بررسی نسبت سلبریتی و فرهنگ

فرهنگ شهرت

دکتر عبدالکریم خیامی
استاد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه
امام صادق(ع)

یکی از پرسش‌هایی که اغلب در بحث از «نسبت سلبریتی و فرهنگ» طرح می‌شود، این است که در دهه‌های پس از انقلاب در حوزه «فرهنگ شهرت» چگونه سیاستگذاری کرده‌ایم؟ برای بررسی این امر، باید چند نکته را لحاظ کنیم؛
نخست اینکه، واژه «شهرت» زیربخش‌های متنوعی دارد و طبیعتاً سیاستگذاری‌ها هم درباره آنها متفاوت است. به‌عنوان مثال، شهرت ناظر به قهرمان‌ها با شهرت ناظر به سلبریتی‌ها متفاوت است؛ بنابراین در «سیاستگذاری برای انواع شهرت» نباید مواجهه یکسانی داشت.
دوم اینکه، عرصه‌های بروز شهرت متفاوت هستند؛ یعنی شهرت در عرصه علمی با شهرت در عرصه سینما و ورزش و سیاست متفاوت است؛ بنابراین در «سیاستگذاری فرهنگ شهرت» باید این نکته را هم لحاظ کرد.
سوم اینکه، تلقی امروز ما از امر «سیاستگذاری» با آنچه که در دهه 60 و 70 وجود داشت، متفاوت است. آن زمان، برنامه‌‌‌ریزی‌ها انجام و مواضع اتخاذ می‌شد. اما حدود یک دهه است که ما با «سیاستگذاری فرهنگی» مواجهه‌ای آکادمیک پیدا کرده‌‌ایم. بر این اساس، عالمانه نیست که با فهم امروز در خصوص وضعیت سیاستگذاری فرهنگی در دهه 60 و 70 قضاوت ‌کنیم.
چهارم اینکه، نمی‌توانیم در بحث از سیاستگذاری فرهنگی «بافت» را نادیده بگیریم؛ به عنوان مثال نمی‌توان فردگرایی، تحولات فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات و ارتباطات جهانی را ندید. هر تحلیلی بدون در نظر گرفتن این بستر و بافت ‌ناقص خواهد بود.
یکی از عرصه‌هایی که در «سیاستگذاری شهرت» اغلب مورد توجه قرار می‌گیرد، صداوسیما است. بسیاری از تحلیلگران عرصه رسانه معتقدند که نمی‌توان از سیاستگذاری رسانه‌ای حرف زد و صداوسیما را ندید اما در خصوص این مقوله هم ذکر دو نکته ضروری است؛
نخست اینکه، ما در دهه 60 و 70 با اینکه «ستاره تلویزیونی» داشتیم اما «سلبریتی» نداشتیم.
دوم اینکه، در تولید سلبریتی، نقش سینما بیشتر از تلویزیون است؛ هر چند که اشکالات صداوسیما در مواجهه و تعامل با سلبریتی‌ها قابل‌ انکار نیست.

یکی از معیارهای قدرت رسانه «تولید شهرت» است
یکی از معیارهای قدرت رسانه‌ «تولید شهرت» است و این ذات رسانه ‌است. اینکه نظام‌های سیاسی برخی را مشهور می‌کنند نه بد است و نه خوب، بلکه مسأله اینجاست که ما نتوانسته‌ایم فرهنگ را به‌درستی فهم کنیم. متأسفانه در بیست سال گذشته، تعامل صداوسیما با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ناهمگون و آسیب‌زا بوده‌ است تا آنجا که گاه آثاری که از وزارت ارشاد مجوز می‌گیرند در صداوسیما امکان پخش نمی‌یابند و در این فضا، ذی‌نفعان، بر این شکاف‌ها ایستاده و از آن بهره‌های خود را می‌برند.

باید از «حکومت داری» به سمت «حکمرانی» گذر کنیم
برای سیاستگذاری در حوزه «فرهنگ شهرت» لازم است که در ابتدا مجدداً «فهم فرهنگی» را رقم بزنیم؛ چراکه متأسفانه آنچنان که باید سیاستگذاری‌هایمان در بردارنده تحلیل‌های عمیق و معرفتی نیست و در این زمینه نیازمند پژوهش‌های عمیق‌تری هستیم.
دوم اینکه از «الگوی حکومت داری» به «الگوی حکمرانی» تغییر فاز دهیم. امروزه به‌دلیل تحولات جدید، الگوی «حکومت داری» دیگر جواب نمی‌دهد. بنابراین لازم است که به «الگوی حکمرانی» تغییر شیفت دهیم و این تغییر، یکی از ضرورت‌های جدی در سیاستگذاری فرهنگی ماست که می‌تواند «فرهنگ شهرت» را نیز متأثر از خود کند.

 

بــــرش

واژه «شهرت» زیربخش‌های متنوعی دارد و طبیعتاً سیاستگذاری‌ها هم درباره آنها متفاوت است. به‌عنوان مثال، شهرت ناظر به قهرمان‌ها با شهرت ناظر به سلبریتی‌ها متفاوت است؛ بنابراین در «سیاستگذاری برای انواع شهرت» نباید مواجهه یکسانی داشت.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هفتاد و چهار
 - شماره هشت هزار و صد و هفتاد و چهار - ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲