خانواده او را همانند دیگر افراد ساکن در منطقه به محوطه‌های بزرگ سربسته می‌برند تا آنها را قرنطینه ‌کنند. اما شرایط وقتی حادتر می‌شود که یکی از همکاران جک به او اسلحه‌ای می‌دهد تا از نزدیک شدن مبتلایان بدحال‌تر به خود جلوگیری کند و در این راه اگر لازم شد، حتی به سمت آن افراد شلیک کند.
 
 فیلمی مورد توجه منتقدان سینمایی
در «صدای سفید» اضافه بر «آدام درایور»، «گرتا گرویگ» که سابقه کارگردانی هم دارد، یکی از بازیگران اصلی و ایفاکننده نقش«بابت» است. «رافی کاسیدی» و «دان چیدل» هم در جمع هنرپیشه‌های فیلم حضور محسوسی دارند. اما درباره توفیق هنری «صدای سفید» همین بس که این فیلم در شهریور و مهر 1401 به عنوان اثر افتتاحیه هر دو جشنواره معتبر ونیز و نیویورک در معرض دید هنردوستان قرار گرفت و در ارزشگذاری منتقدان هم از سایت «متاکریتیک» نمره 76 از حداکثر 100 را دریافت کرد. «پیتر بردشاو»، از روزنامه معروف گاردین درباره این فیلم نوشته: «من از حداکثر پنج ستاره، هر پنج ستاره را به صدای سفید می‌دهم زیرا بامباخ، اقتباس باشکوه و ترس‌آفرینی از رمان دان دلیلو داشته و حتی ابعاد آن را بزرگ‌تر و هشداردهندگی آن را بیشتر کرده است.» «دیوید رونی» از نشریه قدیمی «هالیوود ریپورتر» نیز ضمن ستایش نحوه کار تعدادی از بازیگران فیلم متذکر شده هر پیامی که بامباخ با این فیلم فرستاده، هشداری واقعی به مردمی است که این روزها در یک دنیای سرشار از احتمالات منفی روزگار می‌گذرانند که بیماری‌ها و ویروس‌های مخوف هر لحظه از گوشه‌ای سر برمی‌آورند. با اینکه اتفاقات برخاسته از کرونا طی چهار سال اخیر به شکلی آشکار بر اثرگذاری مضمون «صدای سفید» افزوده، «دیوید ارلیش» از سایت سینمایی «ایندی‌وایر» با نادیده گرفتن این واقعیت نوشته: «بامباخ و پیش از وی دلیلو از درون مسامحه‌های وحشتناک دولت‌های بزرگ در مدیریت فضولات اتمی بهترین قصه را بیرون کشیده و جهان آلوده و رو به موت فعلی را با تمامی هراس‌هایش به معرض نمایش گذاشته‌اند، اما از آن مهم‌تر، آشکارتر شدن نقش و سهم بزرگ هنر در افشای این معایب اجتماعی، سیاسی، زیستی و لزوم پاسداشت زحمات هنرمندان در این راه است.»

جستجو
آرشیو تاریخی