معصومه صفاییراد در گپ و گفتی با «ایران» از سفرنامه «استانبولچی» میگوید
سفرنامه، چکیده همه هنرهای نوشتن است
هانیه علینژاد
خبرنگار
دین و آیینهای مرتبط با آن یکی از ویژگیهای خاص در هر فرهنگی محسوب میشود، ویژگی مهمی که گاهی با وجود برخی تفاوتها سبب گره زدن فرهنگهای مختلف به یکدیگر میشود؛ این مسأله بیش از همه وقتی خود را نشان میدهد که صحبت از یک دین و مذهب یکسان باشد. سفرنامه «استانبولچی» تازهترین نوشته معصومه صفاییراد نیز درهمین رابطه است، کتابی که به همت انتشارات سوره مهر روانه کتابفروشیها شده است. محرم و آیینهای عزاداری در این ماه در بین شیعیان، همگانی است با این حال در هر کشور و فرهنگی، شیوه خاص خود را دارد. نویسنده در این کتاب سراغ کشور همسایهمان ترکیه رفته و بخشی از آیینهای عزاداری ساکنان آن بویژه در ایامی همچون محرم را پیش روی علاقهمندان گذاشته است. صفاییراد برای تألیف این کتاب سفری تحقیقی به ترکیه داشته است.
جالب است کشوری همچون ترکیه را که بنا بر ظرفیتهای توریستیاش برای سفرهای تفریحی مشهور است به جهت تحقیق درباره سبک و شیوه عزاداریشان انتخاب کردهاید! از چرایی شکلگیری این ایده برایمان بگویید.
این اولین کتابی نیست که با چنین زاویهای در آن نگاه کردم. کتاب قبلیام، سفرنامه باکو بود، اگر بخواهیم اینطور نگاه کنیم باکو هم تا حدی به تفریحی بودن مشهور است و اغلب برای خوشگذرانی به آن میروند. اما چون جمعیت بیشتر آن شیعه است عزاداریهای مفصلی در محرم دارند. در دومین انتخابم به دنبال شهری بودم که آیین خاصی در مورد محرم داشته باشند و استانبول برخلاف چیزی که درمورد آن شنیدیم یکی از بزرگترین تجمعات جهان را در روز عاشورا دارد و آمارهایش رکورد جهانی دارد. درمورد استانبول، نوشتن سخت بود چرا که ایرانیهای زیادی به آنجا سفر کردهاند. همین مسأله، با وجود آنکه سبب دقت بیشتر مخاطب میشود اما مرا به این فکر انداخت که ارزش ریسک کردن دارد. به خودم گفتم ارزش نوشتن دارد چرا که قرار است استانبول را از دریچه متفاوتی پیش روی مخاطبان به تصویر بکشم، امیدوارم چیزهایی که من با این نگاه دیدم متفاوت از یافتههای دیگران باشد.
نزدیک بودن موقعیت جغرافیایی ایران و ترکیه تا چه اندازه بر شکلگیری اشتراکات فرهنگی و مذهبیشان دخیل بوده است؟
این تشابهات در وجوه مختلفی خود را نشان میدهد که بخش بزرگ این اشتراکات در زبان آنها پیدا بود. با نگاهی به تاریخ میتوان روابط پررنگ میان دو کشور ایران و ترکیه را دید که بر این اساس بخش زیادی از تشیع در این کشور، تحت تأثیر مهاجرت افراد ایرانی به آنجاست. بسیاری از مدلهای عزاداری در آنجا وام گرفته از مدل عزاداری ترکزبانهای ما است. شاید جالب باشد که بدانید مداحان معروف ایرانی در آنجا هم محبوب و مشهورند. بالاخره ایران بزرگترین کشور شیعه جهان است و تمام شیعیان دنیا نمیتوانند بیتأثیر از ایران باشند. البته که آنان هم مدلهای خاص خود مثل شبیهخوانیهایی را دارند که دیگر در ایران مرسوم نیست. اشتراکات فرهنگی نیز همین طور است. یعنی به دلیل نزدیکی دین و آیین، خواه ناخواه در دیگر بخشهای فرهنگها نیز تشابهاتی شکل میگیرد، البته که رفت و آمد مردمان دو کشور نیز در تبادل فرهنگی بیتأثیر نیست.
خودتان عنوان کردید که نوشتن از جایی که بیشتر افراد با آن آشنا هستند کار سختی بود. برای مقابله با این چالشها چه راهکارهایی را ارائه دادید؟
مهمترین دغدغهام در تألیف این کتاب همین موضوع بود. نمیتوانم بگویم چیزهایی را که همه دیدهاند نرفتهام ببینم. چرا که استانبول را برج و دریا و همه اینها است که ساخته است اما من سعی کردهام که حداقل آنها را از نگاه خودم و از زاویه متفاوتی به مخاطب معرفی کنم و آن چیزی را که برایم اهمیت دارد بگویم و نه آن چیزی که غالباً اعتقاد دارند که باید گفت.
چرا قالب سفرنامه را استفاده کردید؟
قالب سفرنامه این گونه است که مخاطب انتخاب میکند با نویسنده به جاهایی برود که خود نویسنده میخواهد. این همراهی خودخواسته برای من نویسنده یک غنیمت است. نکته دیگر هم این بود که تلاش کردهام فقط از خود استانبول روایت نکنم. سعی کردم به پیشینه تاریخ عثمانی نیز بپردازم چرا که پیوندهایی با ایران دارند. سعی کردم از آن تاریخ، قصههایی را روایت کنم که ارتباط با سفر من دارند. خط سومی که در کتابم دنبال کردم این بود که من در یک موقعیت خاصی این سفر را رفته بودم. مدت کوتاهی از ازدواجم میگذشت و من برنامه قبلی برای این سفر داشتم و نمیخواستم که کنسلش کنم. برای همین به همراه همسرم به این سفر رفتم و دغدغه و چالشهای اولین روزهای زندگی خط دیگری بود که در کتاب آن را دنبال کردم. به نظرم این مهم و خواندنی است که مخاطب دوست داشته باشد که همراه با یک آدم واقعی و به همراه دغدغههای واقعیاش سفر کند.
قالب سفرنامه در ادبیات گذشته به شکل پررنگی وجود داشته است. به نظر شما این قالب چقدر در ادبیات معاصر جای خودش را پیدا کرده است؟
در گذشته امکان سفر کمتر بوده، در نتیجه برای مردم اطلاع از نوشتههای مسافرانی که دست به انتشار یافتههای خود میزدند جالب بوده، مطالبی که گاه نه فقط عجیب، بلکه برای آنها ناشنیدهها و نادیدههای زیادی را شامل میشده. اکنون نیز در گذر زمان آن نوشتهها ارزش تاریخی پیدا کردهاند. در زمان معاصر تا سالها، سفرنامه حوزه مهجوری بوده چرا که مردم گمان میکردند این نوشتهها هنوز هم مانند سفرنامههای قدیمی زبان ثقیلی دارند. اما خوشبختانه در سالهای اخیر این حوزه رونق زیادی پیدا کرده است و به زبان روان نوشته میشود. لذا برای مردم جذاب است اما همچنان به عنوان ادبیات جدی گرفته نمیشود.سفرنامه چکیده همه هنرهای نوشتن است. یعنی نویسنده باید هم تاریخ بداند، هم زبان کشور را بشناسد و همچنین قصه گفتن را بلد باشد. باید همه اینها را بلد باشد تا اثر قابل قبولی ارائه دهد.
در آخر از این بگویید که چرا مطالعه کتابهایی همچون سفرنامه «استانبولچی» را به مخاطبان توصیه میکنید؟
سفرنامهها به دلایل مختلفی ارزش مطالعه دارند، این آثار ما را با یک فرهنگ، آداب و رسوم آشنا میکنند و باعث میشود که بدانیم زندگی دیگر ساکنان این کره خاکی به چه شکلی است. گاهی این تفاوتها آنقدر زیاد است که شاید باعث تعجبمان شود. کسب اطلاعات اینچنینی به بزرگ شدن دنیای ذهنیمان کمک زیادی میکند. سفرنامهخوانی نگاهمان به دنیای اطراف را عوض میکند.این شناخت فرهنگ دیگری که اساس نوشتن من در قالب سفرنامه است میتواند بزرگترین دلیل هر مخاطبی برای خواندن سفرنامه باشد. درمورد این سفرنامه هم باید بگویم که به علاقهمندان کتاب و کتابخوانی کمک میکند تا استانبول را از دریچه متفاوت از آنچه دیده یا شنیدهاند ببینند.
بــــرش
سفرنامهخوانی نگاهمان به دنیای اطراف را عوض میکند.این شناخت فرهنگ دیگری که اساس نوشتن من در قالب سفرنامه است میتواند بزرگترین دلیل هر مخاطبی برای خواندن سفرنامه باشد. درمورد این سفرنامه هم باید بگویم که به علاقهمندان کتاب و کتابخوانی کمک میکند تا استانبول را از دریچه متفاوت از آنچه دیده یا شنیدهاند ببینند.