سعدالله زارعی، کارشناس غرب آسیا در گفتوگو با «ایران» ابعاد سفر رئیس جمهور به سوریه را بررسی کرد
سفر آیتالله رئیسی به دمشق مقدمه توافقات جدید در منطقه
آیت الله رئیسی روز گذشته سخنران ویژه جشن پیروزی تاریخی جبهه مقاومت در مبارزه با تروریسم تکفیری در حرم حضرت زینب(س) بود
آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور روز گذشته در سفری مهم راهی دمشق شد و با «بشار اسد»، همتای سوری خود دیدار و گفتوگو کرد.
این سفر در شرایطی که توافق اخیر تهران و ریاض برای ازسرگیری رابطه به تحولات سازندهای در مناسبات منطقه انجامیده، حائز اهمیت ویژهای است. سعدالله زارعی، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «ایران» ابعاد سفر روز گذشته رئیس جمهور به سوریه را تشریح کرد.
سفر رئیس جمهور ایران به سوریه پس از 13 سال از آغاز بحران در این کشور صورت گرفته است. چرا از این سفر به عنوان جشن پیروزی مقاومت یاد میشود؟
سفر روز چهارشنبه آقای رئیسی به سوریه، اولین سفر رئیس جمهور ایران طی 13 سال گذشته به دمشق است. انجام این سفر علیرغم روابط ممتازی که در طول این سالها بین ایران و سوریه وجود داشته، بسیار حائز اهمیت بوده و نقطه عطف تاریخی در روابط بین این دو کشور و همچنین در بسیاری از پروندههای منطقهای به حساب میآید. نکته مهم اینجاست که سوریه پس ازگذار از یک دوره سخت و در واقع پس از پیروزی مقاومت، در نقطهای قرار گرفته که نیاز به بازسازی زیرساختهای اقتصادی خود دارد.
طی این مدت، بسیاری از کشورها به منظور بازسازی سوریه در رفت و آمد به این کشور بوده و گفتوگوهایی را با دمشق انجام دادند. طبیعتاً سفر مقام ایرانی در زمانهای که سوریه در آستانه ورود به دوبارهسازی خود است، میتواند منجر به امضای اسناد مهم اقتصادی و به خصوص در حوزه زیرساختها شود. ایران ظرفیت بسیار خوبی در این زمینه دارد که میتواند مؤثر باشد.
از همین رو میتوان گفت که شاهد یک سلسله تحولات مهم طولانی مدت اقتصادی بین تهران و دمشق خواهیم بود.
پیامدهای این سفر بر روند تحولات منطقه را چطور ارزیابی میکنید؟
سوریه پس از یک دوره انزوا در محیط عربی و همچنین منطقهای در شرایط گشایش روابط قرار گرفته است. طی چند ماه گذشته، اکثر دولتهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا گفتوگوهای خود را با دمشق آغاز کردهاند. از مصر، تونس و الجزایر در آفریقا گرفته تا عربستان ، امارات ، کویت و قطر و بعضی کشورهای دیگر در منطقه غرب آسیا، رفت و آمدهای خود را به دمشق فعال ساختهاند. این امر نشان دهنده این است که سوریه از حیث منطقهای و بینالمللی در وضعیت مناسب جدیدی قرار گرفته و در طلیعه این وضعیت، روابط ایران و سوریه و دوباره خوانی آنچه در گذشته به توافق رسیده است و همچنین طراحی همکاریهای جدید، میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
توافق بین ایران و عربستان تا چه اندازه در بازگشت سوریه به آغوش کشورهای عربی منطقه اثرگذار بوده است؟
بحث بازسازی روابط دمشق با کشورهای عربی منطقه، پیش از توافق ایران و عربستان شروع شده بود. در واقع در طول یکسال گذشته شاهد یکسری اقدامات مثبت از سوی کشورهای عربی بودهایم. اردنیها ارتباطات خود را با دمشق علنی ساخته بودند و مقامات اماراتی هم پیش از اعلام این توافق، به دمشق سفر داشتهاند. کشورهای دیگر هم کم و بیش چنین سیاستی را در پیش گرفته بودند. بنابراین نمیتوان گفت که توافق ایران و عربستان نقطه آغاز ارتباط مجدد حوزه عربی با دمشق است اما این را میتوان گفت که مسأله ظاهراً لاینحل بازسازی روابط کشورهای منطقه با تهران، با این توافق پشت سر گذاشته شده و مقامات کشورهای عربی علیرغم اینکه شرایط منطقه را به نفع ایران ارزیابی میکنند، وارد مذاکرات سیاسی با ما شدهاند. این امر نشان میدهد که نقشههای قبلی کشورهای منطقه علیه دمشق به هم ریخته و شرایط جدیدی رقم خورده است. توافق ایران و عربستان علامتی است از اینکه برنامه تضعیف کشورهایی مانند سوریه به پایان رسیده است. این امر میتواند وضعیت جدیدی را برای سوریه رقم بزند و فصل جدیدی از روابط عربی- سوری را باعث شود.
ابعاد حضور اقتصادی ایران در سوریه را چگونه میبینید؟
یکی از مهمترین دستور کارهای سفر آقای رئیسی به دمشق انعقاد قراردادهای بلند مدت اقتصادی در این کشور است. جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف اقتصادی از مؤلفههای قدرت بهرهمند است و سوریه هم در بعضی از نیازمندیهای ایران همچون منابع معدنی دارای توانمندیهای خوبی است. لذا پیوند بین توان تکنولوژیک ایران و ظرفیتهای معدنی سوریه میتواند برای هر دو کشور موقعیتهای جدیدی را ایجاد کرده و منجر به امضای قراردادهای دراز مدت سی یا پنجاه ساله شود.
چرا در سالهای گذشته و با وجود همکاریهای مستشاری ایران با دولت سوریه، مناسبات سیاسی و اقتصادی چندان فعالی میان دو کشور جریان نداشت؟
در طول این سالها، مناسبات سیاسی ایران با سوریه کم نشده بود. درست است که در سطح رئیس جمهور سفری از سوی ایران صورت نگرفته بود اما در همین اثنی، دوبار بشار اسد رئیس جمهور سوریه به تهران سفر کرد. آقای روحانی تمایلی به سفر به سوریه نداشت در حالیکه سطح روابط ایران و سوریه به گونهای بود که اقتضا میکرد رئیس جمهور ایران حداقل در هر دوره 4 ساله یکبار به دمشق سفر کند.
آقای رئیسی از همان ابتدای روی کار آمدن خود سفر به دمشق را در دستور کار قرار داد. اما این سفر نیاز به کارهای مقدماتی و فنی داشت که باید مقداری زمان به خود اختصاص میداد. به هر حال رویکرد دولت سیزدهم سبب میشود که سیاست خارجی محدودی که دولت قبلی در پیش گرفته بود، شکسته شود. با این حال تأکید میکنم که سطح روابط سیاسی ایران و سوریه همیشه در حال توسعه بوده است. در کمتر هفتهای بوده که شاهد سفر یک مقام سوری به ایران یا یک مقام ایرانی به سوریه نباشیم. تعدد سفرهای دیپلماتیک بین ایران و سوریه در سطح وزرا، معاونین آنان و معاونین رئیس جمهور صورت گرفت که نشان میدهد توسعه روابط ایران و سوریه متوقف به سفر مقامات ارشد دو کشور نشده است.
همزمان با سفر رئیس جمهور به سوریه مقامات رژیم صهیونیستی در مواضع متعددی ابراز نگرانی کردهاند. دلیل این نگرانی چیست؟
2 نکته در این مورد وجود دارد؛ نخست اینکه، صهیونیستها در طول حدود دو سال گذشته و حتی کمی بیشتر از آن، برای اینکه ایران در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی و نظامی دارای یک موقعیت ویژه در خاک سوریه نشود و به بیان دیگر در این کشور جاگیر نشود، دست به یک سلسله اقدامات تروریستی زدند. این اقدامات تروریستی علیه سوریه و بعضاً علیه موقعیتهایی که در سوریه متعلق به ایران و متحدین ایران بوده به کار گرفته شد.
شعار واضح آنها هم این بود که سوریه باید از نیروهای نظامی ایران خالی شود. اکنون سفر آقای رئیسی به این معناست که نه تنها بمبارانها و سیاستهای تروریستی رژیم اسرائیل به نتیجه نرسیده بلکه در روند توسعه روابط ایران و سوریه نقطههای پایداری هم به وجود آمده است. بنابراین، این سفر به طور آشکار به معنای بینتیجه بودن سیاستهای خصمانه رژیم صهیونیستی علیه سوریه و ایران است.
نکته دیگر اینکه، اسرائیلیها در 2 سال گذشته، دست اندر کار پروژه عادیسازی در منطقه بودهاند. رخدادهای یکسال اخیر بخصوص تحولاتی که در حوزه فلسطینیها و حتی در خود رژیم به شکل تظاهرات ضد دولتی جلوهگر شد، نشان داد که آن طرحها از پشتوانه کافی برخوردار نبوده است.
حالا این سفر میتواند به این معنا باشد که روند ضعف اسرائیل در سرزمینهای اشغالی سبب تقویت روحیه مقاومت و مقدمهای برای تعریف یک سلسله توافقات جدید در منطقه و در نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای محور مقاومت شده است.