در حافظه موقت ذخیره شد...
خاطره
قتل ناموسی با تبر
حبیب محمد علیزاده اشکلک قاضی دادگستری، بعد از قتل ناموسی جنجالی در اهواز که در آن مونا حیدری کشته شد در خاطرهای پرونده یک درگیری ناموسی را روایت کرد. این قاضی دادگستری نوشت: «شب از نیمه گذشته بود که با صدای تلفن بیدار شدم. فرمانده پاسگاه شماره یک شهری شادگان بود. گفتند جوانی تبر در دست با لباسی خونین به پاسگاه آمده و میگوید خواهرش را کشته است. خودم را سریع به پاسگاه رساندم. با فردی که خودش را به پاسگاه معرفی کرده بود، صحبت کردم. به رئیس محترم پاسگاه گفتم میخواهم بروم منزل این فرد و از جریان بیشتر با خبر شوم. رئیس پاسگاه موافق نبود و میفرمود در آن موقع شب ضرورت ندارد و بهتر است به صبح موکول شود. به هر حال، من به همراه رئیس پاسگاه و چند مأمور و آن جوان به سمت محل حادثه حرکت کردیم. وقتی به منزل رسیدیم. صدای گریه از یکی از اتاقها به گوش میرسید. جوان گفت صدای گریه مادرش است و در ادامه با خونسردی کامل ما را به اتاق دیگری راهنمایی کرد. در اتاق از بیرون قفل بود. من اولین فردی بودم که متقاضی ورود به اتاق شدم. همه جا کاملاً تاریک بود. گمان میبرم پای من به چهارچوب دربرخورد کرد و ورود من به طرز نامناسبی صورت گرفت و در همان موقع که سعی میکردم زمین نخورم، متوجه حرکتی در گوشه اتاق شدم. بلافاصله به همراهان گفتم خواهر این جوان هنوز زنده است. خواهر جوان علیرغم ضربات تبر، نمرده بود. او را به بیمارستان منتقل کردیم و نجات یافت. بعدها موقع تحقیق متوجه شدم اتفاقاً نام وی نجات است. واقعیت این است قتل ناموسی حاصل یک اندیشه و تفکر است و تا هنگامی که این تفکر زنده است، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم قتل ناموسی واقع نشود. یعنی این اتفاق ناخوشایند نه اولین قتل ناموسی بود و گمان نمیبرم آخرین مورد آن هم باشد. عزیزانی که توفیق خدمتگزاری به مردم عزیزمان را دارند، بهتر است به جای ابراز واکنشهای احساسی و هیجانی و مقطعی و کوتاهمدت و سپس فراموش کردن قضیه، برای از بین بردن تفکر غلط موجود بطور مداوم زحمت بکشند و تلاش کنند.