«گفتوگو بی حجاب» با نوه شهید مطهری
پشتِ پوشش آدمهای جامعه چه فکری نهفته است؟
افسانه رحمتی
1.از متفکران برجستهای که پیرامون مسأله حجاب فلسفهورزی کرده، شهید آیتالله مرتضی مطهری است. او وقتی «مسأله حجاب» را تدوین میکرد گمان نمیبُرد که نیم قرن بعد، مورد پرسش و ارزیابی پژوهشگرانه نوهاش قرار گیرد: «نسبت اندیشههای شهید مطهری با واقعیت موجود چیست؟ نسل امروز چه مواجههای با آرای استاد مطهری پیدا میکند؟ دیدگاههای شهید مطهری چقدر نیازمند بازخوانی یا نگاه انتقادی است؟» پرسشهایی که بنمایه کتابی با عنوان «گفتوگو بی حجاب» به قلم محمدحسین مطهری، نوه شهید مطهری و فاطمه ناصری شد که اتفاقاً انتشار این اثر مصادف شد با رخدادهای شهریورماه سال گذشته بعد از فوت مهسا امینی که با توجه به شرایط این روزهای جامعه، خواندن این اثر پژوهشی خالی از لطف نیست.
محمدحسین مطهری، درباره چگونگی شکلگیری این اثر مینویسد: ««گفتوگو بی حجاب» برای من بیش از هر چیز یک سفر است. سفری که سال ۱۳۹۰ آغاز شد و اصلاً تصور نمیکردم اینقدر طولانی شود و محمدحسینی که وارد این سفر شد کجا و محمدحسینی که از آن سفر برگشت کجا! سال ۹۰ من یک پرسش داشتم؛ نسبت اندیشههای شهید مطهری با وضع موجود چیست و نسل امروز چه مواجههای با آرای استاد مطهری پیدا میکند؟ دلم میخواست مستندی با این موضوع بسازم. میخواستم فکرِ پشت پوشش آدمهای جامعه را به تصویر بکشم و حالا به کلمه تبدیلشان کردهام.» شکلگیری چنین پژوهشی برمیگردد به زمانی که او در دفتر دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغول به فعالیت بود و با گزارش دستگاههای 26گانه در باب حجاب مواجه شد و به این نتیجه رسید که اغلب پژوهشها درباره حجاب کمی است و پژوهشهای کیفی در این حوزه بسیار اندک است و «گفتوگو بی حجاب» را کلید زد تا کمی پاسخگوی این خلأ باشد.
2 .کتاب، روایت گفتوگو با 120 نفر از اقشار مختلف جامعه است. دانشآموز، دانشجو، روحانی، استاد دانشگاه، افراد باحجاب یا مخالف حجاب، سیاستگذار فرهنگی نظام و همچنین متخصصان حوزه فلسفه، حقوق و علومتربیتی و... طرف گفتوگوی نویسندگان این اثر قرار گرفتهاند تا از نگاهشان در باب حجاب بگویند. شاید سخنان برخی از آنان، برایمان تازگی نداشته باشد اما نویسندگان با روش پژوهشی که برای اثر خود برگزیدهاند توانستهاند نمایی از حجاب در جامعه ایران به دست دهند که با قرائت حاکم همداستان نیست و شاید یکی از نقاط قوت و جذاب کتاب هم همین باشد که خلاف کلیشههای حاضر ظاهر شده است.
اما نویسندگان غافل از این پرسش شدهاند که اساساً چطور شد که «حجاب» در جامعه ما مسأله شد! گویی مسأله بودن آن را پیشفرض گرفتهاند و حال به تحلیل و چرایی آن نشستهاند. اینکه اساساً حجاب مسأله مردم است یا حاکمیت؟ بدل به دوگانهای شده است که امر حجاب را در جامعه ما با چالش مواجه کرده است. این کتاب تلاش کرد از خلال گفتوگوها روایت کند که «مردم» و «حاکمیت»، هر یک از حجاب چه فهمی دارند و تلاقی این دو نگاه کجاست.
از آنجا که این کتاب نشان میدهد مردم حجاب را چگونه میفهمند، میتواند برای سیاستگذاران و کارگزاران فرهنگی ما پژوهشی درخور تأمل باشد. هرچند که به قول یکی از منتقدان این اثر، طی ۵۰ سال اخیر با دنیایی از نظریه و متون در باب حجاب مواجه شدهایم که باید به ما کمک میکرد تا از شهید مطهری فراتر رویم. بنابراین به نظر میرسد ارجاع دادن تنها به آرای شهید مطهری هرچند لازم بود اما بسنده نیست.
3. این نکته هم جالب است که بدانید نویسندگان این اثر، خواندن آن را به دو دسته توصیه نمیکنند: «نخست کسانی که باورشان درباره مسأله حجاب چه له چه علیه آن سفت سر جایش ایستاده و بنا ندارد از جایش تکان بخورد. دوم کسانی که هاضمه فکرشان نیز مثل هاضمه جهان مدرن فست فودی شده و به دنبال پرسشهای بله/خیر هستند. اما اگر کمی حوصله کنید، معجزه گفتوگو در گشودن حقیقت را به تماشا خواهید نشست.»
گرچه موضوع کتاب حجاب است اما نویسندگان با قالب «گفتوگویی» که برای پژوهش خود برگزیدهاند بر «لزوم گفتوگو در جامعه» بویژه بر سر موضوعات عمیق و ذوابعادی چون حجاب تأکید گذاشتهاند. این جمله کتاب را هم میتوان تأییدی بر این مدعا گرفت: «جامعه سرگذشت دارد، رشد و انحطاط دارد و حتی امکان متولد شدن و مردن دارد. گفتوگو نشانه حیات و بسط جوامع در طول تاریخشان است.»
بــــرش
خواندن این کتاب به دو دسته توصیه نمیشود!
نویسندگان این اثر، خواندن آن را به دو دسته توصیه نمیکنند: نخست کسانی که باورشان درباره مسأله حجاب چه له چه علیه آن سفت سر جایش ایستاده و بنا ندارد از جایش تکان بخورد. دوم کسانی که هاضمه فکرشان نیز مثل هاضمه جهان مدرن فست فودی شده و به دنبال پرسشهای بله/خیر هستند. اما اگر کمی حوصله کنید، معجزه گفتوگو در گشودن حقیقت را به تماشا خواهید نشست.